سند همکاری مهدی هاشمی با ساواک

صبح روز بعد که مدیر آمد، نامه ای را که به ساواک نوشته بودم، به بائو دادم که یکی بیاید و مرا ملاقات کند و اطلاعاتم را به نادری بدهد. [از مسئولین ساواک اصفهان] فرداش اومدم اطلاعات من در مورد محمد حسین جعفرزاده و اسدالله شفیع زاده و محمد اسماعیل ابراهیمی و حسین مرادی و رحیمی بود. من این کار را برای آزادی دیگران و خودم انجام دادم، اما همه ما تا روز دادگاه متهم بودیم. دادگاه من را به اعدام محکوم کرد. چند نفر دیگر به اعدام محکوم شدند که برخی از آنها ۲۵ سال و هشت سال بود. پرونده به دیوان عالی کشور رفت و یک سال طول کشید.

به گزارش ای بی اس نیوز، 18 فروردین 1355 جسد آیت الله شمس آبادی در حاشیه جاده درچه پیاز اصفهان کشف شد. در جریان این پرونده، سید مهدی هاشمی و جمعی از همفکرانش دستگیر و در دادگاه محاکمه شدند. «همکاری مهدی هاشمی با ساواک» یکی از سوالاتی است که هنوز در سال های پس از انقلاب درباره قتل آیت الله شمس آبادی مطرح است. مهدی هاشمی که پیش از این با رابط ساواک در ارتباط بود، برای اولین بار در حالی اسامی آنها را فاش کرد که ساواک از عاملان آن اطلاعی نداشت. او همچنین جلسات متعددی با افسر رابط ساواک دارد و اطلاعات تکمیلی را در اختیار آنها قرار می دهد.

سند 2: اعترافات سید مهدی هاشمی در سال 66 به همکاری با ساواک.

چون آقایان حسن مرادی و مصطفی رفیع زاده و دیگر دگراندیشان اغلب آقای شمس آبادی را به قهدریجان می آورند و به نفع خود سخنرانی می کنند و آنها را تشویق و حمایت می کنند که خلاف ذهن و افکار عاملان قتل است، لذا تعصبات شدید مذهبی را انجام می دهند. تصمیم گرفت

سوال: چگونه اظهارنامه های خود را تایید می کنید؟

وی در رابطه با اظهارات ساواک به دادسرا، من را محرک این دادرسی دانست و نوشت که به دلیل اینکه مردم تحت نفوذ او بودند، محرک بوده است.

دوستان دیگر در سلول های دیگر بودند. من از یک بیماری روانی جدی رنج می بردم. یکی اینکه عاملان از زندان بیرون آمدند و یک مشت انسان بی گناه را زندانی کردند و دیگری اینکه من خودم بدون دخالت متهم شدم، بنابراین تصمیم گرفتم اطلاعاتم را به اشتراک بگذارم. برای توجیه اینکه قبلاً نمی دانستم و در زندان اطلاعاتی به دست آورده ام، به بهانه اینکه خوب است برای دیدن به من مراجعه کنید، به اسدالله که به همراه دو نفر دیگر در سلول کناری من بودند، اطلاع دادم. . بنابراین یک شب که چند نفر به صورت انفرادی از سلول ها تنبیه شده بودند و حجره ها پر شده بود، اسدالله زرنگی کرد و از افسری که از وضعیت سلول ها خبر نداشت خواست یکی از آنها را در سلول 2 بگذارد و خودش آمد. برای من. یک شب با هم بودیم. . به بائو گفتم که نگفتم نامناسب است و همه را نابود خواهند کرد. چیزهای دیگری هم گفتم که درست یادم نیست اما او هم خیلی ناراحت شد. زیرا همه مردم و خانواده های آن زندانی شده اند.

همانطور که اطلاع پیدا کردم سه نفر به نامهای 1- اسدالله شفیع زاده فرزند حاج حیدرعلی که شغل ایشان طلبه بود 2- محمد حسین جعفرزاده فرزند حاج قاسم که شغل ایشان شاگردی بود 3- محمد اسماعیل فرزند استاد مکانیک اینها سه نفر تصمیم گرفتند آقای شمس آبادی را بکشند. این سه مرد مدتی تعقیب و گریز کردند تا شمس آبادی را به تنهایی بیابند و چون راننده او مزاحم بود این امکان وجود نداشت. طبق اطلاعاتی که من پیدا کردم، از فردی به نام آقا محمود ایمانیان یک ماشین پیکان سفید گرفتند و شبانه او را تعقیب کردند، اما موفق نشدند. تا اینکه یک شب که دوباره به شکار رفتند متوجه شدند او راننده نیست و مرد و همسرش با هم به مسجد رفتند. ماشین را نزدیک او می ایستند و می گویند که سوار شود. مرد بدون معطلی سوار می شود و به محض اینکه همسرش می خواهد سوار ماشین شود او را دور می کنند و سوار می شوند و از آنجا به نجف آباد می رسد و ماشین به صاحب اصلی تحویل داده می شود.

به مناسبت سالروز شهادت آیت الله شمس آبادی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات سیاسی برای اولین بار عکسی از «پرسش و پاسخ مکتوب سید مهدی هاشمی با ساواک» و «پس از اعترافات مهدی هاشمی به همکاری با ساواک در تهران» را منتشر می کند. ترور آیت الله شمس آبادی».

سند 1: پرسش و پاسخ سیدمهدی هاشمی با ساواک در مورد قاتلان، 20 اردیبهشت 1355.

سوال: هویت شما ثابت شده است. اگر مایل به جلب همدردی قانونی هستید، طبق مذاکرات معمول، اگر از قتل مرحوم سید ابوالحسن موسوی شمس آبادی اطلاعی دارید، با دست خود مطلب زیر را بنویسید.

من با خط خودم نوشتم و امضا می کنم.

چنانکه مطلع شدم، اختلاف و دودستگی در قهدریجان باعث شد عده ای تصمیم به قتل مرحوم سید ابوالحسن شمس آبادی بگیرند. اینک اطلاعات خود را در اختیار مسئولین حراست سازمان حفاظت استان اصفهان قرار می دهم و متقابلاً می پرسم: طبق ماده صریح قانون، اگر کسی برای کشف مشکلات با مأموران امنیتی یا نیروهای نظمیه همکاری کند، معاف می شود. از مجازات دادن.

سوال: به نظر شما دلیل اصلی چه بود؟