معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور دولت سیزدهم با تجربیات درون دولت، راه حل خود را برای رسیدن به «آینده نزدیک» می گوید. یک مشکل فوق العاده پنهان در سیستم برنامه ریزی کارشناسی کشور را آشکار می کند.
به گزارش ای بی اس نیوز، دکتر حامد ملک زاده در برنامه تلویزیونی «عصرالشمده» به تهیه کنندگی ستاد منطقه ای توسعه همه جانبه ستاد اجرایی فرمان امام (ره) با تجربیات خود در دولت به ارائه آن پرداخت. او می گوید که راه حلی برای رسیدن به “آینده نزدیک”. یک مشکل فوق العاده پنهان در سیستم برنامه ریزی کارشناسی کشور را آشکار می کند.
«ما به جایی رسیدهایم که قرار است «سند الگوی اساسی پیشرفت اسلامی- ایرانی» برای آینده کشورمان اعلام شود؛ البته نه در آیندهای دور، بلکه درباره آیندهای نزدیک است که بتواند اصلاح کند و سند 50 ساله کشورمان را تکمیل کنید، دقیقاً در مهرماه 1397 بود که رهبر معظم انقلاب یکی از مهمترین درخواست های دوران رهبری خود را مطرح کردند به طوری که مردم مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمع عالی قدرتهای سهجانبه و حتی نخبگان حوزه و دانشگاه دور هم جمع میشدند و سند آینده ایران را تکمیل میکردند، حتی اگر قرار بود این سند دو سال به نسخه نهایی خود برسد و کشور در ابتدای قرن جدید در برنامه ریزی ها و سیاست های کلان پیشرفت گنجانده شود؛ پنج سال از آن روز می گذرد و هنوز نسخه نهایی سند منتشر نشده است!
اکنون رویداد «آینده نزدیک» با هدف پرداختن به این وضعیت و آینده نزدیک ایران در فاصله سالهای 1410 تا 1414 و بررسی نظرات برخی از جوانان فعال در دانشگاه، حوزه یا دولت به منظور ایجاد فضایی برای بحث و گفتگو است. در مورد آینده ایران به همین منظور ستاد توسعه جامع منطقه ای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)؛ او مجموعه ای از بحث ها را درباره نظام برنامه ریزی کشور و تأثیر آن بر آینده نزدیک ایران ترتیب داد. در این پرسش و پاسخ، علاوه بر تشریح وضعیت کنونی کشور، ایده های مهمانان برنامه تحول و تحول نظام برنامه ریزی کنونی مطرح شده است.
مهمان چهارم برنامه عصر پیشرفت، دکتر حامد ملک زاده، معاون فرهنگی و اجتماعی، معاون اول رئیس جمهور است. وی در سال 1365 در شهرستان فیروزکوه به دنیا آمد و در مقطع دکتری مدیریت تحصیل کرد.
ملک زاده در همان ابتدای گفتگو احساس مثبتی نسبت به وضعیت کنونی ایران و اتفاقات منطقه در ارتباط با روندهای جهانی دارد و معتقد است که وارد پارادایم امیدوارکننده ای شده ایم.
وی دلیل این امیدواری را اینگونه بیان می کند: اگر یک دوره صد و پنجاه ساله تاریخ ایران را ورق بزنیم و ببینیم چه اتفاقی در ایران افتاده و این دوره تاریخی را تسریع کنیم، متوجه می شویم که در چهل پنجاه سال گذشته مردم به خوبی با روابط خود با دولت و جهان و نیز تغییرات و تحولات سازگار شده اند.
* با این توضیح یعنی اینکه نمی توان بدون درک و ارزیابی تاریخی به وضعیت کنونی ایران نگاه کرد؟
ببینید شما با جامعه ای طرف بودید که نمی توانست خودش تصمیم بگیرد، تصمیم اجتماعی بگیرد، رابطه اش را با دولت بسنجد و آرمان هایش را تعریف کند. در واقع این جامعه به مرحله ای رسیده است که اکنون با نگاه به آرمان های خود (من ماهیت آرمان ها را نمی گویم) می تواند پارادایم کند و وارد مرحله جدیدی شود و خود را به ابزارهای جدید مجهز کند و به فکر آن باشد. اهداف خود آرمان های خود را بیان کند و در مورد آنها صحبت کند تا عشق و نفرت خود را نسبت به آنها ابراز کند.
*چرا این موفقیت و بلوغی که از آن صحبت می کنید در قالب برنامه ریزی خود را نشان نمی دهد؟ رهبر معظم انقلاب نیز این وضعیت را یک حرکت زیگزاگی در سال های اخیر خواندند و بر ضرورت عبور از این وضعیت تاکید کردند.
یک تغییر پارادایم برای جامعه حاصل شده است. در این تغییر جامعه رفتارها و اعمالی از خود نشان می دهد که باید تنظیم شود. یعنی اگر الان دفاع مقدس را ملاک قرار دهیم، تثبیت در جامعه ایران شکل گرفته و هویت ایرانی می تواند خودش فکر کند. تقریباً سی سال طول کشید تا جامعه به بلوغ کافی برسد تا با آرمانهای خود سازگار شود، اما امروز دیگر از استانداردها، رویهها و معیارها بحث نمیکنیم.
* به نظر شما این زمان کوتاه برای ظهور و توسعه لایه برنامه ریزی کوتاه است؟
ببینید، شما جامعه ای دارید که در دویست و پنجاه سال گذشته فعال بوده است تا خودش را با رفتارها، نیازها و هنجارها تنظیم کند، حالا سی سال است که می خواهد همه این کارها را انجام دهد، اگر این دوره را با The زمان انقلاب صنعتی در اروپا یا استقلال ایالات متحده و… اکنون به پایان زمانی نزدیک می شویم که می توانیم این پارادایم نوظهور جدید را جمع بندی کنیم و تنها پس از این زمان استانداردسازی، اندازه گیری، ارزیابی و توسعه مدل آغاز خواهد شد. البته ناگفته نماند که جامعه ایران ذاتاً هوشمندانه بیش فعال است؛ سی سال است که رفتار ما بر اساس عدالت و انسجام اجتماعی شکل می گیرد و جدایی بین آرمان ها و تاریخ یا بین دین و سرزمین به طور ملموس آشکار شده است. دهه بعد حاصل این سی سال است.
* جامعه ایران را در مسیر یک وضعیت همگن و نظم نوین می بینید، در حالی که برخی از صاحب نظران و متخصصان علوم سیاسی و اجتماعی معتقدند جامعه ایران پس از انقلاب روز به روز دچار دودستگی شده است، یعنی فکر می کنند انقلاب اسلامی به برخی منجر شده است. تقسیمات زنده شد، در حالی که نظر شما کاملاً متفاوت است. درسته؟
ما در دویست سال گذشته مشکلاتی داشتیم که مدام سرپوش گذاشتیم و به آنها توجه نکردیم. جامعه و دولت در طول دویست سال نسبت به این مشکلات بی احساس شده اند. با یک تغییر پارادایم، همه مشکلات از زیر زمین کنده می شود و تمرکز بر این است که چنین مشکلی وجود دارد و باید حل شود.
* فکر می کنید با این دید امیدوارکننده، در آینده نزدیک شاهد تغییراتی خواهیم بود؟ آیا پیشنهادی برای این تغییر دارید؟
ما اکنون جامعه ای قدرتمند داریم و به آرمان های خود فکر می کنیم. ما قدرت حل مشکلات و تصمیم گیری را داریم. از آنجایی که برخی معضلات اجتماعی یک دوره تاریخی طولانی را طی کرده تا به دست ما برسد، طبیعتاً با بحث و جدل همراه بوده و حل خواهد شد. ما یک دهه طلایی را پیش رو داریم. دهه طلایی به این معناست که ما یاد گرفتهایم در مورد خود فکر کنیم، افکار خود را تدوین و تنظیم کنیم و سیستمهای خود را بر این اساس سازماندهی کنیم. ایران در این دهه طلایی تمام توجه خود را چه بر حاکمیت و چه بر محیط اجتماعی متمرکز کرد.
* آیا سیستم برنامه ریزی موجود می تواند مشکلات امروز ما را حل کند؟
نه، نمی توانند! مبارزه ما با نظام برنامه ریزی دلیل این نیست که دو سال طول کشید؟ یا مثلا چرا 30 درصد محقق شد؟ مشکل این است که ما اصلا نمی توانیم با برنامه پنج ساله ارتباط برقرار کنیم، سیستم مشکل دار ما با برنامه پنج ساله ما نمی خواند! این شیوه برنامه ریزی اشتباه است، حالا بگویید چگونه می خواهید این سیستم برنامه ریزی را در آینده نزدیک در این دهه تغییر دهید؟
* با توجه به تجربیات شما در دستگاه های اجرایی و دستگاه های برنامه ریزی، نحوه برخورد ما با این نظام برنامه ریزی مشکلی دارد؟ یا اینکه خود این برنامه ریزی برای حل مشکلات ایران مفید نیست؟
این روش برنامه ریزی اصلاً برای حل مشکل ایران جواب نمی دهد، می بینید شما یک سیستم مشکل دارید، می خواهید سیستم مشکلات را به یک برنامه پنج ساله مجبور کنید، کدام برنامه پنج ساله؟ برنامه ای پنج ساله با مدل انتشار مشخص که به هیچ وجه اجازه نمی دهد این مدل انتشار را زیر پا بگذارید.
برای اینکه واضح تر بگم میگی: من مشکل دارم، اما کنسول برنامه نویسی شما میگه: من به مشکل شما اهمیتی نمیدم!
ما در ده سال آینده یک فرصت طلایی داریم و اگر از این فرصت استفاده نکنیم، این فرصت طلایی به تهدیدی جدی برای ما تبدیل خواهد شد.
* متغیر اصلی برای تغییر و ایجاد فرصت طلایی چیست؟
سه اتفاق در این دهه باید بیفتد تا بتوانیم از این فرصت طلایی برای جمع بندی مشکلات و راه حل های جمهوری اسلامی ایران و تبدیل آنها به الگوهای ساخت اجتماعی نهایت استفاده را ببریم.
اولین رویداد این به این دلیل است که ما نیازی به تغییرات اساسی در ساخت و ساز نداریم. اتفاقاً ما باید یک بار در جمهوری اسلامی چرخه برنامه ریزی را بازنشانی کنیم. وقتی یک صورت مقدس وجود دارد و به مشکل اهمیت نمی دهد، مشکل چیست؟ فقط میگه باید فرم من رو دنبال کنی
ما باید تصمیم بگیریم که این شکل غیر خدایی را دوباره تنظیم کنیم، 4 یا 5 سال طول می کشد.
رویداد دوم آنچه باید ایجاد کنیم این است که نظام خبرگان درگیر در برنامه ریزی با نظام مشکلات ایران پس از انقلاب، ماهیت جامعه ایران و ماهیت حکومت دینی و دموکراتیک آشنا باشد و رابطه بین آنها را کشف کند. در این قسمت دوم یک مشکل فوق العاده پنهان در هفتاد سال اخیر جمهوری ایران را آشکار می کنم. نظام خبره برنامه ریزی در ایران، چه قبل و چه بعد از انقلاب، ماهرانه خود را پنهان می کند و سعی می کند خود را در معرض پرسش قرار ندهد و به پیشبرد همان محیط برنامه ریزی به صورت سنتی و مکانیکی ادامه می دهد که هرکسی شکل می دهد حفظ کند این نظام متخصص باید آن را کشف کند. رابطه با جامعه پس از انقلاب اسلامی و چالش های جدید آن.
دارد رویداد سوم برای اولین بار در ایران باید به فکر نظام شاخص های عینی آرمان ها باشیم. اگر بگوییم عدالت یا انسجام اجتماعی; باید نسبت را به صورت شاخص بدانیم و با این ساختار جدید و با این سیستم کارشناسی شفاف باید بدانیم در چه بازه زمانی قرار است به کدام شاخص برسیم.
انتهای پیام