
معاون اقتصادی بانک مرکزی با تاکید بر کاهش متغیرهای پولی موثر بر تورم و اینکه حدود 90 درصد از ترکیب واردات کشور به مواد اولیه، کالاهای واسطه ای و کالاهای سرمایه ای اختصاص دارد، تصریح کرد: هدف از اجرای سیاست تثبیت در کشور است. حوزه پولی تقویت مقررات و شأن حاکمیت بانکی است و منطق اساسی ایجاد مرکز مبادلات ارزی و طلای ایران نیز در همین راستا است.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری آنا از بانک مرکزی، محمد شیریجیان در نشست تحلیلگران تخصصی «الزامات عملکرد کارآمد مرکز مبادلات ارز و طلا به منظور تقویت حاکمیتی سیاست پولی» گفت: با توجه به تأثیرات تحریمهای ظالمانه بر حاکمیت بانک مرکزی با توجه به منابع و جریانهای بینالمللی ارزی کشور، مرکز ارزی و ارزی طلای ایران مطابق با قانون اساسی ایجاد شد. الزامات تحریم و با حضور همه بازیگران، تا مبادلات ارزی کشور در چارچوب نهادی شفاف و با ظرفیت تنظیم برای مرجع سیاست پولی و ارزی صورت گیرد.
وی افزایش شفافیت در مبادلات ارزی برای بانک مرکزی به عنوان رگولاتور ارزی را مهمترین دستاورد راه اندازی این مرکز خواند و افزود: تسهیل در ایجاد تعامل بین فعالان این حوزه و تقویت سیاست خارجی بانک مرکزی. . حاکمیت ارزی ایجاد تعادل در بازار ارز از دیگر اهداف است. این شامل ایجاد یک اتاق تهاتر برای ارز و طلای ایران بود.
شیرجیان با بیان اینکه راه اندازی مرکز مبادلات ارزی و طلا، مبادلات ارزی کشور را یکپارچه کرده و بستر مناسبی را برای مدیریت یکپارچه بازار طلا فراهم کرده است، گفت: بر اساس نظام پولی و بانکی کشور، بانک مرکزی موظف به مدیریت بازار طلا است. بازار ارز و طلا به طور همزمان. زیرا بین نرخ ارز و طلا همبستگی قوی وجود دارد.
معاون اقتصادی بانک مرکزی با تاکید بر لزوم شناسایی مجموعه ای از نیازهای ارزی در مرکز مبادلات طلا و ارز ایران، گفت: در این راستا تالار طلا برای رفع نیازهای اندک تالار خدمات استفاده می شود. نیازهای تجاری تالار حواله و معاملات انواع شمش و سکه طلا. ایجاد شد و برای رفع نیازهای پیشگیرانه در برابر نوسانات آتی نرخ ارز، اتاق مشتقه و بسترهای فنی لازم فراهم شد. برای رفع این نیازها ایجاد می شوند.
شیرجیان با اشاره به اهداف بانک مرکزی در خصوص سیاست تثبیت گفت: هدف از سیاست تثبیت تقویت مقررات و حاکمیت بانک مرکزی در بازار ارز است. سال گذشته متذکر شدیم که نرخ سامانه نیما برای بنگاههای اقتصادی بهتدریج و قابل پیشبینی تعدیل شد و از سوی دیگر سهم ارز افراد با توافق صادرکننده تعیین میشود. و تولید کننده برای رفع نیازها. واحد پول کشور افزایش یافته است.
معاون اقتصادی بانک مرکزی در ادامه با اشاره به کاهش شاخص ها و متغیرهای پولی موثر بر تورم طی دو سال گذشته، تاکید کرد: باید از دور باطل و رو به رشد تورم و نقدینگی که سال ها گریبانگیر کشور شده بود خارج شویم. . کردی: الحمدلله این اتفاق مثبت قبلا رخ داده است، زیرا در بین متغیرهای سیاستی، کنترل رشد نقدینگی مهمترین شرط برای کنترل تورم و ثبات کلان اقتصاد تلقی می شود. بر این اساس بانک مرکزی با پیگیری جدی سیاست کنترل رشد معین ترازنامه (با کنترل قدرت خلق پول بانک ها) و با اعمال جریمه بر بانک های متخلف، در نهایت موفق شد نرخ رشد نقدینگی را 31.1 افزایش دهد. ٪ در پایان. از سال 2001 به 24.3 درصد در پایان 1402 برای کاهش و تحقق کامل رشد 25 درصدی جریان نقدی هدف گذاری شده برای 1402.
شیرجیان همچنین گفت: نرخ رشد پایه پولی که در پایان سال 1390 به دلیل سیاست افزایش نرخ سپرده قانونی بانک مرکزی به 42.3 درصد رسیده بود، در پایان سال 1391 به 28.1 درصد کاهش یافت.
وی با اشاره به برنامه های هدفمند بانک مرکزی برای مهار تورم گفت: بر اساس آمار بانک مرکزی، تورم نقطه به نقطه شاخص بهای مصرف کننده با کاهش 18.4 واحدی نسبت به درصد، از 49.4 درصد در بهمن ماه 1401 به 31 درصد رسید. در مه 1403. وارد شد. تورم سالانه مصرف کننده با کاهش 7.1 واحد درصدی از 44.1 درصد در بهمن 1401 به 37 درصد در اردیبهشت 1403 رسید.
شیرجیان با اشاره به نرخ تورم تولیدکننده 107 درصد در شهریور 1401 گفت: تورم نقطه به نقطه تولیدکننده به عنوان یک شاخص پیش بینی کننده از 41 درصد در اردیبهشت 1402 به 23.3 درصد در اردیبهشت 1403 کاهش یافت. تورم دوازده ماهه در شاخص قیمت تولیدکننده، که در مارس 1400 60.9 درصد بود، در مارس 1401 به 36.9 درصد و در مارس 1402 به 32.6 درصد کاهش یافت.
معاون اقتصادی بانک مرکزی در ادامه رشد ارز را به عنوان شاخص رشد انتظارات تورمی برشمرد و گفت: کنترل رشد بخش نقدینگی یا همان ارز که نماد انتظارات تورمی در جامعه است، بخشی از پروژه های بانک مرکزی است. در بین مجموع کل پولی، این نرخ با تورم کوتاه مدت همبستگی بسیار بالایی دارد و با مجموعه اقداماتی در قالب سیاست تثبیتکننده و کنترل نوسانات بازار ارز توسط بانک مرکزی، رشد پولی شاخص افزایش یافت. 65.2٪. در پایان 1401 به 17.5 درصد در پایان 1402 و 15.7 درصد در پایان فروردین 1403.
شیرجیان دلیل اصلی کاهش چشمگیر شاخص قیمت تولیدکننده را مدیریت نرخ ارز دانست و گفت: بر اساس بررسی های انجام شده بین نرخ ارز طلا و نرخ ارز مرکزی (یا نرخ سامانه نیما) و شاخص قیمت تولید کننده، همبستگی تقریباً 80 وجود دارد. درصدی وجود دارد. بنابراین با مدیریت نرخ ارز و کاهش تورم تولیدکننده، بستر لازم برای پیشبینیپذیری و برنامهریزی بهتر نظام تولید کشور فراهم میشود و با کاهش تورم طرف تولیدکننده، متعاقباً تأثیر خود را در کاهش تولید نشان میدهد. قیمت ارز. شاخص قیمت مصرف کننده با تاخیر زمانی
وی تاکید کرد: سیاست تثبیت اقتصادی تنها به اقدامات بانک مرکزی بستگی ندارد، بلکه یک رویکرد سیاستی همه جانبه است و اثربخشی آن نیازمند سیاست های مالی غیرتورمی و تعهد دولت به انضباط بودجه است. البته سیاستهای پولی نیز باید حداقل در کوتاهمدت در قالب یک سیاست انقباضی و در عین حال با هدایت اعتبارات به سمت بخشهای تولیدی اولویتدار و در نهایت با تامین مالی بخشهای هدفمند مولد کمک کند و منجر به اثربخشی بیشتر ثبات شود. خط مشی. از طریق مرکز مبادلات و طلای ایران تبدیل شود.
شیرجیان در ادامه با اشاره به برخی موضوعات مطرح شده در زمینه ارتباط بین تضعیف ارزش پول ملی و افزایش رقابت پذیری و ایجاد مزیت رقابتی برای محصولات کشور در بازارهای صادراتی، تاکید کرد: قضیه اصلا این نیست؛ زیرا زمانی که تضعیف ارزش پول ملی منجر به افزایش رقابت پذیری و افزایش صادرات به کشورهای هدف می شود، وقتی شاخص مارشال لرنر، یعنی مجموع کشش صادرات و کشش واردات به نرخ ارز، بیشتر از یک می شود. در این شرایط با افزایش نرخ ارز می توان انتظار داشت که مانده خالص حساب کالا مثبت شود. اما طبق بررسی های انجام شده این شاخص در ایران کمتر از یک است.
معاون اقتصادی بانک مرکزی با بیان اینکه در حال حاضر حدود 90 درصد از ترکیب واردات کشور به مواد اولیه، کالاهای واسطه ای و سرمایه ای اختصاص دارد، تصریح کرد: این بدان معناست که کشش واردات با توجه به تغییرات نرخ ارز بسیار پایین است. . یعنی با افزایش نرخ ارز، هزینه تولیدکنندگان برای تامین مواد اولیه و کالاهای واسطه ای و سرمایه ای افزایش می یابد، در حالی که تقاضا برای این اقلام کاهش قابل توجهی ندارد. به عبارت دیگر کشش واردات با توجه به تغییرات نرخ ارز پایین است. بنابراین هزینه تمام شده تولید کشور به طور مستقیم و قابل توجهی به نرخ ارز بستگی دارد و با افزایش این نرخ، مزیت و قدرت رقابتی تولیدکنندگان کشور در بازارهای داخلی و خارجی تضعیف می شود.
وی افزود: در عین حال بیش از 70 درصد صادرات کشور را مواد اولیه و کالاهایی مانند مواد معدنی، فولاد، پتروشیمی و فرآورده های نفتی تشکیل می دهد. بنابراین، محصولات صادراتی کشور از پیچیدگی بالایی برخوردار نیستند که با افزایش نرخ ارز مزیت رقابتی آنها را در بازارهای هدف افزایش دهد. در واقع، با توجه به ماهیت فعلی کالاهای صادراتی، در حال حاضر کل صادرات کشور مشمول یک سقف مشخص است. بنابراین می توان انتظار داشت که شاخص «مارشال لرنر» در ایران کمتر از یک باشد و بنابراین افزایش نرخ ارز لزوماً بر خالص تجارت کالای کشور تأثیری ندارد.