اشک ها و لبخندهای آن لحظه ها. درام این داستان فوتبالی; یک روی سکه لبخند است، روی دیگر اشک و آه.
پیمان یوسفی، آن روزنامه نگار باسابقه فوتبال ایران که تا دیروز خیلی ها او را با پوشش خبری بازی ایران و عراق می شناختند، حالا با پیروزی تاریخی تیم ملی مقابل ولز به ذهن فوتبالدوستان خواهد رسید.
با همان شور و اشتیاق معمول و حرف هایی که فقط از خودش می آید… لحظه گل را تعریف می کند و با گریه هایی که کمتر در تلویزیون ایران دیده می شود، دو گل برجسته مقابل ولز را گزارش و بازگو می کند.
ایران 1 – ولز 0; 9 دقیقه و 49 ثانیه اکنون می خواهیم هر چه زودتر گزارش دهند. نباید بگذاریم اتفاق بدی بیفتد. کی گل زدیم؟ ما فقط آغاز راه هستیم. صورت مصدوم تیم ملی فوتبال ترمیم شد. یاک های ایرانی شاید مورد اصابت همه قرار گرفته باشند. بدوید و بدوید اما بالاخره برسید. همه این مشکلات را پشت سر بگذارید. تازه اومدیم و قصد رفتن نداریم. بازی آمریکایی برای ما زندگی جدیدی است. یک فرصت دیگر؛ مهدی طارمی با دست انصاری فرد حرکت کرد. ما چهار نفریم کار را شیرین تر، کار را کامل تر، پیروزی را شیرین تر کن. هرچی بیشتر بهتر. ایران 2 – ولز 0. این بار رامین رضاییان. خانم ها و آقایان؛ راب پیج است، بن دیویس است، چهره شاد ایرانیان در ورزشگاه و جهان است.
این بازخوانی نمایشنامه ای دراماتیک از نویسنده ای به نام پیمان یوسفی است که لحظه ای حماسی را بداهه می نویسد…
به گزارش ” ای بی اس نیوز ورزشی”، بسیاری از ما دیروز این لحظات را بین زمین و آسمان، اشک و خنده، گریه و سکوت سپری کردیم. او در هر صورت گزارش حماسی پیمان یوسفی از زمان زدن دو گل تیم ملی را شنید و یادآور شد.
باشد که این لحظات برای ملت ایران پربار باشد. موفق باشید، موفق باشید برای مردم ایران. همیشه و همیشه این ملت لیاقتش را دارد. ما مطمئن بودیم که این تیم عقب نمی نشیند، مطمئن بودیم که ایرانی ها عقب نمی نشینند و بازنده نمی شوند. اتفاق افتاد. حالا امید و هیجان است و حالا امید و هیجان و بازی بعدی. تبریک به کی روش، تبریک به کادر فنی، تبریک به تیم ملی ایران، تبریک به من و شما ایرانیان. تبریک می گویم. ولز 0 – ایران 2. بردیم برای برد مردیم اما بردیم. ما خوب بردیم و شایسته آن بودیم. خدا خیرتون بده دوستان آفرین به همه شما مردم ایران؛ امیدوارم این مال و این ملت همیشه روزهای خوب و سربلندی داشته باشد. دلشان خوب باشد، بهتر باشند، بهترین باشند. خیلی ممنون. صدام برنمی گردد، این را به محمدرضا و محمد حسین بسپار. تبریک تبریک.
ترابی… این یک دایره کامل است خود مهدی ترابی حالا برای مهدی طارمی. از سمت چپ، یکی از آخرین فرصت ها به سوی ایران… اینجا جای اشتباهی نیست خوشبختانه هیچ خطایی وجود ندارد یک بار دیگر… آن شوت بلند علی جهانبخش، از چپ. یک موقعیت، پاس پشت. نه! بازم… روزبه روز از نو… در در، در در. ما مستحق این گل بودیم، باید این گل را می زدیم، به جام برمی گردیم، به جام برمی گردیم. ما مطمئنا بازخواهیم گشت. مهم نیست روزبه چشمی آن گل را زده باشد، آن گل را تیم ملی ایران زده است. ایران 1 – ولز 0. ایران 1 – ولز 0. به همه بچه ها تبریک می گویم. راب پیج مدت زیادی است که این ظاهر را داشته است. معلوم بود که بازی را باخت. مطمئن بودم ضربه می زنیم و این کار را کردیم.
ایران 2 – ولز 0. ایران 2 – ولز 0. چه فوتبال معجزه آسایی… چه چیز شگفت انگیزی در آن وجود دارد. هر لحظه می تواند پیامی از غم یا شادی باشد. وقتی هنسی اخراج شد، چیزی در قلبم به من می گفت که ما برنده می شویم. چیزی جز نه؛ دو صفر بردیم. ما باید به آن جام برمی گشتیم و این کار را کردیم. گل دوم به نام رامین رضاییان است. رامین رضاییان سومین گل ملی خود را به ثمر رساند و روزبه چشمی دومین گل ملی خود را به ثمر رساند اما آنها هرگز و هرگز آن گل ها را فراموش نمی کنند. ما آنها را نیز فراموش نخواهیم کرد. ما این بازی را هم فراموش نمی کنیم احتمالا با این بازی ما را به یاد خواهید آورد. سال های دیگر… داشت سردار کیروش را خفه می کرد. چه شادی، چه شادی.
درود بر روزبه گشتی. این برگشت ناقص چه گلی زد روزبه. چه گلی زد؛ کاری که بازیکنان ما قبلاً نمی توانستند انجام دهند، مهاجم وین هنسی همه آنها را ناامید کرد، اما در نهایت نتیجه داد. گلی که به ثمر رسید یک گل استثنایی و تاریخی برای روزبه و تیم ملی ایران بود. خانم ها و آقایان، سومین قهرمانی ما در جام جهانی را تبریک می گویم. عالی بود؛ ما همیشه از آن لذت بردیم و یک پایان خوب برای او شکوفایی زیبای هر روز بود. ایران 1 – ولز 0; به روش نگاه کن کی روش مربی بازنده ای نیست خدایا. او دوست ندارد بازنده باشد.
کد خبر: 1855635 05 دسامبر 1401 ساعت 12:53 | 10 هزار بازدید | 1نقطه نظر
بازخوانی حماسه بازی ایران و ولز
بد نیست همین چند دقیقه را که کمی از هیجان پیروزی خارج شده ایم دوباره بخوانیم. مثل این است که یکی از نمایشنامههای حماسی را روی کاغذ بخوانیم و پس از اجرای زنده روی صحنه، آنها را در ذهن خود بازآفرینی کنیم: