پنجشنبه , ۱ خرداد ۱۴۰۴

اعتراف قاتل قاتل دکتر ضیایی و همسر معروفش • رکنا

عامل اصلی قتل دکتر سرشناس و همسرش پس از 10 روز به جرم خود اعتراف کردند و تحقیقات وارد مرحله جدیدی شده است.

عامل اصلی آدم کشی پس از 10 روز پزشک معروف و همسرش به جرم خود اعتراف کردند و تحقیقات وارد مرحله جدیدی شد.

آخرین روزهای اردیبهشت کارآگاهان جنایی در پی ناپدید شدن یک پزشک سرشناس به نام دکتر رضا ضیایی و همسرش مینو که دارای مدرک دکترای اقتصاد بودند، متهمان را دستگیر کردند و در تحقیقات متوجه شدند که همگی به وصیت جوانی استخدام شده اند. مرد. او از آنها برای رسیدن به اهداف جنایتکارانه خود استفاده کرد. به این ترتیب رهبر آنها به نام سروش دستگیر شد. در پایان مراحل دستگیری مشخص شد مرد جوان 10 نفر را که همگی مرد هستند به طرق مختلف برای رسیدن به اهداف خود هدایت کرده است. تعدادی از افراد به اتهام جعل اسناد دستگیر شدند که برخی نیز سارق بودند، به ویژه دو پدر و پسر که محل اجساد یک زوج مسن را به پلیس فاش کردند و مدعی شدند تنها برای دفن اجساد سروش را همراهی کرده اند. اما سروش مدعی شد قتل دکتر و همسرش کار یک پدر و پسر بوده است. به این ترتیب هیچ یک از 11 متهم دستگیر شده به ارتکاب قتل اعتراف نکردند و مظنونان اصلی که پدر، پسر و سروش بودند یکدیگر را متهم به قتل کردند.

کشف معمای ناپدید شدن این پزشک و همسر اقتصاددانش زمانی در دستور کار ماموران آگاهی قرار گرفت که سوم اردیبهشت ماه مرد جوانی با مراجعه به اداره اطلاعات پلیس آگاهی تهران از ناپدید شدن ناگهانی عمویش خبر داد. و عمه

مرد جوان در تشریح ماجرا برای کارآگاهان پلیس آگاهی گفت: عمویم متخصص گوش و حلق و بینی و همسرش دکترای اقتصاد دارد و عمویم در بیمارستان عرفان کار می کند و خانه بزرگی در شمال دارند. تهران.. چون بچه هاشون تو آمریکا زندگی میکنن و تنهان من یا مامانم هر چند روز یکبار زنگ میزدیم یا بهشون سر میزدیم. ، گفت: سه غریبه چند روز پیش آنها را سوار ماشینی از سانتافه کردند. بعد از آن من و اقوامم همه جا رفتیم اما اثری از دایی و زندایی پیدا نکردیم، حالا می ترسیم بلایی سرشان بیاید.

با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان شعبه یازدهم پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی شعبه یازدهم شعبه یازدهم اداره امور جنایی تهران تحقیقات خود را برای یافتن زوج گمشده آغاز کردند. به این ترتیب تحقیقات آغاز شد و تیم جنایی نزد پزشک رفتند. ماموران پس از ورود به منزل پزشک با گیجی و علائم سرقت مواجه شدند. در تحقیقات بیشتر مشخص شد که این پزشک 80 ساله دارای ویلایی به مساحت 1000 متر در منطقه سعادت آباد تهران بوده که چند هفته پیش به نام مرد جوانی نامگذاری شده است. ناپدید شد اما هیچ پولی به حسابش واریز نشد.

پس از به دست آوردن این سرنخ، جوانی به نام سعید دستگیر شد و در تحقیقات گفت: این خانه را به دستور مردی به نام سروش خریدم و پس از مدتی قصد فروش آن را داشتم.

وقتی تیم جنایی از او نحوه پرداخت هزینه خرید ویلا را می پرسند، مرد جوان اعلام می کند: سروش پول را پرداخت کرده و من از نحوه پرداخت و مبلغ آن اطلاعی ندارم.

در همین حال کارآگاهان شعبه دیگری از بازپرسی موفق به دستگیری سه مردی شدند که با خودروی مدل بالا وارد خانه دکتر شده و از خانه خارج شدند. آنها همچنین در جریان تحقیقات مدعی شدند که به دستور سروش وارد اقامتگاه دکتر که یک برج در والنجک بود، اقدام به سرقت کردند.

به این ترتیب پلاک خودروهای مسروقه به تمامی واحدهای گشت اعلام شد و مدتی بعد پدر و پسری که سوار یکی از خودروهای پزشک بودند دستگیر شدند. پسر جوان در نظرسنجی گفت: من راننده تاکسی در اینترنت بودم. سه سال پیش با سروش آشنا شدم و به عنوان راننده پیش او کار کردم. پدرم مزرعه ای داشت و معلوم شد 60 سکه طلای قدیمی در زیرزمین ها پیدا کرده است. به سروش گفتم و او حاضر شد سکه ها را بخرد اما بعد از برداشت سکه ها امروز و فردا به همین منوال ادامه داد تا اینکه چند روز پیش با من و من و پدرم تماس گرفت و از ما خواست برای حسابداری به خانه اش در سعادت آباد برویم.

وی ادامه داد: زمانی که به همراه پدرم به ویلا رفتیم، به محض اینکه وارد خانه شدیم، سروش اسلحه خود را به سمت ما گرفت و تهدید کرد که اجساد نایلونی را دفن کرده و داخل ماشین خواهد گذاشت. سپس سانتافه پذیرفت که آنها را به ما بدهد. 4 میلیارد برای این کار و گفت 3 میلیاردی که برای قطعات می دهد را بعدا می دهد. او به ما گفت که اجساد متعلق به یک زوج مسن است که در ایران به تنهایی زندگی می کنند و هیچکس ناپدید شدن آنها را پیگیری نکرده است.

این جوان توضیح داد: سروش به من و پدرم قول داد که با ایجاد سندی برای انتقال تمام دارایی های دکتر به نام ما کمک کند و بسیاری از این کارها را به ما واگذار خواهد کرد. از طرفی چون چاره ای نداشتیم اجساد را به بیابان های اطراف شهریار بردیم و در آنجا دفن کردیم.

پس از اعترافات این پدر و پسر، محل دفن اجساد را نیز به کارآگاهان نشان دادند.

پس از به دست آوردن این نتایج و جمع آوری آنها، کارآگاهان همه شعبه های بازپرسی به فردی به نام سروش رسیدند و سروش را در حالی که به سمت منزلش در سعادت آباد می رفت دستگیر کردند.

وقتی جلوی افسرش ایستاد، گفت: دنبال خانه ای برای اجاره بودم که دکتر را دیدم، می خواست خانه اش در ساعت آباد را که یک ویلای 1000 متری بود بفروشد. خانه را به مدت سه ماه به شرط تملیک به او اجاره دادم و قرار بود 170 میلیارد تومان بپردازم. من اسفند پارسال پول را به دکتر دادم و او سند را به من داد اما سند را به نام من نگذاشت.

سروش ادامه داد: دلیلش هم این بود که قیمت دلار مدام افزایش می یافت و دکتر هر بار مبلغی به مبلغ فروش خانه اضافه می کرد، هر بار بهانه می آورد و هر بار 100 تا 200 هزار دلار به مبلغ اضافه می کرد. روز . بالاخره یک سردفتر پیدا کردم که با ساختن سندی برای من وکالت نامه جعل کرد تا به دکتر بگویم اگر سندی را امضا نکردی می توانم از آن وکالت نامه برای امضای سند استفاده کنم.

وی ادامه داد: یک روز که در مغازه با دکتر تلفنی صحبت می کردم، راننده ام با شنیدن این موضوع از درگیری ما مطلع شد. او خودش پیشنهاد داد که دکتر را بترساند تا از طرف من سند را امضا کند. من هم قبول کردم. روز حادثه دکتر به همراه همسرش به سعادت آباد آمدند. در همین حین راننده من و پدرش جلو آمدند و اسلحه را به سمت دکتر و همسرش گرفتند. ناگهان به دکتر و همسرش شلیک کردند و در عوض تصمیم گرفتند ماشین سانتافه دکتر را ببرند.

در شرایطی که پدر، پسر و سروش یکدیگر را به قتل متهم کردند و مدعی شدند که دیگری آنها را در جریان جنایت قرار داده است، فرضیه کارآگاهان بر بررسی مدارک متمرکز شد. اعترافات افراد مختلف این گروه حاکی از آن بود که این سروش بوده که از روی طمع و طمع برای تصاحب اموال دکتر صنعا اقدام به قتل کرده است اما هیچ مدرک عینی دال بر این ماجرا نیافتند بنابراین تحقیقات ادامه دارد.

ماموران در بازرسی از مخفیگاه متهم نیز مدارک جعلی و مدارک پزشکی مسروقه را کشف کردند و متهمان که همگی در بازجویی ها به قتل اعتراف کردند، باز هم قتل را به فرد دیگری نسبت دادند.

بنابراین گزارش، بنا به دستور قاضی محمدجواد شفیعی بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران، رسیدگی به شکایت متهمان و با بیشترین فرض مبنی بر ارتکاب کلیه جرایم به دستور سروش ادامه یافت.

سرانجام در ادامه تحقیقات، پدر میانسال که به همراه پسرش در خودروی سرقتی سانتافه دستگیر شده بود لب به اعتراف گشود و حقیقت را گفت. او اعتراف کرد که به درخواست سروش مرتکب این جنایات شده و در ازای آن خانه ای به او و پسرش می رسد.

با این اعترافات متهم اصلی که مردی میانسال است به دو فقره قتل عمد و سرقت مسلحانه متهم شد. همچنین پسر متهم نیز به اتهام مشارکت در قتل و سرقت در اختیار ماموران آگاهی قرار گرفت و سروش نیز تا تکمیل تحقیقات در اختیار ماموران آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با قاتل دکتر ضیایی و همسرش

گفت و گو با قاتل دکتر ضیایی و همسرش را بخوانید.

چطور مرتکب قتل شدی؟

از طریق پسرم که راننده سروش بود با او آشنا شدم. او به من گفت که با دکتر و همسرش دعوا کرده و به من قول خانه داده است.

اسلحه را از کجا پیدا کردی؟

سروش خودش یقه کمر و توپ ها را آماده کرد و به من داد. برای تمرین به بیابان های نزدیک رفتم و چندین بار تیراندازی کردم.

* روش قتل را توضیح دهید.

نقشه قتل را سروش طراحی کرد و من آن را اجرا کردم. او به من گفت که دکتر و همسرش را به زیرزمین ویلا می برم و در آنجا می کشم.

قتل چگونه اتفاق افتاد؟

همانطور که سروش گفت من در حمام زیرزمین پنهان شدم، وقتی دکتر و همسرش آمدند نمی خواستند به زیرزمین بیایند، اما سروش گفت امکانات پذیرش در زیرزمین است و کاملاً بازسازی شده است یا باید همینطور باشد. دیدن. اونجا اگه نخواستن برو پایین. . سروش آنها را به زیرزمین هدایت کرد. همسر دکتر جلو آمد و دکتر آخرین نفر بعد از او بود. آنها در راه پله بودند که من از حمام بیرون پریدم، چشمم را جلب کردم و شلیک کردم. گلوله اول به همسر دکتر اصابت کرد و او روی زمین افتاد، گلوله دوم را به سمت دکتر شلیک کردم.

چگونه اجساد را از خانه بیرون آوردی و در بیابان دفن کردی؟

بعد از قتل، سروش از من خواست که اجساد را در کیسه های زباله بزرگی که از قبل آماده کرده بود بگذارم، اما من به تنهایی نتوانستم این کار را انجام دهم. او نمی خواست کاری انجام دهد. به همین دلیل مجبور شدم پسرم را صدا کنم و با کمک او اجساد را در نایلون پیچیده و به بیابان های اطراف شهریار بردیم و دفن کردیم.

* پس او بود که قتل سروش را مهندسی کرد؟

بله سروش برنامه ریزی کرده بود و همانطور که گفتم زمان تیراندازی پشت مجروحان بود.

اما سروش گفت تو به او راه حلی پیشنهاد دادی.

دروغ می گوید. او مرا فریب داد و به من و پسرم قول خانه داری داد و دستانم را به خون آلوده کرد.


اخبار خبرگزاری رکنا

درباره محمدصادق مجدی

پیشنهاد ما به شما

تولید کننده میز تحریر و میز کامپیوتر چوبی

تولید کننده میز تحریر و میز کامپیوتر چوبی

میز تحریر چوبی و میز کامپیوتر چوبی؛ قلب تپنده هر فضای کاری و آموزشی در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *