لزوم کاهش سهم تورمی نظام بانکی در تامین مالی کشور
10:49 – 07 مهر 1403
محمد شریگیان معاون سیاست پولی بانک مرکزی در نشست تخصصی و تحلیلی قانون برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران و نظام بانکی کشور که در پژوهشکده پولی و بانکی با حضور معاون اول رئیس جمهور برگزار شد. حضور جمعی از نخبگان در این حوزه افزود: برنامه هفتم علیرغم ویژگی های مثبتی که دارد به ویژه در تقویت … بانک مرکزی دارای اختیارات نظارتی است اما رویه هایی برای رفع تناقضات ساختاری در شبکه بانکی و تنظیم مقررات دارد. روابط مالی بین بانک ها دولت و نظام بانکی، اما همچنان با همان مشکلات اساسی و ساختاری مواجه است که در برنامه های توسعه قبلی کشور با آن مواجه بود.
وی افزود: اولین ایراد برنامه هفتم که مشابه برنامه های توسعه قبلی است، مبهم بودن مدل توسعه اقتصادی آن در این برنامه است. به این معنا که الگوی توسعه اقتصادی کشور میخواهد بر توسعه شرکتهای کوچک و بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) تمرکز کند یا به دنبال آن توسعه بنگاههای بزرگ و در نتیجه رشد حاشیهای SMEها و همچنین زنجیرههای تولید شرکتهای بزرگ را به دنبال داشته باشد. شرکت ها؛ یا رویکرد توسعه اقتصادی این برنامه صادرات محور با اولویت بازارهای خارجی و یا بر اساس بهره برداری از توانمندی ها و مزیت های داخلی باشد.
شرجیان گفت: با اشاره به سابقه برنامههای توسعه در کشور متوجه میشویم که الگوی توسعه اقتصادی مناسب و پایدار برای کشور مبتنی بر توسعه پروژههای بزرگ، توسعه و تقویت زنجیرههای تولیدی و کوچک است گروهی از این شرکت ها نیز پیدا شده است. تجارب دولت های مختلف نشان داده است که تمرکز صرف بر ارتقای بنگاه های کوچک و متوسط منجر به رشد اقتصادی، توسعه و ایجاد فرصت های شغلی پایدار در کشور نمی شود، زیرا نظام اقتصادی کشور فاقد زیرساخت نهادی موثر برای تضمین کیفیت و بازاریابی است. از محصولات این موسسات، محصولات آنها در مقایسه با محصولات خارجی و شرکت های بزرگ از رقابت لازم برخوردار نیست.
به گفته معاون سیاست پولی بانک مرکزی، توسعه این گونه شرکتها باید در کنار توسعه شرکتهای بزرگ بهعنوان حلقههای زنجیره تولید آنها صورت گیرد تا در فروش محصولات و در نهایت محصولات خود با چالش مواجه نشوند. نیازهای بازار را برآورده کند. عنوان استانداردهای ضروری محصول واسطه ای است که در تولید محصول نهایی رقابتی توسط شرکت های بزرگ استفاده می شود. به نظر من استراتژی مورد نظر برای توسعه اقتصادی در ایران بر اساس اصل زیبایی عالی است و باید برنامه ریزی و اجرا شود. از طریق این رویکرد، استفاده از منابع مالی دولتی در بخشهای تولیدی رقابتی میتواند به نحو مؤثرتری تخصیص و نظارت شود.
چیرجیان همچنین یکی از مشکلات دیگر پیش روی این برنامه را عدم اولویت بندی بخش و زیربخش ها به عنوان محرک های توسعه اقتصادی در کشور عنوان کرد. عدم اولویت بندی منجر به عدم تخصیص منابع محدود مالی (ریالی و ارزی) و محدود غیرمالی به این بخش ها می شود و در نتیجه سیستم مالی کشور در تخصیص پراکنده و گردشی است. . بنابراین مقوله مدیریت اعتبار به عنوان یکی از الزامات توسعه اقتصادی کشورها نباید عملاً در اقتصاد ایران اجرا شود.
معاون سیاست پولی بانک مرکزی خاطرنشان کرد: یکی دیگر از ایرادات این برنامه، تعیین اهداف کمی ایده آل و مغایر با یکدیگر است. فرض کنید که هدف رشد اقتصادی برنامه هفتم توسعه به طور متوسط 8 درصد در سال است و در عین حال نرخ رشد نقدینگی باید 13.8 درصد، نرخ تورم 9.9 درصد و اضافه برداشت بانکی باید 20 درصد کاهش یابد. هر سال و در پایان برنامه به صفر برسد. تحقق همزمان همه این اهداف با واقعیت فعلی اقتصادی و نظام تامین مالی کشور که 90 درصد بار شبکه بانکی را تشکیل می دهد، مطابقت ندارد.
وی افزود: با توجه به شرایط تورمی و رکود نسبی حاکم بر کشور به ویژه طی سال های اخیر، هدف گذاری نباید بدون در نظر گرفتن این شرایط و به گونه ای انجام شود که دستیابی به یک هدف به قیمت دور شدن از هدف دیگر تمام شود. به عنوان مثال، دستیابی به هدف رشد 8 درصدی در شرایط امروز قطعا مستلزم تشدید فشارهای تورمی است و بالعکس.
معاون سیاست پولی بانک مرکزی تاکید کرد: البته و طبق نظر اکثر کارشناسان، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار منوط به قابل پیشبینیتر شدن شرایط اقتصادی کشور است و مهمترین موضوع برای تحقق این موضوع، کنترل تورم است. در بهترین حالت، دستیابی به نرخ تورم تک رقمی 9 درصد در برنامه هدف گذاری شده است و در صورت تثبیت نرخ تورم در سطوح پایین، سیستم تصمیم گیری اقتصادی کشور می تواند سیاست های پولی و مالی انبساطی را اعمال کند. توانایی ضربه زدن بیشتر به بخش های مولد و در دستور کار قرار دادن اقتصاد.
وی افزود: همچنین اهداف تعیین شده اغلب با میانگین بلندمدت و روند خود فاصله دارند به عنوان مثال نرخ رشد نقدینگی 13.8 درصدی در پایان برنامه با میانگین 62 ساله 25 درصدی تفاوت معناداری دارد. . نرخ رشد نقدینگی در کشور و دستیابی به این هدف قطعا مستلزم اجرای نظام انقباض شدید پولی و مالی و تحمیل اجباری شرایط رکود شدید بر بخش واقعی اقتصاد کشور است و این با میانگین اقتصادی کشور در تعارض است. هدف رشد 8 درصدی در سال های اجرای برنامه.
چیرجیان تصریح کرد: با توجه به این رشد اقتصادی، داده ها حاکی از آن است که رشد اقتصادی دوره 40 ساله کشور به طور میانگین بدون احتساب تنوع سال های پایه حدود 2.7 درصد است یعنی در دهه 80. زمانی که بهترین دوره رشد اقتصادی کشور پس از انقلاب اسلامی بوده و این میزان به طور میانگین معادل 1/5 درصد بوده است، بنابراین مشخص است که تعیین رشد اقتصادی 8 درصدی با میانگین بلندمدت سال جاری فاصله زیادی دارد. . شاخص
معاون سیاست پولی بانک مرکزی افزود: در مورد نرخ تورم هدف 9.9 درصد نیز همین وضعیت وجود دارد، بنابراین این هدف با میانگین تورم 23 درصدی کشور در 40 سال گذشته کمی فاصله دارد. در این راستا باید توجه داشت که مهمترین سرمایه برنامه اعتماد فعالان اقتصادی به اجرای آن و در صورت اعتقاد به اجرای اقدامات و سیاست های مورد انتظار در برنامه و در نتیجه دستیابی به اهداف کمی است. رفتار و تصمیمات آنها به طور خودکار مطابق با خط مشی های مورد انتظار در برنامه تغییر می کند و این امر تأثیر بسزایی در اجرای برنامه به بهترین شکل ممکن و با کمترین هزینه ممکن دارد، اما اگر اهداف به دست آمده تفاوت قابل توجهی داشته باشد. .. هرچه در برنامه هدف گذاری شده باشد، این موضوع تاثیر بسیار منفی بر اعتبار برنامه و جایگاه سیاست گذار خواهد داشت.
وی بیان کرد: برآوردها حاکی از آن است که برای دستیابی به رشد اقتصادی سالانه 8 درصد در سال 1403 هجری شمسی، اقتصاد کشور به حدود 11 هزار و 500 هکتار منابع مالی نیاز دارد. همانطور که گفته شد در حال حاضر حدود 90 درصد از بار مالی کشور بر دوش شبکه بانکی است. اگر بخواهیم این تامین مالی با کیفیت بالا، قدرت واقعی و با کمترین اثرات تورمی انجام شود، لازم است سهم نظام بانکی در تامین این منابع را حداکثر تا حدود ۷۰ درصد کاهش دهیم. از این سهم 70 درصدی که معادل تقریباً 8000 همات است، با احتساب رشد هدفمندی نقدینگی 23 درصدی به طور متوسط در سال جاری، مبلغ کل تسهیلات پرداختی (شامل تمدید، تمدید و جدید) به حدود 6800 همات می رسد. و مبلغ تامین مالی به بانکداری از طریق ابزارهای تعهدی از جمله روش های تامین مالی زنجیره ای حدود 1300 همات می باشد.
وی گفت: یکی از مهم ترین سیاست های بانک مرکزی در حوزه اعتباری، توسعه روش ها و ابزارهای تامین مالی سریالی با هدف تامین مالی پروژه های کوچک و بزرگ و مصرف کنندگان نهایی است. افزایش تاثیر استفاده از این ابزارها در زنجیره های تولید کشور منجر به کاهش حجم کلی نقدینگی اقتصادی و منابع اعتباری بانک ها و موسسات اعتباری با کیفیت و دقت بالاتری به بخش های مولد اقتصاد خواهد شد. ، کمک بزرگی برای دستیابی به اهداف مهار و رشد تولید از منظر مالی خواهد بود. شایان ذکر است که سهم تسهیلات سرمایه در گردش از کل تسهیلات پرداختی سالانه نظام بانکی کشور در تمامی بخشهای اقتصادی به طور متوسط حدود ۶۵ درصد است که این میزان در بخش صنعت به حدود ۸۲ درصد میرسد. بدین ترتیب عملکرد این سری ابزارهای تامین مالی با تامین نیازهای سرمایه در گردش شرکت ها کاملا منطبق است.
معاون سیاست پولی همچنین گفت: مشکل دیگری وجود دارد که این برنامه اصولاً آن را حل نکرد و آن بحث رفع بدهی است. این مقوله علیرغم تعهدات و حواشی فراوانی که برای شبکه بانکی ایجاد کرد، نه تنها از اثربخشی سازنده لازم در رشد اقتصادی، افزایش اشتغال و کنترل تورم برخوردار نبود، بلکه در برخی ابعاد آثار منفی اقتصادی را به دنبال داشت.
وی افزود: تسهیلات بدهی به شکل فعلی هیچ کارکردی برای مدیریت اعتبار ندارد. به عنوان مثال، حجم تسهیلات اجباری قانون بودجه و قانون جهش ملی تولید مسکن حداقل حدود 1150 همات است، در حالی که برآوردها حاکی از آن است که مجموع تسهیلات پرداختی جدید شبکه بانکی در سال جاری حدود 1600 همات است. به هدف رشد 23 درصدی (با توجه به اینکه پرداخت تسهیلات باقیمانده سالانه (مثلاً 5646 هما در سال 1402) اصلاً جدید نیست و از نوع بومی است) بنابراین برای اینکه شبکه بانکی بتواند به این اهداف دست یابد. و تکالیف قانونی بیش از 72 درصد تسهیلات جدید باید به اقلام الزامی ازدواج، زایمان، ساخت مسکن، سپرده گذاری، مشتریان و … اختصاص یابد که در عمل می توان 28 درصد از سهم تسهیلات جدید را به موسسات اختصاص داد. و صاحبان مشاغل کوچک و بزرگ. این بدان معناست که نه تنها اعتبارات دولتی، بلکه تسهیلات اجباری صادر شده توسط قوانین، به جای تامین منابع مالی مورد نیاز بخش خصوصی، موجب از بین رفتن نیازها و مطالبات بخش دولتی شده است. وی شرط لازم برای هدایت اعتباری را که اولویت بندی بخش و زیربخش های اقتصادی کشور است یکی از حلقه های مفقوده این برنامه عنوان کرد.
معاون سیاست پولی بانک مرکزی خاطرنشان کرد: تحقق برنامه هفتم مستلزم در نظر گرفتن اهداف کوتاه مدت و همچنین تعریف و اجرای برنامه های عملیاتی مطابق با سیاست ها و اهداف برنامه هفتم است چرا که کاهش سالانه به معنای تحقق این برنامه است. به نظر من یکی از مهم ترین رویکردهای برنامه های بودجه سنواتی برای دوره برنامه هفتم این است که بدنه این برنامه ها مبتنی بر قانون باشد. این موضوع نقش بسیار سازنده ای در پیش بینی پذیری و افزایش قابلیت برنامه ریزی بیشتر شرایط اقتصادی برای فعالان اقتصادی دارد و همچنین منجر به افزایش اعتبار فعالان اقتصادی نسبت به اجرای سیاست های قرن هفتم می شود. این طرح و بودجه های سالانه آن به منظور ارتقای شهرت سیاست گذاران و تصمیم گیران در اقتصاد کلان کشور، به عنوان مثال، وضع قوانین تعدیل سالانه قیمت حامل های انرژی، اعلام سیاست های ارزی، مالیات، قیمت خدمات و محصولات زیربنایی و غیره و فراهم آوردن شرایط لازم برای انطباق رفتار و ارتقای اعتماد بنگاهها
چیرجیان با اشاره به مصادیق مداخلات اعمال شده بر اختیارات سیاست گذار پولی در برنامه هفتم، خاطرنشان کرد: به عنوان مثال در بند ب ماده 54 این قانون در رابطه با موضوع تامین مالی حوزه مسکن مقرر شد که در صورتی که بانک از وظایف تسهیلاتی خود بر اساس قانون تولید مسکن نکند، بانک مرکزی موظف است سقف کنترل مقدار معینی از ترازنامه بانک یا بانک هایی را که به تعهدات خود عمل نکرده اند به همان میزان کاهش دهد. به تعهد خود عمل نمی کند و مابه التفاوت حاصل را به رشد سقف ترازنامه سایر بانک ها با اولویت بانک مسکن اضافه می کند. به نظر می رسد صرف نظر از آثار بد پولی و اخلال در تامین مالی فعالیت های اقتصادی در کشور، این موضوع یکی از مصادیق ورود به جایگاه سیاست گذار پولی و اختیارات شورای عالی بانک مرکزی باشد. و نشان دهنده تعارض در وظایف اساسی ارکان اقتصادی کشور در این برنامه است و این همان چیزی است که مسئولان ارشد دولت در نهایت لایحه اصلاحیه برنامه هفتم را تقدیم شورای اسلامی کنند. تصحیح می شود
عضو هیأت عامل و هیأت عامل بانک مرکزی افزود: یکی دیگر از نقص های این برنامه عدم اولویت بندی در حل مشکلات مطرح شده در این برنامه است زیرا اولاً منابع دولت برای حل همه مشکلات مطرح شده در این برنامه محدود است. برنامه و ثانیاً برخی از این مشکلات ناشی از مشکلات دیگر است و بنابراین اگر منابع محدود مالی و غیر مالی کشور معطوف به رفع علل شود، تمامی مشکلات این برنامه و مشکلات ناشی از آن به صورت ساختاری حل خواهد شد. و اساسا همچنین مشکلات به صورت خودکار و با هزینه بسیار کمتر حل می شود.
وی تصریح کرد: به عنوان مثال در موضوع تضادهای مختلف اقتصادی از جمله درگیری در حوزه انرژی، بانک، بودجه، صندوق های بازنشستگی و تامین مالی کشور که در ساختار کلی اقتصادی کشور وجود دارد، باید راه حل این تضادها باشد. به ترتیب اولویت، زیرا بر اساس آرا، بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند بیثباتی بانکی ریشه در عدم تعادل بودجه دارد و یا عدم تعادل بودجه ریشه در عدم تعادل انرژی و صندوقهای بازنشستگی دارد و بنابراین با اولویت دادن به رفع این عدم تعادل، بخش مهمی از سایر عدم تعادل ها به ویژه در بخش بانکی، جریان بسیاری از عدم تعادل ها و سایر مشکلات تحمیل شده بر وی حل خواهد شد.
معاون سیاستگذاری پولی بانک مرکزی در پایان به این نتیجه رسید که با گنجاندن اهداف و سیاستهای غیرمتناسب با واقعیت، زیرساختهای اقتصادی و مولفههای کلی کشور، فقدان استراتژی توسعه اقتصادی و اولویتبندی بخشها وجود دارد. و مشکلات ساختاری پیش روی برنامه، در عمل اولین اصل در اجرای برنامه این است که مدل و رویکرد امکان اجرای سیاست ها و دستیابی به اهداف مورد نظر آن است که در نتیجه باعث افزایش اعتبار و اعتبار برنامه و مدیران آن می شود. به درستی دنبال نمی شود و در نتیجه بخش ناچیزی از این برنامه مانند برنامه های توسعه قبلی در عمل اجرا می شود و به اهداف مورد نظر خود می رسد.