در طرف دیگر کسانی بودند که این تسلط علمی و نظامی را به رسمیت شناختند اما راز بقا و توسعه ایران را در ادغام و هضم مطلق هویت ملی در نظام فکری و فلسفی غرب جستجو کردند. – این نظریه از ابتدای حکومت مدرن در ایران به یک فلسفه قدرت تبدیل شد و تا انقلاب اسلامی 1978 ادامه یافت. گروه سوم – به ویژه پس از ظهور جنبش های مارکسیستی در قرن نوزدهم قرن اروپا ، سپس در سراسر جهان پس از اکتبر روسیه گسترش یافت. انقلاب در دهه دوم قرن بیستم – شامل کسانی بود که اکسیر حفظ هویت و تسلط بر غرب سرمایه داری را داشتند. آنها آن را در قالب ایجاد سیستم های سوسیالیستی و مبارزه تلخ برای نابودی نظام غربی دیدند.
هفته گذشته ، دولت دوازدهم بیست و دومین و آخرین فصلنامه نحوه اجرای برجام را به مجلس شورای اسلامی ارائه کرد که شامل دستاوردهای ایران از برجام در دو سال پس از خروج از ایران ، دولت ترامپ و همچنین سایر اقدامات است. دولت و وزارت خارجه باید با هرگونه نقض شورای امنیت سازمان ملل متحد مقابله کنند و مهمتر از همه سیاست حداکثر فشار دولت ترامپ را شکست دهند. این مجموعه را باید مجموعه ای و البته تنها بخشی از اسنادی دانست که دولت های یازدهم و دوازدهم در یکی از نمادین ترین دستاوردهای رویکرد “گفتگوی سازنده و تعامل با جهان” به ارث برده اند. اکنون ، در حالی که شکست رسوا کننده دولت ترامپ در تضعیف آشکارترین پایه های ثبات جهانی از توافق های بین المللی سرچشمه می گیرد ، دولت دوازدهم سرانجام مسئولیت های خود را تا آخرین مرحله موفقیت آمیز مذاکرات از سر می گیرد. برجام با خونریزی و سکوت برای منافع بلند مدت. زمان آن فرا رسیده است که فلسفه و ایده رویکرد “تعامل سازنده با جهان” را به عنوان نیروی محرکه سیاست خارجی در هشت سال گذشته بخوانیم.
با نگاهی به مباحث نظری و تجربیات 40 سال گذشته ، به نظر می رسد که اگر بخواهیم کشوری با نفوذ در جهان باشیم و به راحتی مورد حمله و تحریم قرار نگیریم و فشار برای منزوی کردن ایران شکست بخورد ، باید رویکرد چهارمی را اتخاذ کنیم که در آن تعامل متناسب با جهان با توجه به افزایش قدرت ملی. تجربه مطالعه ما نشان داده است که هیچ کشوری نتوانسته است در یک دهه گذشته بدون دسترسی به اقتصاد جهانی و ساختارهای حکومتی مناسب ، به ویژه اقتصاد ملی ، از توسعه اقتصادی مناسب برخوردار شود و از مزایای اقتصادی جهانی برخوردار شود.
راه چهارم انقلاب اسلامی ، با اعتماد بی سابقه به اعتماد به نفس و اجتناب از خود در مواجهه با قدرتهای بزرگ غربی و شرقی ، اولین گام مهم در موقعیت یابی ایران در کل سلسله مراتب جهانی بود. سیستم مالی و حقوقی بین المللی طی چهار دهه گذشته ، سه شکست قبلی البته با ضعف هر چند طولانی به زندگی خود ادامه داده است و در طیف وسیعی از افراط ها به ضرر مردم و منافع ملی تمام شده است. با الهام از اصول خالص اعتماد به نفس و یادگیری از شرایط بین المللی بدیعی که در دولت قبلی به دلیل درک اشتباه از جهت واقعی انقلاب از یک سو و درک نادرست از پیچیدگی های وابستگی متقابل وجود داشت. زندگی در بین ملتها از سوی دیگر ، ایران را از جهان خارج منزوی کرده بود و مردم ایران را از آنچه شایسته آن بودند محروم کرد ، همانطور که در نظریه مقام معظم رهبری منعکس شده است.
این سه رویکرد الگوها و نمونه های خود را نه تنها در جامعه ایران بلکه در جهان در پایان قرن بیستم یافته و تکرار کرده بود. در بحبوحه این درگیری ، انقلاب اسلامی و امام راحل در خط مقدم پنجره چهارمی را که تا کنون نادیده گرفته شده بود ، باز کردند. راه چهارم ترکیبی شگفت انگیز از درک هویت ملی و مذهبی بود ، اما گشودگی به جلوه های متمایز تمدن علمی غرب بود. امام خمینی این ایده را که سود غرب از طریق خود ویرانی است رد کرد.
البته ، آنچه راه چهارم را به ملتی پر جنب و جوش و مرفه ، مرفه و مرفه تبدیل می کند ، حضور در اقتصاد جهانی با دموکراسی و ایجاد زمینه خلاقیت و نوآوری و ایجاد یک اقتصاد قوی در داخل است. دولت های یازدهم و دوازدهم چنین تلاشی را انجام دادند و امروز ، در پایان دولت ، می توان در مورد شکست یا موفقیت آنها قضاوت کرد. در این قضاوت ، ما نمی توانیم فراموش کنیم که در این مسیر سخت ، یک حادثه تاریخی با 4 سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ ، که حتی در جامعه آمریکا گاهی اوقات ، آثار و دیدگاه های عملی آن با هیتلر و نابودی او در برابر دموکراسی و توسعه در در قیاس با قلب اروپا ، قدرت و تمرکز قابل توجهی از سیاست های توسعه دولت و دولت گرفته شده است. اما این وقفه کوتاه اما ویرانگر نمی تواند و نباید اعتبار و اصالت راه چهارم را به عنوان تنها راه پیش روی برای دستیابی به آینده ای بهتر ، مستقل و مرفه تضعیف کند. دولت های یازدهم و دوازدهم با وجود این پدیده ویرانگر در صحنه بین المللی ، راه احیای راه چهارم را در پیش گرفته اند که با رفاه اجتماعی و آزادی داخلی و اقتصاد مقاومتی در تعامل با جهان مرتبط است. البته این رویکرد منحصر به دولت های یازدهم و دوازدهم نیست و امروز نیز نباید با جابجایی دولتها به پایان برسد. بین جامعه خودمختار و جامعه مترقی تفاوت وجود دارد. این مسیر انقلابی است که ما از چهار دهه پیش آغاز کرده بودیم و اکنون پیگیری آن می تواند هم هویت ملی و استقلال و هم روند توسعه کشور و مسیر اجتماعی را حفظ کند.
سخنگوی دولت و دستیار رئیس جمهور در ارتباطات اجتماعی
حافظه ملی ما یادآور می شود که از اولین تماس های ایران و غرب ، به ویژه در دوران مشاجره مشروطه ، جامعه ایرانی ، روشنفکران و سیاستمداران با توجه به زندگی و زمینه سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی خود از سه جهت به یکدیگر روی آورده اند. به از یک سو ، برخی معتقد بودند که ایران در مواجهه با قدرت عالی تکنولوژیکی ، اقتصادی و نظامی غرب نمی تواند با آن مخالفت کند و به منظور حفظ هویت ، وجود و ارزش های خود ، نمی تواند با آن مخالفت کند. چاره ای نداشت جز این که خود را منزوی کند و دست از همه تجلیات بکشد و به دنبال غرب باشید.
تحریریه ABS NEWS | ای بی اس نیوز