زمانی که عربستان سعودی و ایران، دو رقیب سرسخت، چین را به عنوان میانجی برای احیای روابط دیپلماتیک پذیرفتند، رهبران جهان شگفت زده شدند. شگفتی این بود که این توافق بدون حضور ایالات متحده آمریکا و با میانجیگری چین و پکن اعلام شد.
وب سایت روزنامه چاینا دیلی چاپ پکن مقاله ای از «جک میگلی» مدیر اتاق فکر مطالعات استراتژیک مستقر در واشنگتن دی سی در مورد دلایل کاهش نفوذ ایالات متحده منتشر کرد. آمریکا در منطقه غرب آسیا و نیز اقبال تهران و ریاض به میانجیگری چین در احیای روابط خود به جای آمریکا مورد بررسی قرار گرفت.
این مقاله ادامه می دهد: دیپلماسی موفق چین ممکن است نشان دهنده تغییر اساسی در درجه سلطه و نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه باشد.
توافق دو کشور در پکن برای احیای روابط، شرایط جدیدی را ایجاد کرده است که در آن دو کشور می توانند به روابط باثبات و سازنده تر بازگردند.
چرا دو قدرت خاورمیانه به پکن روی آوردند تا به آنها در بازسازی روابط دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی کمک کند؟
پاسخ به این سوال را می توان در ترکیبی از واقعیت های سخت اقتصادی و اولویت های سیاسی ایالات متحده و چین یافت. ملاحظات اقتصادی عملی عربستان و ایران را به چین نزدیکتر کرده است تا به ایالات متحده.
ایرانیها از تحریمهای سخت آمریکا رنج میبرند و از زمان بحران گروگانگیری در سال 1979 هیچ رابطه اقتصادی با آمریکا نداشتهاند. از سوی دیگر، چین بزرگترین شریک تجاری ایران با ارزش کل تجارت دو طرفه سالانه نزدیک به 16 میلیارد دلار است.
این رابطه کلیدی مبتنی بر نفت ایران است که به دلیل تحریم های آمریکا در دسترس اکثر کشورهای جهان نیست. چین و ایران در سال 2021 توافقنامه همکاری راهبردی امضا کردند که طیف گسترده ای از همکاری ها را در زمینه های توسعه صنعتی و ابتکارات سرمایه گذاری مشترک پوشش می دهد و ارزش روابط اقتصادی دوجانبه را بیشتر می کند.
چین همچنین به مهم ترین شریک اقتصادی عربستان تبدیل شده است. تجارت چین با عربستان سعودی در سال 2021 از 87 میلیارد دلار فراتر خواهد رفت که بیشتر از مجموع تجارت عربستان سعودی با ایالات متحده و اتحادیه اروپا است که به 78 میلیارد دلار می رسد.
در دسامبر گذشته، رئیس جمهور چین، شی جین پینگ و پادشاه عربستان سعودی (سلمان بن عبدالعزیز آل سعود) یک قرارداد مشارکت جامع شامل طیف گسترده ای از ابتکارات سرمایه گذاری که روابط اقتصادی را تا توسعه زیرساخت ها و ابعاد دیگر گسترش می دهد، امضا کردند.
نفت و سایر منافع اقتصادی متقابل، چین را به مهمترین شریک تجاری ایران و عربستان سعودی تبدیل کرده است، در حالی که مشارکت اقتصادی ایالات متحده در منطقه طی چند سال گذشته به طور پیوسته کاهش یافته است.
در همان زمان، چین و ایالات متحده انتخاب های سیاسی عمدی انجام دادند که پویایی خاورمیانه را تغییر داد و نفوذ آمریکا را کاهش داد. اولین مورد انتخاب بین تحریم های اقتصادی یا توسعه اقتصادی برای تأثیرگذاری بر رفتار شرکای تجاری بود. ایالات متحده به شدت به تحریم های اقتصادی برای مجازات دولت ها و افراد اعلام شده با منافع آمریکا ناسازگار است، متکی است.
امروزه، دولت ایالات متحده تقریباً 38 برنامه تحریمی فعال را اجرا می کند که تجارت را منع یا تنظیم می کند. برخی از آنها از نظر جغرافیایی گسترده و هدفمند هستند، مانند مواردی که علیه ایران هستند. سایر تحریمها هدفمند و موقتی هستند، مانند تحریمهایی که بر افراد و نهادهای خاص متمرکز است.
اگرچه چین نیز در موارد بسیار نادری تحریم های محدودی را اعمال کرده است، چارچوب کلی سیاست چین توسعه محور و مبتنی بر سرمایه گذاری و سود متقابل است.
در عربستان سعودی، یک کمیته مشترک سعودی و چینی در حال بررسی فرصت ها برای سرمایه گذاری مشترک در پروژه های نفتی و غیرنفتی از انرژی هیدروژن تا هوش مصنوعی و تغییرات آب و هوایی است. شرکت های چینی مانند هوآوی، چانگان و هونگکی در عربستان سعودی به خوبی شناخته شده اند و محصولات چینی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند و روابط اقتصادی را بیشتر تقویت می کنند.
چین نیز رویکرد مشابهی را در ایران اتخاذ کرده است و یک قرارداد همکاری راهبردی بلندمدت به ارزش بیش از 400 میلیارد دلار امضا کرده است که شامل پروژه های نفت، معدن، حمل و نقل و توسعه کشاورزی است.
تأثیر مثبت کمکهای توسعه و سرمایهگذاری، به جای تأثیر منفی تحریمها، قدرت نرم چین را در خاورمیانه افزایش داده است، در حالی که تحریمهای ایالات متحده دسترسی و توانایی دولتها را برای تأثیرگذاری بر تحولات سیاسی و دیپلماتیک محدود کرده است.
انتخاب سیاست دوم ایالات متحده – استفاده از فروش تسلیحات و کمک های امنیتی – نفوذ چین را به قیمت ایالات متحده افزایش داده است.
ایالات متحده برای به دست آوردن نفوذ سیاسی به شدت به فروش تسلیحات متکی است، اما به نظر می رسد این رویکرد در حال از دست دادن کارایی خود در خاورمیانه است.
بین سالهای 2013 تا 2022، انتقال تسلیحات آمریکا به 124 کشور بالغ بر 104 میلیارد دلار بوده است. عربستان سعودی بزرگترین بازار فروش تسلیحات آمریکا بوده است. فروش تسلیحات آمریکا به عربستان سعودی در مجموع از ارزش تمام کمک های نظامی چین در سراسر جهان فراتر رفته است. در واقع، عربستان سعودی از مجموع سه مشتری بزرگ تسلیحاتی ایالات متحده (استرالیا، ژاپن و امارات متحده عربی) بیشتر از ایالات متحده تسلیحات دریافت کرده است. علیرغم فروش گسترده تسلیحات به عربستان سعودی، نفوذ آمریکا به وضوح کاهش یافته است زیرا دولت ریاض به چین برای توافق با ایران چشم دوخته است.
استفاده چین از اهرم فروش تسلیحات به مراتب کمتر از ایالات متحده است و با مجموع فروش حدود 16 میلیارد دلاری به 70 کشور طی 10 سال، حتی به 15 درصد از فروش تسلیحات آمریکا هم نمی رسد.
عربستان سعودی طی دهه گذشته تنها حدود 350 میلیون دلار تسلیحات از چین دریافت کرده است که حدود 2 درصد از ارزش فروش تسلیحات آمریکا به این کشور است. ایران همچنین در یک دهه گذشته تنها حدود 30 میلیون دلار تسلیحات چینی دریافت کرده است. اما علیرغم – یا شاید به دلیل – مقیاس اندک کمک های دفاعی چین، عربستان سعودی و ایران تصمیم گرفته اند برای حل اختلاف خود با پکن همکاری کنند.
واقعیت های اقتصادی عربستان سعودی، ایران و چین را به سمت روابط نزدیک تر و جامع تر سوق داده است. انتخاب های مختلف سیاست چین و ایالات متحده، از جمله استفاده از کمک های توسعه، تحریم ها و انتقال تسلیحات، نفوذ و اعتبار چین را به قیمت کاهش نقش ایالات متحده در خاورمیانه، در این منطقه، افزایش داده است. جهان
رقابت جهانی بین قدرت های بزرگ به طور فزاینده ای مبتنی بر توسعه اقتصادی، سرمایه گذاری و اقدامات ملموس و مثبت برای تقویت همکاری ها است. دستاورد قابل توجه چین در ورود ایران و عربستان سعودی به عصر جدیدی از روابط سودمند متقابل می تواند راه را برای آینده همکاری های اقتصادی جهانی هموار کند.