طلاق شهردار تهران از روانشناس در ازدواج دوم • رکنا
به گزارش رکنا، این پزشک معروف در برابر قاضی گنجی رئیس شعبه 285 دادگاه خانواده شماره 2 والنجک آهی کشید و گفت:
آقای قاضی من حدود 20 سال پیش در یک مهمانی خانوادگی با همسر اولم که دندانپزشک بود آشنا شدم و مدتی نگذشت که ایشان و خانواده اش به خواستگاری من آمدند و بعد از مراسم عقد شروع کردیم. زندگی مشترک
وی افزود: در ابتدا زندگی خوب و آرامی داشتیم به همین دلیل اقوام و آشنایان به زندگی ما غبطه می خوردند. به هر حال تصمیم گرفتیم بچه دار شویم، خدا به ما پسر داد. اما پس از به دنیا آمدن فرزندمان، متوجه شدیم که او مبتلا به اوتیسم است.
با اینکه همسرم خودش پزشک بود، می توانست با این موضوع کنار بیاید، اما از نظر روحی و جسمی به هم ریخته بودند. آن موقع بود که خیلی ناراحت شدم، اما لطف خدا بود و سعی کردم به خودم و همسرم دلداری بدهم. لذا با توجه به اینکه در آن زمان دانشجوی رشته نقاشی بودم و در دانشگاه شهید بهشتی ادامه تحصیل می دادم، پس از اتمام تحصیلات تصمیم گرفتم در رشته روانشناسی بالینی ادامه تحصیل دهم. بالاخره تلاش و پشتکارم نتیجه داد و توانستم مدرک خود را در رشته روانشناسی بالینی کسب کنم.
به این ترتیب موسسه ای برای کمک به کودکان کم توان ذهنی مرکز تهران ایجاد کردم تا در زمینه نقاشی فعالیت کنند و هنر خود را در معرض دید عموم قرار دهند.
به این ترتیب پسرمان 2 ساله شد اما همسر دکترم نتوانست با بیماری فرزندمان کنار بیاید و مدعی شد که او کاملاً از نظر روحی و روانی آشفته است و نمی تواند با ما زندگی کند. بنابراین برای جدایی به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
این پزشک ادامه می دهد: وقتی دیدم همسرم علیرغم میل باطنی من تمایلی به زندگی مشترک ندارد قبول کردم و از او جدا شدم و با فرزندم زندگی جدیدی را آغاز کردیم.
مدتی بعد خواستگارهای زیادی داشتم اما به دلیل شرایط روحی ام قبول نکردم و ترجیح دادم مسئولیت زندگی و فرزند معلولم را به تنهایی به عهده بگیرم.
تا اینکه بعد از 17 سال تنهایی همسر دومم که شهردار یکی از مناطق تهران است از سر راه من می گذرد و چون او هم در زندگی اولش شکست خورده و 2 فرزند معلول دارد پیشنهاد ازدواج می دهد. وقتی دیدم او شرایط من را دارد، پذیرفتم و خواستم زمانی را برای آشنایی بیشتر با هم صرف کنم. بعد از 6 ماه رفت و برگشت وقتی دیدم مرد زندگی است و موقعیت اجتماعی خوبی دارد و شرایط مشابهی داریم با کوله باری از آرزوهای رنگارنگ بله را گفتم و وارد خانه بخت شدم.
این پزشک روانشناس با صدایی کینه توز افزود: اما سرنوشت روی خوبی به من نشان نداد و بعد از ۲ ماه زندگی مشترک آقای شهردار از خانه خارج شد. وقتی به خانه نیامد نگرانش شدم و با او تماس گرفتم و او ناگهان در کمال ناباوری گفت که نمی خواهد به زندگی با من ادامه دهد. در حالی که از شنیدن این سخنان شوکه شده بودم، وقتی علت را جویا شدم، گفت پیش همسر اولش برگشته و می خواهد با او زندگی کند، چند روز بعد متوجه شدم که درخواست طلاق داده است.
پس از اظهارات پزشک، قاضی از شهردار علت طلاق را جویا شد. مرد شهردار گفت: آقای قاضی من عاشق همسر اولم و فرزندانم هستم اما همسرم به دلایلی طلاق گرفت. در این مدت سعی کردم همسرم را به زندگی برگردانم و توانستم با او آشتی کنم و حالا می خواهم از دکتر طلاق بگیرم و با همسر اولم زندگی کنم. من هم حاضرم هزینه های دکتر را پرداخت کنم.
در نهایت قاضی گنجی رئیس شعبه ۲۸۵ دادگاه خانواده زوجین را بدون صدور حکم طلاق به مرکز مشاوره معرفی کرد.
مشاوره تخصصی در مورد ازدواج دوم
دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی و رفتارشناس درباره جدایی این پزشک زن به خبرنگار ما گفت: ازدواج مجدد به ویژه با فرزندان ازدواج قبلی انتخاب بسیار سخت و ظریفی است. فردی که یک بار در زندگی حرفه ای خود شکست خورده است باید در ازدواج دوم خود بسیار مراقب باشد تا شکست های قبلی تکرار نشود. متأسفانه با توجه به آموزش و تخصص این روانشناس، جامعه از او انتظار دارد که به جای انتخاب نادرست، راهنما و الگوی دیگران باشد، داشتن فرزند معلول نیاز به صبر، حوصله و مدیریت فراوان دارد. با توجه به اینکه این زوج از ازدواج اول خود دارای 2 فرزند معلول هستند، ابتدا اعتقاد بر این است که احساس همدردی و درد مشترک می تواند تداوم زندگی دوم را تضمین کند.
این آسیب شناس با تاکید بر اینکه صبر هر فرد صرف نظر از شرایط تربیتی و اجتماعی محدود است، افزود: بنابراین در این گونه انتخاب ها باید از مشاوران متخصص و مجرب استفاده کرد، اما دلیل آن این است که پزشک این کار را انجام می دهد. نه تمایل به ترک به این دلیل است که او احساس می کند ازدواج دوم ناموفق را برای خود یک شکست می بیند.
ابهری ادامه داد: این پزشک زن نباید اصرار به ادامه زندگی داشته باشد چرا که مراقبت از سه کودک معلول کار بسیار سختی است و باعث خستگی روحی و روانی می شود. به خصوص اگر هر دو شغلی در خارج از خانه داشته باشند.
این آسیب شناس اجتماعی و رفتاری افزود: به نظر می رسد ازدواج پزشک با فردی که دارای فرزند معلول است در نهایت موفقیت آمیز و خوشایند نخواهد بود و باعث آسیب روحی و روانی برای فرزندان زن و مرد خواهد شد. این غیر قابل جبران و بسیار سخت است زیرا کودکان دارای معلولیت از نظر نیازهای عاطفی و وابستگی بسیار حساس هستند که در انتخاب همسر باید به آن توجه کرد.
دکتر ابهری در پایان گفت: اگر ازدواج بر اساس شفقت و ترحم باشد قطعا شکست خواهد خورد. بنابراین انتخاب منطقی مبتنی بر مشورت و کسب نظر می تواند کمک موثری به زن و فرزندش کند. به نظر من این دکتر اصلاً نباید اصرار به زندگی داشته باشد، زیرا همسرش آرزوی بازگشت به زندگی اول را دارد که زندگی آنها را تلخ تر و بی پایان تر می کند.