حمل کنندگان چمدان از یک بیمه ساده محروم هستند

به گزارش خبرنگار ایلنا، بسیاری از مشاغل سخت و زیان آور هستند، اما برخی از مشاغل سود بسیار کمتری دارند. وقتی برای «نان یافتن» باید پشت خود را خم کنید و از پله های زیادی بالا بروید، باید به وسایل زندگی مردم توجه کنید تا ناگهان سقوط نکنند.
باربرانی که برای خود کار می کنند یا طرف قرارداد شرکت های حمل و نقل و حمل اثاثیه منزل هستند، از مشکلات بسیاری می گویند. آنها از عدم حمایت مقامات انتقاد می کنند و مهمتر از همه نگران آینده خود هستند. آینده ای که با قطع مکرر بیمه و بیکاری گاه به گاه، می تواند زمانی بدون حداقل مستمری باشد.
رضا. آ، او در یک شرکت باربری در غرب تهران کار می کند، متولد استان های مرزی غرب کشور است و پس از چند سال کار در کوه های سرد و طاقت فرسا، به پایتخت آمد تا شاید روزهای بهتری را سپری کند: شاید فرزندانم بتوانند درس بخوانند و آینده بهتری از من داشته باشند.»
او که هفته ها و گاهی ماه ها دوری از خانواده اش را تحمل می کند، هرگز به بهترین زمان هایی که تصور می کرد، نرسیده است. سختی کار زیاد است، دستمزد پایین است و مهمتر از همه، بیمه کافی وجود ندارد. کسب و کار بخش قابل توجهی از دستمزد روزانه باربرها را می گیرد و با آنچه باقی می ماند اصلاً نمی توان زندگی کرد، چه رسد به پس انداز و حمایت از خانواده.
رضا می گوید: برای حمل بار چهار پنج ساعته، در ساختمان های آپارتمانی و چند طبقه که معمولاً آسانسور و آسانسور ندارند و مجبوریم دو، سه یا حتی چهار طبقه را با بار بالا و پایین برویم، 150 هزار تومان می گیریم. پشت ما آنهایی که سنشان کمتر از من است و عمرشان بیشتر است، روزی دو بار می توانند حمل کنند، یعنی دو شیفت کار کنند، اما من که سی و پنج سال تمام کرده ام، عمر این کار را ندارم. پس باید به همین سرویس بسنده کنم.
کسی که در زمستان روزها بیکار می ماند. او می گوید: به دلیل این دوره های بیکاری که گاهی چندین ماه از هر سال را شامل می شود، بیمه منظم نداریم. با این سن، من هفت سال سابقه بیمه ندارم. محاسبه کنید تا بیست یا سی سال چقدر فاصله دارد. آیا می توانم این همه سال کار کنم؟
مرتضی. اچناقل دیگری است که این روزها به دلیل درمان دیسک کمر به سر کار نمی رود. می گوید: وقتی خوب شوم، بیکار دائم می شوم. کارفرمای شرکت دیگر مرا نمی خواهد. فراموش نکنیم که بعد از هشت سال حمل بار بر روی کمر و فتق دیسک، دیگر واقعا نمی توانم به این حرفه ادامه دهم.
مرتضی پس از هشت سال کار سخت به عنوان یک باربری برای خرید حداقل یک پراید کارکرده و کار در اسنپ پس انداز نکرد:
«هشت سال تختها، مبلها و تختهای مردم را روی پشتم میبردم و از طبقه سوم یک ساختمان پایین میآوردم و به طبقه چهارم ساختمان دیگری میبردم؛ اما چه داشتم؟ کمر شکسته، خسته روح و یک جیب کاملا خالی؛ حالا بقیه عمرم را چگونه بگذرانم؟!»
مرتضی می گوید فرزندی دارد و نگران آینده اش است: حاضر بودم هر سختی را تحمل کنم، اما فرزندم آینده دارد. اکنون من پایین هستم و هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. من بیشتر از خودم نگران آینده این بچه هستم…
دارندگان عموماً بیمه مناسبی ندارند. بیمهای که هزینههای سنگین درمان بیماریهای شغلی مانند دیسک کمر مرتضی را پوشش میدهد، بیمهای که بعد از بیست سال زحمت مستمری عادلانه خواهد داشت و بیمهای که درمان خانواده ضعیف و فرودست کارگر حملکننده را تسهیل میکند.
در سال 93 اعلام شد: «طبق ماده «ز» تبصره 14 قانون دارایی سال 86، تنها حاملانی که فاقد پوشش بیمه هستند مشمول کمک دولت تا سقف 20 درصد و پرداخت 7 درصد حق بیمه بر اساس حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار برای بهره مندی از تعهدات قانونی مربوط به آن اعم از بازنشستگی، از کارافتادگی، فوت و همچنین خدمات درمانی این سازمان یکی از شروط اصلی حفظ بیمه این افراد، اشتغال به کار باربری و رابطه کارفرما و کارگر نداشته باشند.
پرداخت منظم ماهانه 7 درصد حق بیمه برای همه کارگران امکان پذیر نیست. وقتی بازار کساد است و روزهای متوالی حقوقی دریافت نمی کنید، وقتی حقوق شما روزمزد است و باید تمام هزینه های زندگی را با آن دستمزد روزانه تامین کنید، اغلب پولی برای پرداخت حق بیمه در پایان باقی نمی ماند. ماه؛ اما در کنار سختی پرداخت این 7 درصد، بیمه حامل شرایطی نیز دارد که در واقع استفاده از آن را سخت می کند:
این بازرسی هر 4 ماه یکبار انجام می شود و در صورت عدم احراز شرایط فوق و یا تغییر شغل، امکان پرداخت بیمه وجود ندارد و همچنین امکان برخورداری از تسهیلات پیشنهادی را نخواهند داشت. “
هنگامی که بازرسان می آیند، باربر ممکن است به طور استثنایی مشغول نباشد یا ممکن است در طول باران های موسمی بیکار باشد. او ممکن است بیمار و در خانه باشد. ده ها احتمال دیگر وجود دارد. بنابراین هر ساله سه بار (هر 4 ماه) امکان ابطال بیمه وجود دارد و امکان بازی در این بیمه وجود ندارد.
شرکتهایی که با آنها صحبت کردیم، همه از دشواری پرداخت حق بیمه، قطع شدن آن و دور بودن بازنشستگی صحبت کردند. کسانی که در بخش قراردادی تجارت هستند همچنین از کارفرمایانی که وعده های خود را زیر پا می گذارند و هر از چند گاهی حق بیمه را پرداخت نمی کنند، انتقاد می کنند.
با این توصیف فقط یک سوال باقی می ماند; در حالی که اصل 29 قانون اساسی می گوید بیمه و بازنشستگی و همچنین خدمات درمانی رایگان «حقوق همه شهروندان» است، چگونه است که کارگران باربری که یکی از سخت ترین مشاغل جهان را انجام می دهند از مشاغل ساده محروم می شوند. و بیمه مطمئن؟ چگونه می توان از یک باربر انتظار داشت که بیست یا سی سال حق بیمه خود را بپردازد، در حالی که پس از هفت هشت سال کار، کمرش از سنگینی زمان فرسوده می شود و همه چیز به دردسر می افتد؟
گزارش: نسرین هزاره مقدم
خبر از رکنا