اجتماعی

در میان ناشناخته های ایلنا • خبرگزاری رکنا


در میان غریبه ها

در ایام نوروز برای عید دیدنی از سه مرکز حمایتی و توانمندسازی محرومان اجتماعی بازدید کردم.

یکی از این مراکز محل نگهداری کودکان در سنین دبستان بود.

نوجوانان در مرکز دیگر و سالمندان در مرکز آخر زندگی می کنند.

در این ملاقات ها اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که این افراد تبدیل به یک خانواده شده اند. نوعی همبستگی عمیق که خود را با شب و روز زندگی مشترک تحمیل کرده است. این حس گرم کنار هم بودن و مدیریت عاطفی و علمی باعث بهبودی نسبی و یا زندگی در شرایط بهتری شد. حداقل از بدتر شدن وضعیت این افراد جلوگیری می شود.

درد دل این مردم که به انزوا و خوابیدن در جعبه و گاه بزهکاری رسیده بودند. شما بنشینید، هر کس داستان متفاوتی برای گفتن دارد. در همه این داستان ها با وجود تفاوت های جنسیتی، سنی و اجتماعی، علل مشترکی وجود دارد که به نظر من می توان آنها را در دو گروه اصلی طبقه بندی کرد.

گروه اول که اکثراً از جوانان یا جوانان تشکیل شده اند، از زندگی در خانواده های بدسرپرست و بعضاً بزهکار، به وضعیتی غیرعادی رسیده اند و با خاطراتی تلخ در کوچه و خیابان زندگی می کنند. اگر عمیقاً به ذهن این افراد نگاه کنید، مثل این است که آنها سعی دارند از همه کسانی که جانشان را گرفته انتقام بگیرند.

برخی از دلایل پیدایش این گروه عبارتند از: نابرابری های اجتماعی، نبود برنامه های حمایتی اجتماعی مناسب، نادیده گرفته شدن و زندگی در جامعه ای بدون مسئولیت اجتماعی.

در یک مورد با کودکی آشنا شدم که خودش و مادرش قربانی پرخاشگری شده بودند.

او این حمله را نه از جانب یک فرد، بلکه از یک جامعه دید، در موردی دیگر، نوجوانی بود که او را حرامزاده خطاب کردند و فکر این مشکل او را نابود کرد. چقدر باهاش ​​حرف زد تا آروم بشه؟ متأسفانه وقتی در جامعه ای دیدگاه ها و نظرات به اشکال مختلف و بسیار آزادانه بیان می شود، به پیامدها و آثار زیانبار اجتماعی و روانی برای کودکان بی گناه توجهی نمی شود.

جامعه ما، مانند بسیاری از جوامع، پر از انگ و برچسب است. مثل بستن حجاب نادرست با عفاف است.

در میان گروه دوم که عمدتاً از میانسالان و بزرگسالان تشکیل شده است، فصل مشترکی از ناامیدی، ناامنی روانی، بیکاری، انزوا و وابستگی وجود دارد.

تنش های اجتماعی، مختل شدن معیشت و سقوط اقتصادی، ساختار خانواده و عدم حمایت خانواده و جامعه از دلایل اصلی پیدایش گروه دوم است.

بر خلاف گروه اول که عامل فردی تأثیر ناچیزی در پیدایش موقعیت فرد دارد، در بررسی علل گروه دوم، هم عوامل روانی فردی، هم تغییرات نهادی و هم سیاستگذاری مسئولیت اجتماعی و هم عملکرد قوه قضائیه، مقننه و مهمتر از همه نظام اجرایی تأثیر دارد. بدون در نظر گرفتن تمام این چهار گروه; تحلیل این پدیده ممکن نیست.

در میان این نگرانی‌های ناامیدکننده، حضور برخی نهادهای مدنی و انسان‌ها دلگرم‌کننده است. یکی از این مؤسسات محبوب «جمت طلوع بینشانها» است. این موسسه برای سه نسل ذکر شده پناهگاه و خانواده ساخته است. او حتی برای نوزادانی که بی گناه محکوم به بزرگ شدن در محیطی پر از خشونت و جامعه ای پر از نابرابری و خشونت بودند، خانواده ای امن ساخت.

چه خوب است که همه ما بر حسب وظیفه اخلاقی و مسئولیت اجتماعی خود در حد توان از این نهادها حمایت کنیم.


خبر از رکنا



اخبار خبرگزاری رکنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا