به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری ای بی اس نیوز ، تقریباً دو قرن پس از ایجاد ساختارهای بانکی در جهان، اولین بانک ها به شکل و شمایلی متفاوت از امروز در ایران ایجاد شدند. این در شرایطی بود که نظام بانکی جهان از روی ناچاری برای اقتصاد این کشورها متولد شد و در عمل فلسفه بانک های دنیا این بود که پول باید در خدمت تولید باشد.
مشکل مهمی که هرگز در ایران اجرا نشده و باعث شده است که امروزه پول نه تنها در خدمت بخش های تولیدی و تولیدی اقتصاد باشد، بلکه گاه با سیاست های کلان که برای آزادی عمل بانک ها پیش بینی شده بود، قرار می گیرد. خصوصی سازی بانک ها، ظرفیت تولید و بخش های تولیدی اقتصاد کشور نیز سقوط کرد.
به گفته سید محمد بحرینیان، پژوهشگر حوزه اقتصاد و صنعت، بر خلاف بانکهای دنیا که برای تامین نیازهای بخش واقعی و مولد اقتصاد ایجاد شدهاند، ایجاد بانکها در ایران تاثیری نداشته است. در طول سیر تحول، چه در زمان تأسیس بانک شاهشاهی و چه در زمان تصویب تصمیم تأسیس بانک های خصوصی، تنها تأثیرات اولیه ای که ممکن است این تصمیمات بر اقتصاد داشته باشد مورد توجه قرار گرفت و آثار بعدی هرگز دیده نشد. امروزه ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی ناشی از همین مشکل است.
ایجاد بانک های خصوصی
در کشور ما نیز قانون مجوز تأسیس بانک های خصوصی بر اساس ماده 98 قانون برنامه سوم توسعه اجرا شد که هدف آن افزایش شرایط رقابت در بازارهای مالی، تشویق پس انداز و سرمایه گذاری و ایجاد زمینه ساز رشد و توسعه کشور و جلوگیری از زیان جامعه است. در آییننامه تأسیس بانکهای خصوصی، تعیین نرخ سود سپردهها و نرخ سود مورد انتظار تسهیلات بر عهده بانکهای غیردولتی است. این موضوع منجر به شکل گیری انحرافات وحشتناکی در عرصه اقتصادی کشور شد.
پارادوکس کمبود سرمایه در گردش در بخش های مولد اقتصاد با افزایش نقدینگی
تناقضی که این روزها نظام اقتصادی ایران با آن مواجه است، کمبود سرمایه در گردش برای بخش های مولد اقتصاد است، آن هم در شرایطی که نقدینگی روز به روز افزایش می یابد.
بر اساس اطلاعات اعلام شده از سوی بانک مرکزی، سهم بانک های خصوصی از نقدینگی موجود در نظام بانکی کشور در سال 1393 حدود 1.6 درصد بوده است، اما در سال 1393 به 65.5 درصد رسیده است که نشان دهنده افزایش تقریباً 44 درصدی در دو دهه است. سهم بانک های دولتی از نقدینگی موجود در سیستم بانکی که در سال 2002 حدود 98.4 درصد بود، در سال 2014 به 34.45 درصد کاهش یافت.
اگر از یک سو به سهم رو به رشد بانکهای خصوصی در نقدینگی کشور همانطور که در نمودار بالا نشان داده شده است و از سوی دیگر به فعالیتهای اقتصادی پشت سر این بانکها که عموماً فعالیتهای غیرتولیدی و تجاری هستند، نگاه کنیم. علاوه بر تخلفات گسترده در دسترس قرار دادن این بانک ها در اختیار شرکت های زیرمجموعه خود در تزریق منابع به خوبی نشان می دهد که بانک های خصوصی با جذب اکثریت سپرده ها و ایجاد نقدینگی و توزیع مجدد آن به شرکت های زیرمجموعه منجر به انحراف می شوند. افزایش منابع کشور به سمت بخش های غیرمولد و کمبود جدی سرمایه در گردش در بخش های مولد اقتصاد. مشکلی که به وضوح پاسخگوی پارادوکس کمبود سرمایه در گردش واحدهای صنعتی است، هرچند رشد اقتصادی روز به روز در حال افزایش است.
عملکرد بانک های خصوصی به همین جا ختم نشد و در سال 1365 نرخ سود بانک ها و مؤسسات اعتباری غیردولتی در قراردادهای ارزی یک واحد درصد بالاتر از نرخ بانک های دولتی تعیین شد. این امر موجب شد تا این بانک ها نسبت به بانک های دولتی در بازار سپرده سهم بیشتری داشته باشند و به تدریج بانک های دولتی برای حفظ سهم سپرده های بانکی به روش های دور زدن قانون سقف سود سپرده ها متوسل شوند. و با راهکارهایی مانند سود مرکب و سود روزشمار سعی کردند سهمی از بازار سپرده را به خود اختصاص دهند.
این موضوع عملاً منجر به شکل گیری حلقه مخرب دهه 80 در شکل گیری رقابت مخرب بین بانک ها شد. این تصمیمات تاثیر بلندمدت خود را در روند تقویت شبکه بانکی کشور به سمت بخشهای مختلف اقتصاد نشان داده است. همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، سهم بخش صنعت و معدن در سال 1392، 31 درصد از مانده تسهیلات شبکه بانکی و سهم بخش تجارت و خدمات 23 درصد بوده است، اما پس از بیش از دو دهه خصوصیسازی. فعالیت بانک ها، سهم بخش صنعت و معدن تنها 22 درصد افزایش یافت، اما سهم بخش بازرگانی و خدمات 122 درصد رشد کرد و به ترتیب به 38 و 51 درصد از تسهیلات موجود رسید که به وضوح نشان دهنده بازتوزیع است. نقدینگی به سمت بخش های غیر تولیدی
اگرچه خصوصیسازی بخشهای مختلف اقتصاد در دنیا تجربهای موفق تلقی میشود، اما اگر الزامات آن به خوبی رعایت نشود، میتواند به قانون مغایر با اهداف آن تبدیل شود. نمونه بارز این مشکل را می توان در خصوصی سازی بانک ها دید.
چرا خصوصی سازی بانک ها در ایران شکست خورد؟
مشاهده ناکارآمدیهای موجود در نظام بانکی دولتی و شکلگیری نیازهای جدید در بازارهای پولی منجر به تصمیمگیری برای خصوصیسازی بانکها شد. این زمانی بود که از خصوصیسازی بانکها به سمت ایجاد بانکهای خصوصی میرفتیم و از سال 87 برخی از صاحبان مشاغل عمدتاً غیرتولیدی، خدماتی و سفتهبازی شروع به ایجاد بانکها و مؤسسات کردند و در واقع خصوصیسازی شدند. بانک ها تبدیل به یک ابزار شدند. نقدینگی لازم را در اختیار این شرکت ها قرار دهد که منجر به رشد بسیار سریع و بی نظیر فعالیت در پشت صحنه این بانک ها و به تدریج توزیع نقدینگی کشور از حالت عادی به فعالیت شد. فعالیتهای غیرمولد که تحت کنترل این بانکها بود تحت فشار قرار گرفتند.
این روند مخرب تا جایی ادامه یافت که به تدریج مخالفت با بانکداری بانکی به محافل اقتصادی کشور نیز منتقل شد، اما با وجود اینکه این موضوع به بالاترین مقامات کشور گزارش شده بود، به دلیل تشکیل گروه های ذینفع در پشت صحنه هر یک. از آنها، این در واقع درمان نشده است.
آمار اعلام شده از سوی بانک مرکزی حاکی از تخصیص چشمگیر منابع بانکی موجود در بانک های خصوصی به شرکت های تابعه آنهاست. به طوری که برخی از این بانک ها بیش از 21 برابر سقف قانونی تخلف کرده اند و در صورت عدم کنترل موثر، این روند ادامه دارد.
اما جذب منابع و توزیع مجدد آن بین بانکهای تابعه به همین جا ختم نشد و این بانکها بدهیهای فزایندهای به بانک مرکزی ایجاد کردند که در نهایت منجر به رشد شدید نقدینگی و تورم شد که اگرچه برای این بانکها سودآور بود، اما زیان آن برای بانک مرکزی بود. کل جامعه بر اساس آمار اعلام شده از سوی بانک مرکزی، بدهی بانک های خصوصی به بانک مرکزی طی یک دهه گذشته بیش از 60 برابر شده است.
راهکار پیشنهادی اقتصاددانان برای برون رفت از وضعیت فعلی اقتصاد چیست؟
برخی از اقتصاددانان ایرانی با بیان تجربیات موفق ملی شدن بانک های خصوصی در جهان معتقدند راه حل کوتاه مدت و میان مدت برای عبور از این بحران پولی و بانکی مانند کشورهای توسعه یافته جهان مانند ژاپن و کره جنوبی ملیسازی بانکهای خصوصی با طراحی الگویی که بر اساس آن سهامداران این بانکها متحمل ضرر نشوند و عملاً چون ضمانت این بانکها بر دوش دولت است، تنظیم آنها نیز بین دست دولت باشد. برای جلوگیری از انحراف فعلی منابع به سمت بخش های سفته بازی.
فرشاد مومنی، استاد اقتصاد و هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست اخیر فرهنگستان علوم، تجربه موفق ملی شدن بانک های خصوصی در اوایل انقلاب و طی دهه 89 را مورد تاکید قرار داد. سال جنگ که توانست شرایط اقتصادی و اجتماعی زمان را کنترل کند، با وجود همه مشکلات، ضرورت ملی شدن بانک های خصوصی را برای برون رفت از بحران اقتصادی کنونی مطرح کرد و این مسیر را به عنوان موثرترین راه به سیاست گذاران پیشنهاد کرد. مسیر بیرون آمدن از بحران اقتصادی کنونی ایران.
اما از سوی دیگر عدهای مخالف این جریان هستند و آن را بهانهای برای ایجاد مشکلات در داخل دولت و بانک مرکزی میدانند، زیرا بانکهای خصوصی با تعهدات زیادی مواجه هستند و در نتیجه توپ مشکلات بر دوش دولت میافتد. زمین در این میان بررسی مشکلات ایجاد شده توسط موسسه کاسپین به خوبی نشان داد که دولت برای جلوگیری از تعمیق بحران ناشی از ورشکستگی این بانکها، اکنون ناکارآمدی و تخلفات بانکهای خصوصی را مقصر میداند. چاپ پول و در نهایت ایجاد نقدینگی و ایجاد تورم محقق شد.
این وضعیت را میتوان استعارهای از گروگانگیری اجتماعی بانکهای خصوصی توسط بانک مرکزی دانست، زیرا با افزایش سهم بانکهای خصوصی از نقدینگی شبکه بانکی کشور، بخش زیادی از سپردههای مردم به این بانکها سپرده شد. بانکها در صورت نقص عملکرد این بانکها، یعنی بانک مرکزی، با تعهدات متعددی برای تضمین سپردههای مردم مواجه هستند و باید با بانکهای خصوصی بهویژه بانکهای خصوصی متخلف سازش کنند تا از چالشهای اجتماعی جلوگیری کنند.
بانکهای خصوصی با بهرهگیری از این شرایط، مسئولیت هدایت نقدینگی خود را به شرکتهای تابعه نداشتند و با تشویق به فعالیتهای غیرمولد، تمرکز سفتهبازی در بازارهای موازی را افزایش دادند.
به گفته اقتصاددانان طرفدار ملی شدن بانکهای خصوصی، مقررات این بانکها که اکنون از محدوده بانک مرکزی خارج شده است، به بانک مرکزی سپرده میشود و دولت میتواند مانند کشورهایی مانند کره جنوبی، نقدینگی بانک ها به بخش تولیدی به ویژه تولید و صنعت و جلوگیری از انباشت سرمایه بانکی در شرکت های تجاری، تصمیم گیری و برنامه ریزی می شود.
absnews