همچنین چنین رویکردی می تواند به تدریج ایدئولوژی سیاسی محقق را به سمت تسلط بر دانش اقتصادی سوق دهد. این احتمالاً جواب سوال دومی است که پرسیده شد! یعنی به نظر میرسد نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه هستهای ایران» نیازی به پاسخگویی به انتقادات فنی و جدی منتقدان نمیبیند. مهم این است که همزمان با مذاکرات در وین، مذاکرهکننده ایرانی با کمال میل برگ برنده خود را دور بیندازد و با حمایت از سیاستهای نادرستی مانند «ضرورت خروج داوطلبانه از صنعت هستهای» و شاید مدرنسازی، خود را در موضع ضعف قرار دهد. بودن و هضم سرمایه داری ایدئولوژی نویسنده کتاب)، برای دستیابی سریعتر. ای کاش روزی شاهد غلبه بیشتر «منطق اقتصادی برای رسیدن به منافع ملی» در فضای عمومی باشیم تا تحریف منطق تحلیل اقتصادی نسبت به ایدئولوژی.
نتیجه این است که حتی اگر (به اشتباه) فرض کنیم که آمریکاییها با خروج داوطلبانه ایران از صنعت هستهای درگیری دیگری ایجاد نکنند، در این یادداشت دیدهایم که اختلاف ایران و آمریکا اساساً قیمتها را تعیین نمیکند. بازار جهانی نفت حتی اگر (به اشتباه) فرض کنیم که اختلاف ایران و آمریکا، همانطور که رنانی ادعا می کند، می تواند قیمت نفت را به 150 و 200 دلار برساند، اساساً نفت و انرژی های نو، حداقل بر اساس پیش بینی های معتبر جهانی، راه حل مناسبی نیستند. تصور کنید که با افزایش قیمت نفت، منابع جدید انرژی در غرب از نظر اقتصادی مقرون به صرفه، توسعه یافته و نفت (این ثروت مهم ما که در آینده نیز گسترش خواهد یافت) منسوخ خواهد شد! با این توضیحات، بدون توجه به کتاب و گاه برخی اطلاعات صحیح از ویکی پدیا، دیدیم که ایده و شعار محوری رنانی اشتباه و نادرست است!
- لزوم بازگشت به منطق تحلیل اقتصادی
absnews
همین تجربه چندین بار تکرار شد. به عنوان مثال، نیروهای انصارالله یمن در 14 سپتامبر 2019 تاسیسات تولید نفت آرامکوی سعودی در بقیق و خاریس در شرق عربستان سعودی را هدف قرار دادند. سپس عقب افتاد بنابراین برخلاف ادعای محوری رنانی، آمارها نشان می دهد که مناقشاتی مانند مناقشه هسته ای با ایران در خاورمیانه نمی تواند ابزار خوبی برای مدیریت قیمت نفت آمریکا باشد.
- جعلی، جعلی و جعلی!
شکل 3. پیش بینی تقاضای جهانی نفت، با یا بدون بیماری همه گیر (2010 تا 2026)
بر این اساس، او معتقد است که ایران باید داوطلبانه از مناقشه هستهای خارج شود تا به کاهش قیمت نفت کمک کند تا انرژیهای تجدیدپذیر در غرب (و بهویژه ایالات متحده آمریکا) در امان نمانند و این کشورها برای چندین دهه به نفت خاورمیانه وابسته بمانند. . با افزایش میزان فروش نفت، درآمدهای نفتی خود را افزایش می دهیم و پول را صرف توسعه می کنیم. پیشنهاد رنانی خود مبتنی بر فرض نادرست دیگری است که اگر صنعت هستهای را کنار بگذاریم، آمریکاییها به بهانههای دیگر (مثل قدرت نظامی، موشک یا نقشهبرداری مناطق ما) درگیری را تشدید نمیکنند! بنابراین، این فرضیه ادعای رنانی به عنوان یک محور را می توان به صورت زیر نوشت:
- به جز صنعت هسته ای، ایالات متحده هیچ بهانه دیگری برای درگیری نخواهد یافت.
- افسانه نفت و خورشید!
فرضیه اصلی آقای رنانی در این کتاب این است که ایالات متحده از افزایش قیمت نفت سود می برد. زیرا در نتیجه می تواند در انرژی های تجدیدپذیر سرمایه گذاری کند و وابستگی خود به نفت خاورمیانه را کاهش دهد. به همین دلیل است که آمریکایی ها با ایران اختلاف هسته ای را آغاز کردند تا با بالا و پایین بردن فتیله این اختلاف، قیمت نفت را مدیریت کنند و با این ابزار انرژی های جدید را در آمریکا ذخیره کنند. این بیانیه مبتنی بر دو فرض مهم زیر است:
- انرژی های جدید جایگزین نفت
- مناقشه هسته ای ایران قیمت نفت را بالا می برد.
رنانی همچنین در مقدمه جلد اول کتاب الکترونیکی (یعنی در سال 1392) میگوید: «اگر میزان سرمایهگذاری در تولید انرژی خورشیدی در این پنج سال ادامه یابد، تمام نیازهای انرژی جهان برای دیگری با انرژی خورشیدی برآورده میشود. 20 سال.” “این اتفاق افتاد.” اما امروزه تقریباً 10 سال از آن زمان می گذرد و روند تقاضای انرژی ادعای رنانی را تایید نمی کند (شکل 3). حتی بر اساس محاسبات آژانس بین المللی انرژی (IEA)، بدون کرونا، سطح تقاضا برای نفت در جهان بالاتر از آنچه امروز می بینیم خواهد بود.
خبرگزاری ای بی اس نیوز – دانیال داودی، دانشجوی دکتری توسعه اقتصادی; کتاب «اقتصاد سیاسی منازعه اتمی ایران» نوشته محسن رنانی – استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان – در سال 1387 است که بخشی از آن در سال 1392 و سرانجام پس از یازده سال نسخه کامل خود را منتشر کرد. وی در مقدمه نسخه الکترونیکی کتاب خود (1392) و همچنین اخیراً در یادداشت های خود مدعی شده است که از 10 پیش بینی کتاب، 9 پیش بینی محقق شده است. ابتدا، در کتاب 661 صفحهای او، مروری بر موضوعات ویکیپدیا وجود دارد که در دهها پیشبینی یافت میشود، و از قضا، این پیشبینیها سالها قبل از نوشتن کتاب عادی بودند و ایده او نیستند. در این میان، تدوین 10 پیش بینی در سال 1398 (یازده سال پس از نگارش کتاب) کار سختی نیست که 9 مورد آن محقق شد. دوم اینکه برای ارزیابی کیفیت علمی یک کتاب باید ادعای اصلی آن را بررسی کرد. نقد ایده های اصلی رنانی در کتاب نشان می دهد که اتفاقاً این اثر (به ویژه زمانی که نویسنده نویسنده است و نه نسخه کپی) غیر علمی و ناسازگار با شواهد و آمار است. در این یادداشت به دو حوزه کلیدی ایده اصلی کتاب می پردازیم.
- محورهای ایده اصلی رنانی
شکل 4. قیمت هر بشکه نفت خام در بازار جهانی (2000 تا 2020)
عجیب است که رنانی نسخه چاپی کامل کتاب را در دسامبر 2017 منتشر کرد. شاید اگر شخص دیگری جای او بود کتاب را رمزگشایی می کرد نه چاپی! زیرا آمریکا در اردیبهشت 1397 (حدود یک سال و نیم قبل از انتشار نسخه کامل کتاب) از برجام خارج شده بود و ناگهان اختلاف هسته ای ایران و آمریکا به اوج خود رسید. علاوه بر این، نفت ایران تقریباً از بازار جهانی حذف شده است. با این حال، آمارها نشان می دهد که در سال 2018-2020 که شاهد بالاترین تنش بین ایران و آمریکا بودیم، قیمت جهانی نفت نه تنها افزایش پیدا نکرد، بلکه حتی کاهش یافت.(شکل 4).
شکل 1. سهم حامل های انرژی مختلف در بخش حمل و نقل
شکل 2. سهم حامل های اولیه در تولید برق جهان
اما سوال اینجاست که چرا چنین اشتباهاتی را مرتکب شده است؟ سوال مهمتر این است که چرا ایشان بر این بیان نادرست اصرار دارند و اخیرا در دو یادداشت رسانه ای بر صحت ادعاهای خود در این کتاب پافشاری کرده اند!؟ پاسخ سوال اول ممکن است به قول خودش باشد. رنانی در نشست بازنگری کتاب «اقتصاد سیاسی منازعات اتمی ایران» انجمن علوم سیاسی ایران با اشاره به اینکه برخی از اندیشمندان اقتصادی معتقد به شکستن مرزهای دانش هستند. گروهی دیگر از متفکران قصد دارند نظریه ها را به ابزاری برای سیاست گذاران تبدیل کنند و گروه سومی با اذعان به اینکه «در دو حوزه اول کمتر درگیر هستم» دانش عمومی در حوزه اقتصاد را ترویج می کنند. نادیده گرفتن این موضوع که در محدوده دانش و سیاست گذاری قرار نگرفته و صرفاً بر ارتقای دانش عمومی تمرکز می کند، بحث های غیرعلمی را به دنبال دارد و از این طریق حتی هدف «ترویج دانش عمومی» نیز محقق نمی شود.
از سوی دیگر، انرژی های تجدیدپذیر عمدتاً برای تولید برق استفاده می شود. در تولید الکتریسیته ابتدا زغال سنگ و سپس گاز نقش مهمی دارند و نفت نقش چندانی در این زمینه ندارد (شکل 2). پس جای نگرانی نیست که با رشد انرژی های تجدیدپذیر، جایگاه نفت سقوط کند. این درست برعکس فرضیه مرکزی رنانی در اقتصاد سیاسی مناقشه هسته ای ایران است. او در این کتاب استدلال میکند که مناقشه هستهای، سناریوی غرب برای ایجاد تنش در خاورمیانه و افزایش قیمت نفت، به منظور صرفهجویی در منابع جدید انرژی و کاهش وابستگی غرب به نفت خاورمیانه است.
دکتر حامد قدوسی – استادیار گروه مالی، دانشکده بازرگانی، موسسه فناوری استیونز – در یادداشتی با عنوان «نفت و خورشید: آیا انرژی جدید و نفت جایگزینی هستند؟» این ادعا که انرژی های نو جایگزین نفت هستند را رد می کند. بر اساس آمارهای موجود و سناریوی BP برای بخش حمل و نقل، نشان می دهد که انرژی های تجدیدپذیر در نهایت تا سال 2035 5 درصد از حامل های انرژی مختلف در بخش حمل و نقل را تشکیل می دهد و در آن سال همچنان تقریباً 90 درصد از نیازهای حمل و نقل به نفت خام را شامل می شود. نفت.» 5 درصد آن از طریق گاز تأمین می شود (شکل 1).
- توهم درگیری و افزایش قیمت های جهانی