به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال پیش با شکایت مردی 65 ساله به نام مجتبی آغاز شد. وی که خود را تسلیم پلیس آگاهی پاکدشت کرده بود از همسر 60 ساله خود به نام گلی و مرد غریبه ای به نام اکبر شکایت کرد.
این مرد در توضیح ماجرا گفت: 40 سال است که با همسرم هستم ازدواج و من 3 دختر و 3 پسر شوهر دارم. اما سالها من و همسرم با هم اختلاف نظر داشتیم. چند سال پیش همسرم مهریه اش را خواست. گفت باید خانه ام را به نام او جهیزیه بدهم. اما من مخالفت کردم و این سوال تفاوت بین ما را بیشتر کرد. مدتی به خاطر رفتار همسرم بود مشکوک تا اینکه او را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم که با تاجری به نام اکبر سروکار دارد.
اکبر 47 ساله است و کارش در خیابان ماست. من اهل رابطه پنهانی همسرم و اکبر شوکه شده بودند، ماجرا را برای دخترانم تعریف کردم و از آنها کمک خواستم. آخرین باری که من و دخترانم همسرم را تماشا کردیم و آخرین بار متوجه شدیم که اکبر در حالی که گلی در خانه تنها بود به آنجا می رود. من با 3 دختر و 3 پسرم به آنجا رفتم و آنها را در وضعیت بدی دیدم، حالا آمده ام از آنها شکایت کنم. اکبر پس از مواجهه با ما از خانه خارج شد و فرار کرد و نمی دانم کجاست؟
با این شکایت زن 60 ساله ای دستگیر شد و گفت: اعتراف می کنم مدتی با یک تاجر تلفنی رابطه داشتم، فقط تلفنی صحبت می کردیم.
مأموران مرد تاجر را ردیابی کردند و او دستگیر شد و ادعا کردند که برای درخواست گل به خانه اش رفته است.
به این ترتیب برای گلی و مرد شرکت کیفرخواست صادر شد و پرونده آنها به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و از خود دفاع کردند.
در دادگاه
در این جلسه از همسر گلی دعوت شد تنبیه سه دخترش هم گفتند که ما مادرمان را در وضعیت بدی دیدیم، به همین دلیل از او و مرد شرکت شکایت داریم و برای آنها مجازات سختی می خواهیم.
زمانی که زن سالخورده مقابل قضات قرار گرفت، اظهارات عجیبی کرد.
گفت: من و همسرم سال ها با هم اختلاف داشتیم. آخرین بار قول داد مهریه ام را بدهد. از او خواستم خانه را از طرف من بدهد، اما او قبول نکرد و هر بار بهانه می آورد. در آخرین دعوا به او گفتم که آبروی او را می گیرم حتی اگر به قیمت از دست دادن آبروی خودم باشد. به همین دلیل چندین بار با تاجر تلفنی صحبت کردم و آخرین بار از او خواستم در غیاب شوهرم به خانه ما بیاید. می خواستم آبروی شوهرم را به دست بیاورم تا اسمم را به خانه بدهم. یک تاجر به خانه ما آمده بود که شوهرم و دخترانم آمدند، قبول دارم که او را به خانه خود دعوت کردم، اما برای حفظ آبروی شوهرم این کار را کردم.
وقتی اکبر مقابل قضات ایستاد، گفت: برای گل خواستن به خانه اش رفته بودم، قسم می خورم که حتی به او دست نزدم. به آنجا رفتم تا به او کمک کنم تا حقش را بگیرد من خودم زن و بچه دارم و با گل که سال ها از من بزرگتر است کاری ندارم.
بنابراین محمد شمس وکیل گلی به دفاع از گلی پرداخت و گفت: این زن قبلا شوهرش را تهدید به تحقیر کرده بود و گویا مرد غریبه را به همین منظور به خانه خود دعوت کرده است. شاهدان نیز در بازجویی اظهارات متناقضی دادند و به صراحت اعلام نکردند که این 2 متهم را در چه وضعیتی دیده اند، لذا تقاضا دارم متهمان از اتهام خویشاوندی سیاه پوست تبرئه شوند.
در پایان دفاعیات این وکیل قضات برای صدور حکم وارد دادگاه شدند.
https://www.rokna.net/fa/tiny/news-909745>منبع:
خبرگزاری رکنا توسط سردبیران رکنا
اخبار خبرگزاری رکنا