* چرا در تجارت تنها بودید؟
آخر فصل بود و من به عنوان منشی باید تمام کارهای اداری را تمام می کردم و به امور مالی واگذار می کردم. من در تجارت ماندم.
او رئیس من بود. من خیلی ترسیده بودم.
آره. دوربین های مداربسته شرکتی ورود مدیر را به اتاق من ضبط کرده بودند، اما مرد جوان می گوید وقتی دروغ می گفت مجبورش نکردند.
نه اینطور نیست مرحوم پدرش پیشاپیش به من پول داد و من سوئیتی را که هنوز در آن زندگی می کنم اجاره کردم. این جوان به من گفت حالا که شکایت کردی باید پول را پس بدهی که من مقاومت کردم و قبول نکردم. او به دروغ مدعی شد که از او خانه ای خواسته ام.
این تا الان ثابت شده است. او خودش آن را پذیرفت، اما ادعا می کند که مجبور به دروغ گفتن نشده است. منتظر تصمیم دادگاه هستم و امیدوارم دادگاه حقم را بگیرد.
* چرا مقاومت نکردی؟
راستش من قضیه را به مادر مدیرمان گفتم، او گفت اجازه بدهید به شما پول بدهم، شرکت را رها کنید. بعد قضیه را به وکیل دادم گفت اگر شکایت کنی می توانی حقت را بگیری. من هم شکایت کردم.
سه سال پیش در یک شرکت خصوصی شروع به کار کردم. شرکت ثروتمندی بود و مدیر شرکت مرد بسیار خوبی بود. یک سال و نیم پیش مدیر شرکت فوت کرد و پسر خردسالش مدیریت شرکت را بر عهده گرفت. او یک جوان خشن بود. مثل پدرش نبود. کارهای عجیبی کرد. با اینکه پدرش ثروت زیادی از او به جا گذاشت، اما ثروت از او انسان خوبی نساخته است. یک شب در شرکت، وقتی کارم را انجام می دادم و تنها بودم، به سراغم آمد و مرا اذیت کرد.
* توانستید ثابت کنید که مورد تعرض قرار گرفته اید؟
* متهم مدعی است شما از او خانه خواستید. خوب است؟
من آن را تحویل دادگستری دادم، اما می خواهم حق خود را بگیرم و خسارتی که به من وارد شده جبران شود.
منبع: اعتماد
* دلیل شکایت خود را توضیح دهید و ماجرا از چه قرار است؟
من یک دختر تنها هستم. من پدر و مادر ندارم من زندگی ام را با کار در شرکت و سایر مشاغل عجیب و غریب مدیریت می کنم، اگر از شرکت اخراج شوم ناراضی خواهم بود.
به گزارش رکنا؛ سیما دختر جوانی است که از رئیسش می آید اتهام حمله سیما شکایت کرد و گفت که او یک دختر تنها است که مورد آزار قرار گرفته است.
از چی میترسی؟
* حالا که شکایت کردی اخراجت نکردند؟
* حالا چه می خواهی؟
* فکر می کنید بتوانید حرف خود را ثابت کنید؟
تحریریه ABS NEWS | ای بی اس نیوز