کمتر از یک قرن پیش، احمد شاه قاجار او را از سلطنت خلع کردند تا قاجار و شاهان کمتر معروفش به تاریخ بپیوندند. آقامحمدخان، فرزندان و نوادگانش که هر کدام در حافظه تاریخی ایرانیان جاودانه شده اند. شلوغی حرمسراها، ترکمنچای، گلستان، تعطیلی مجلس و اعدام مشروطه خواهان بخشی از تاریخ قاجاریه است که بارها به آن پرداخته شده است، اما در میان قاجاریه زنان و مردانی وجود دارند که افتخار و اعتبار به حساب می آیند. از این قوم و کمتر از آنها اسامی است که برگرفته شده است فخرالدوله قاجار یکی از آنهاست. نقل معروفی از زبان رضاشاه است که فخرالدوله را چنین توصیف کرده است: «قاجاریه یک و نیم مرد داشت، مردش فخرالدوله و نیمه مردش آقا محمدخان بود.
اشرف الملوک فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه قاجار خواهر محمدعلی شاه و مادر دکتر علی امینی (نخست وزیر محمدرضا پهلوی) در سال 1262 در تبریز به دنیا آمد. او در کودکی برای فراگیری خواندن و نوشتن و خواندن قرآن به مدرسه فرستاده شد و در سال 1355 با این سواد، همسر صدارت شد.
گفته می شود که نجم السطنه (عمه فخرالدوله) در بدو تولد خواهرزاده اش او را پسر خود محمد (دکتر محمد مصدق) دانسته بود، اما این ماجرا به دلیل صدراعظم میرزا علی خان امین الدوله پایان نیافت. مظفرالدوله جلو آمد. شاه و اصرار او بر ازدواج فخرالدوله و پسرش فخرالدوله با محسن خان امین الدوله ازدواج کردند. نجم السلطنه که قبلاً رضایت ضمنی خواهرش و مظفرالدین شاه را جلب کرده بود، کینه خواهرش را به دل گرفت و برای همیشه از او کینه توز کرد. محسن خان امین الدوله از فخرالدوله صاحب نه فرزند به نام های حسین، غلامحسین، محمود، علی، محمد، احمد، ابوالقاسم، رضا و معصومه شد.
مشکلات فخرالدوله پس از مرگ امین الدوله آغاز شد. زیرا با مرگ مظفرالدین شاه و روی کار آمدن محمدعلی شاه و دشمنی او با این خاندان و انزوای همسرش فخرالدوله، مجبور شدند از طریق فروش محصولات املاک خود به لشت نشاء امرار معاش کنند. . . ملک لشت نشاء که توسط همسر فخرالدوله به یکی از قدرتمندان آن زمان اجاره داده شده بود، به امری پیچیده تبدیل شد و فخرالدوله را به راه انداختن یک کمپین قانونی برای تصرف این ملک که تا زمان رضا ادامه داشت. شاه به قدرت رسید. حمایت رضاشاه از قاضی پرونده که در نهایت به نفع فخرالدوله رای داد، از نکات برجسته رفتار رضاشاه با شاهزاده خانم کاردان قجری بود. فخرالدوله پس از برنده شدن در پرونده املاک لشت نشاء تمام تلاش خود را صرف توسعه املاک خود کرد به طوری که در مدت کوتاهی ارزش زیادی پیدا کرد. این گونه اقدامات فخرالدوله باعث شد که او نزد معاصرانش بسیار مورد احترام باشد.
این زن میانجی بین رضاشاه و قاجاریه بود. او زنی فوق العاده و دارای نابغه ای بود که در آن زمان در ایران بسیار نادر بود.
علی امینی در خاطرات خود می نویسد: «در آغاز سلطنت رضاشاه، روزی دربار اعلام کرد که شاه می خواهد به دیدار مادرم برود. مادرم بلافاصله دستور داد وسایل پذیرایی را آماده کنند و مبل ها را مرتب کنند تا رضاشاه پایین تر از مادر بنشیند، در همان حال دستور داد در باغ را ببندند تا رضاشاه نتواند با کالسکه خودشان وارد باغ شود. یا ماشین و باید مسافت مشخصی را پیاده طی کند.
مرا هم که بچه 10 تا 12 ساله بودم برای استقبال از شاه دم در فرستاد. رضاشاه با من به عمارت آمد اما روی مبل ننشست و در حین راه رفتن شروع به صحبت کرد و زن ها به باغ برگشتند. مادرم هم مجبور شد دنبالش بیاید. روی کنده درختی در باغ نشست. آنجا بود که هدف اصلی خود را از آمدن نزد مادرم بیان کرد و گفت: خانم فخرالدوله، شنیده ام که شاهزادگان قاجار همچنان همه جا به من حمله می کنند. فکر می کنند تاج را از سر احمدشاه برداشتم. من آمده ام تا به شما بگویم این شاهزادگان را جمع کنید و بگویید دست از این کار بردارند وگرنه آنها را نابود خواهم کرد. رضاشاه پس از گفتن این سخنان برخاست و در حال خداحافظی با مادرم گفت: چون برای شما احترام قائلم میخواستم این مطالب را قبلاً به شما بگویم وگرنه رفع این تحریکات برایم آسان است.
وقتی رضاشاه رفت، مادرم به شاهزادگان قاجار خبر داد که فردای آن روز همگی در خانه ما ملاقات خواهند کرد. فردای آن روز خطاب به جمعیت اعلام کرد: گذشته به پایان رسیده و رضاشاه بر تخت سلطنت می نشیند و مقاومت در برابر او بی فایده است. علاوه بر این، این شخصی که من می شناسم، نه ملایم است و نه بخشنده، و اگر اطاعت نکنیم، سلسله ما را از بین می برد. پس بهتر است اشتباه نکنی و دوری کنی.» وقتی شاهزادگان رفتند، مادرم نزد رضاشاه رفت و به او گفت نگران قاجار نباش.
پس از آن هر وقت مشکلی پیش می آمد مستقیماً نزد رضاشاه می رفت و یادم می آید که یک بار وزارت دارایی مالیات سنگینی بر مادرم گذاشت که دستور داد او را مستقیماً نزد رضاشاه معاینه کنند. . رضاشاه صراحتاً به وزیر دارایی وقت گفته بود که به خانم فخرالدوله احترام بگذارید. نقش فخرالدوله به عنوان میانجی بین قاجار و پهلوی باعث شد قاجار از هرگونه حمله رضاشاه مصون بماند.
مهدی بامد در کتاب «زندگینامه مردان ایران» از فخرالدوله چنین یاد کرده است: «فخرالدوله زن بود، اما می توان گفت مردی بود، بسیار فعال، پیگیر، مدیر، مدبر. ، بسیار آراسته و منظم، معاشرتی، عاقل، آگاه به اوضاع. یک کشور و سیر روز… به طور کلی فخرالدوله زنی فوق العاده در میان زنان ایرانی بود و دارای نبوغی بود که در آن زمان در ایران بسیار نادر بود.
فخرالدوله بخش قابل توجهی از دارایی خود را وقف امور خیریه کرد. از جمله اقدامات مهم وی ایجاد خانه سالمندان در کهریزک واقع در ملک موروثی وی بود که امروزه نیز وجود دارد. او از کودکان یتیم مراقبت کرد و با جمعی از زنان خوب، انجمن زنان نیکوکار را تأسیس کرد. مسجد فخر آباد یا فخرالدوله که کار ساخت آن توسط امین الدوله آغاز شد، به همت فخرالدوله به پایان رسید. او همچنین اولین شرکت خصوصی تاکسیرانی ایران را در تهران تأسیس کرد.
فخرالدوله در زمستان 1334 درگذشت و نزد ابن بابویه به خاک سپرده شد. خرج این مراسم را برای امور خیریه وصیت کرده بود، اما فرزندانش مراسم باشکوهی را در مسجد فخرالدوله برپا کردند و جمع کثیری از شاهزادگان و اعیان و مردم عادی با حضور در این مراسم یاد او را گرامی داشتند.
https://www.rokna.net/fa/tiny/news-927047>منبع:
خبرگزاری رکنا توسط سردبیران رکنا