(1). مسئله زنان در همه مکاتب فکری؛ محصول جهان بینی، معرفت شناسی و انسان شناسی این مکتب است. در جوامع غیرالهی، الگوهایی که برای زنان ارائه میشود، محصول تأملی است که از دانش مادی نشأت میگیرد و تا آنجا پیش رفته که زن را موجودی ضعیف و ناقص میداند که وجودش مکمل مرد تلقی میشود. الف از دیدگاه حرفه ای و اقتصادی به عنوان وسیله ای برای خاموش کردن شهوات تلقی می شود. گرایش به دفاع از حقوق زنان در غرب زمینه ساز شکل گیری مکاتب فکری و عملی فمینیسم شده است و طی سالیان متمادی گرایش صهیونیسم بر اساس مفاد 24 ماده پروتکل های یهود به دنبال آن بوده است. تحقق آرزوی یهود یعنی برتری بر تمدن های جهان و حذف تمدن اسلامی به عنوان یک تمدن. او با برتری نسبت به جهان، از بستر فمینیسم برای جهانی کردن افکار خود استفاده کرد تا ایدئولوژی شیطانی خود را از طریق آن گسترش دهد.
(2). جنبش یهودی با استفاده از اصول مدرنیسم، به ویژه؛ اصل فردگرایی، لذت گرایی و تساوی حقوق زن و مرد، پایه های فمینیسم را در جامعه غربی بنا نهاد و با برافراشتن پرچم حقوق زنان، آن را در کانون توجه قرار داد. همانطور که پس از انقلاب اسلامی ایران، موج فمینیستی با نگاه اسلامی به دنبال توجیه آموزه های دینی با رویکرد فکری و فمینیستی بود تا با جداسازی این لایه تأثیرگذار انقلاب از قرآن و عترت و مذاهب اسلامی، آنها را فریب دهد. . آموزه ها این در حالی است که در روندهای مختلف فمینیسم که در دو موج از سال 1789 میلادی آغاز شد، زنان حتی از حقوق اولیه انسانی برخوردار نبودند، تا زمانی که اعلامیه حقوق بشر پس از انقلاب فرانسه نوشته شد، حتی اشاره ای به حقوق زنان نشد. اعدام با گیوتین جواب تنها زنی بود که این حق را خواست.
(3). در واقع زن در طول تاریخ بین دو ظلم قرار گرفته است که هر دو در درد یکسانی یعنی تحقیر زن قرار دارند. یکی ظلمی که زن حق حیات و بیان و کوشش نداشت و به طرق مختلف او را از صحنه های زندگی و فعالیت های اجتماعی دور می کردند و مانند جهل او را از تحصیل و تعلیم و رشد باز می داشتند. تجمل و لذت تحت عنوان «حقوق و آزادی زن» و او را از صحنه تأثیرگذار جهان جدا کرد. اینجاست که مبانی فکری فمینیسم که برگرفته از آموزه های مکاتب اومانیسم (انسان محوری)، سکولاریسم (جدایی دین از سیاست)، لیبرالیسم، فردگرایی، لذت گرایی و نسبی گرایی با شعار خودکفایی فکری و تحقیر است. برای مقام وحی، نفی تمایزات جنسیتی و برابری زنان با مردان به میدان آمد.
(4). اما مکتب اسلام در حفظ جایگاه و شخصیت انسانی زن، زن و مرد را از نظر استعدادها، مسئولیت ها، نقش ها و حقوق با هم مقایسه نکرد، بلکه با حکمت الهی، دو مدار مختلف برای حرکت و نهضت ایجاد کرد. آن دو که بر اساس کارکردهای مورد انتظار قانون، ظرفیت های وجودی هر یک را تقویت کردند و هماهنگی کاملی بین توسعه و توصیف برقرار کردند تا هر یک از دو جنس از هویت خود دور نشوند. به همین دلیل، فعالان حقوق زنان مسلمان نیز به دنبال احیای هویت زنان هستند تا بتوانند حقوق زنان را در جامعه احیا کنند. این حقوق با توجه به لوازمی است که به طور طبیعی در وجود او قرار می گیرد، در حالی که در تعبیر فمینیستی زن از او به عنوان ابزار و وسیله ای برای استثمار او بر اساس ایدئولوژی فمینیسم به نام آزادی استفاده می شود. بر اساس آموزه های اسلامی، زن دارای وجودی مؤثر، متعالی و متعالی است; به عنوان مثال در آیه 12 سوره ممتحن که بیعت زنان با رسول خدا و حضور اجتماعی آنها را به تصویر می کشد و همچنین آیه 59 سوره احزاب که حجاب را برای زنان واجب می داند و عجب آیه 30. که نگاه کردن را نهی می کند و سوره احزاب آیه 33 که خودنمایی را نهی می کند و تبرج زنان را برای نامحرم حرام می داند. همه حاکی از حق حضور زنان در جامعه در شرایط خاص است. همچنین بر اساس روایات صحیح، حضور حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای بیان تصمیمات در مسجد و جنگ احد در کنار زنان دیگر و یا حضور کاروان حضرت زینب در کربلا و معیار ایشان. رسالت پس از واقعه عاشورا نشان دهنده حقانیت نقش اجتماعی زن در جهت تقسیم کار اجتماعی در اسلام است و ادعای ما این است که بر اساس آموزه های اسلام که ایدئولوژی خود را مبتنی بر شناخت مرد است. خود و تعیین کننده نقش او در خلقت، نقش زن مشخص شده است و با توجه به تأکید آیات الهی بر خودشناسی و خودآگاهی، «هویت زن» به عنوان یک انسان، تنها در ارتباط با خداوند معنا می یابد. این نقطه مقابل آموزه های ایمانیسم و فمینیسم است. زیرا آموزه های الهی اسلام، «انسان» را مرکز آفرینش می داند و مقام «خلیفه» بالاترین مقامی است که برای زن و مرد تعریف شده است و به دلیل موهبت عقل و اختیار، انسان شایسته تر از آن است. موجودات دیگر شده است
(5). در دیدگاه اسلام، هستی دارای هدف است و بر اساس این اهداف، انسان دارای نقش هایی است. از جمله اینکه زنان با بهره گیری از احکام اسلامی که هم به شخصیت فردی و هم به کارکرد مسئولیت های اجتماعی به معنای رسیدن به قرب الهی می پردازد، حق انتخاب دارند تا توانایی های خود را بشناسند و به تأثیر آن ایمان داشته باشند. انتخاب ها و اقدامات در مقیاس جهانی. چون به خوبی میداند که کوچکترین اقدامش تأثیر اجتماعی و تمدنی دارد، بنابراین با دوری از مدل فمینیستی که با شعار آزادی به دنبال «خواباندن» زنان است و برای او امتیاز محسوب میشود، ترجیح میدهد در کندی جای خود را پیدا کند. آفرینش نکته مهم این است که در تعریف این الگو، محدودیت نقش اجتماعی زنان نه تنها منفی نیست، بلکه در قالب وظیفه و مسئولیت، گاه تعهدی عینی تلقی می شود که بی توجهی به آن جبران ناپذیری خواهد داشت. پیامدهایی برای جامعه یک زن مسلمان با انتخاب «عفاف»، «حجاب» و «پرهیز از مردانگی» که به زنان اجازه میدهد به مشاغل مختلفی بپردازند که با ساختار جسمی، روحی و فکری او سازگار نیست و گاه مختص مردان است – اما در فمینیسم را امتیازی برای زنان میدانستند و گاه او را ابزاری برای لذت جنسی مردان یا عرضه و معتاد بودن میسازد – اجتناب میکند و در نتیجه ارزش وجودی خود را حفظ میکند. آره! زن مسلمان می داند که می تواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم در فضای تصمیم گیری، تصمیم گیری و اجرا در جامعه ایفای نقش کند و نقش تمدنی خود را ایفا کند و لازمه این امر «شناسایی هویت زن» توسط خود زنان است. با شناخت و حفظ آن، رسانه های جمعی امروز جهان – که مدام به دنبال تولید فرهنگ های بی ریشه هستند – مسیر تعالی خود را حفظ کنند تا نقش تمدن زن مسلمان را به شایستگی ایفا کنند.
خبر از رکنا