به گزارش رکنا، آنها به یکدیگر نگاه کردند و مرد کت و شلواری روی صندلی نشست. قبل از اینکه قاضی رسیدگی به پرونده را آغاز کند، مرد به همسرش گفت: تو خجالت نمی کشی، مرا به دادگاه بردی و زن پاسخ داد: خجالت نمی کشی، همیشه بدون دلیل خاصی مرا کتک می زدی.
مشکل اصلی این زوج پزشک، متخصص بیهوشی زن و جراح عمومی مرد، نه مهریه بود و نه چک برگشتی. آنها صاحب یک آپارتمان مجلل و یک ویلا، یک ماشین خارجی و یک حساب میلیاردی بودند که به دلیل رفتار نامناسب و پرخاشگرانه دکتر بدر، بذر ناامیدی در زندگی آنها کاشته شد.
ماجرای آشنایی با این دکتر و همسرش از ۸ سال پیش آغاز شد. مریم چندی پیش برای تکمیل برنامه بیهوشی خود به شهر کوچکی در غرب کشور سفر کرده بود و در آنجا با امیر جراح عمومی آشنا شد. آن زمان خانم دکتر 25 سال بیشتر نداشت و امیر 5 سال از او بزرگتر بود. به گفته مریم، او مردی خوش پوش و با شخصیت به نظر می رسید. هر دو در یک بیمارستان کار می کردند. کم کم صحبت های معمولی و روزمره بین آنها در مورد درس و کار رنگ دیگری به خود گرفت و بالاخره یک روز امیر به دکتر پیشنهاد ازدواج داد اما مریم می خواست به اندازه کافی با هم آشنا شوند.
در نهایت دختر جوان وقتی دید امیر مردی با شخصیت و موقعیت خوب است، پدر و مادرش را از علم خود آگاه کرد تا برای پذیرایی از خواستگارش آماده شوند.
امیر وقتی از مریم فهمید که ماجرا را برای پدر و مادرش تعریف کرده بسیار خوشحال شد و چند روز بعد به اتفاق خانواده برای خواستگاری نزد دکتر رفتند. پس از توافق خانواده ها، خانم دکتر با یک شاخ نبات با آقای دکتر ازدواج کرد. این زوج پزشک بعد از مراسم عروسی زیر یک سقف زندگی می کردند. به این ترتیب زوج پزشکی شهر را ترک کردند و در تهران به طبابت پرداختند. آنها ابتدا زندگی خوب و آرامی داشتند و مریم فکر می کرد که او خوشبخت ترین زن دنیاست و شوهرش بهترین مرد جهان است، اما این احساس خوشبختی زیاد طول نکشید و اتوبوس سرنوشت آنها را به داخل برد. . روبروی اداره ثبت احوال
اولین اختلاف آنها بعد از 3 سال به وجود آمد و تخلف و رفتار نادرست دکتر مشخص شد. کار به جایی رسید که دکتر جوان را به دلایلی کتک زد.
خانم دکتر ابتدا ماجرای ضرب و شتم و بد اخلاقی شوهرش را از نزدیکان و آشنایان پنهان می کرد و با صبر و حوصله امیدوار بود که اخلاق و رفتار او تغییر کند. اما برخلاف تصور مریم، آزار لفظی و حتی فیزیکی شوهرش روز به روز بیشتر می شد.
خانم دکتر خسته و ناتوان از ادامه زندگی مشترک تصمیم گرفت یک بار برای همیشه به این زندگی پر استرس پایان دهد. بنابراین یک روز جلوی همسرش نشست و گفت بهتر است از هم جدا شوند.
هر دو اکنون در دادگاه خانواده شماره 2 والنجک منتظر قاضی انصاری، رئیس بند 265 بودند. قاضی پس از بررسی مدارک از زوج پزشکی در مورد طلاق توافقی توضیح خواست.
دکتر مرد گفت: من همسرم را دوست دارم اما مدتی است که زمینه ناسازگاری را ایجاد کرده و در خانه آرامش و آسایش وجود ندارد. ابتدا فکر می کردم اخلاق و رفتارش به مرور زمان تغییر می کند اما متأسفانه کار به جایی رسید که به دلایل مختلف من را کتک زد و به من جهنم داد من نمی توانم به زندگی با او ادامه دهم و هر چه او را بخشیدم او این کار را کرد. حادثه تلخ زندگی با طلاق توافقی، اما آن موقع بود که آقای دکتر منکر هرگونه تعرض شد و گفت: چون مسائل اخلاقی داریم و نگاهمان به زندگی بسیار متفاوت است، تصمیم گرفتیم برای طلاق به دادگاه خانواده برویم.
قاضی انصاری پس از پایان جلسه این زوج پزشکی را به مرکز مشاوره راهنمایی کرد تا عجولانه در مورد زندگی خود تصمیم نگیرند. به این ترتیب، پس از یک ماه مشاوره، 2 پزشک اصرار به جدایی کردند و قاضی به ناچار حکم به طلاق آنها داد.
به این ترتیب این دو پزشک اوراق را امضا کردند و دادگاه را ترک کردند و در نهایت پرونده زندگی مشترکشان منتفی شد.
نظر متخصص
دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی و رفتاری در خصوص جدایی زوج های تحصیلکرده به خبرنگار ما گفت: طلاق به معنای گسست داوطلبانه پیوند زناشویی است. همانقدر که ازدواج و پیوند عاطفی باعث شادی و نشاط اطرافیان می شود، جدایی باعث ناراحتی و نگرانی آنها می شود.
وی افزود: طلاق اگرچه مخالف دین نیست اما از دیدگاه رفتارشناسان مسلمان زشت ترین و تلخ ترین راه حل فرهنگی تلقی می شود. این آسیب شناس اجتماعی با تداعی وقوع طلاق توافقی بین این زوج تحصیلکرده و پشیمانی خانواده ها، ادامه می دهد: طلاق همسران با هر وضعیت تحصیلی و اجتماعی آثار فرهنگی و اجتماعی دارد و در این شکی نیست. اینطور نیست.
ابهری یادآور شد: اما افکار عمومی جامعه توقع و توقع بیشتری از اقشار تحصیلکرده دارند چرا که این افراد به عنوان یکی از الگوهای جامعه به ویژه برای نسل جوان تلقی می شوند. در بررسی پاتولوژیک این مورد باید به محورهای زیر توجه ویژه داشت. اولاً، افراد بدون توجه به پایگاه اجتماعی خود در معرض احساسات عاطفی و رفتاری هستند.
ثانیاً در انتخاب همسر یا شوهر، اگر صرفاً جنبه های بیرونی مانند سواد و مادیات در نظر گرفته شود، قطعاً نمی توان به نتیجه مطلوب رسید. بنابراین نکات دیگری مانند اعتقاد به ارزش های اخلاقی، تربیت خانوادگی و عمق اخلاق فرهنگی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. جامعه نباید طلاق دو فرد تحصیلکرده را پیوند عاطفی زشت و مانعی برای ازدواج بداند، بلکه باید همواره معیارهای اصلی ارزیابی زن و مرد را قبل از رشد تحصیلی، شغلی و انسانی در نظر بگیرد.
اخبار خبرگزاری رکنا