در واقع پیشرفت اقتصادی مبتنی بر اسلامی شدن نهادها، حکمرانی شایسته اقتصادی، انسانی، عدالت خواهی، درون زایی، برون گرایی و نفی سبیل، مدیریت علمی و جهادی و گردش ثروت در جامعه و نفی ثروت است. اقتصاد مردممحور به این معناست که در انجام کلیه فعالیتهای اقتصادی، اصالت در ورود آزادانه مردم و کارشان است. حکومت اسلامی وظیفه طراحی و اجرای سازوکارهای حکومتی برای اداره و هدایت امور مردم را بر عهده دارد و تنها در آن دسته از فعالیت های اقتصادی که برای مردم مقدور نیست و یا با مصالح کشور منافات دارد، دولت باید مستقیماً انجام دهد. این فعالیت اقتصادی را انجام دهد.
عدم تمرکز مالی و اقتصادی عبارت است از انتقال یا واگذاری اختیارات برنامه ریزی، تصمیم گیری یا مدیریت مالی و اقتصادی از دولت مرکزی یا دستگاه های وابسته به آن به سازمان های مردمی، واحدهای دولتی زیرمجموعه، شرکت های دولتی نیمه مستقل، مقامات استانی و محلی، اجرایی. مسئولین. مقامات یا سازمان های غیر دولتی.
نوع تمرکززدایی بر اساس میزان انتقال قدرت و آرایش نهادی مورد استفاده در تمرکززدایی تعیین می شود. دامنه تمرکززدایی می تواند از انتقال اختیارات اجرایی روزانه تا انتقال اختیارات برای انجام وظایف خاص باشد.
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نوشت: یکی از مشکلات اساسی در حوزه اقتصاد را می توان گستردگی نهادی و عملکردی و نفوذ ضعیف دولت دانست. در واقع، اگرچه از منظر مکاتب مختلف اقتصادی، در مورد میزان مشارکت دولت در اقتصاد اختلاف نظر وجود دارد، اما اتفاق نظر وجود دارد که این میزان مشارکت باید با حکمرانی قوی دولت همراه باشد تا تغییرات ایجاد شود. مطابق با اهداف توسعه کشور است.
این طرح بر اساس یکی از بندهای اساسی جامعه شناختی سند الگویی تدوین شده است که می گوید: «پیشرفت واقعی و همه جانبه جامعه در گرو التزام به اسلام، جهت گیری ولی فقیه، عمل صالحان، مشارکت مردم است. مردم، ثبات و هماهنگی ارکان نظام در راستای تحقق وعده الهی است.» پیوند خورده و ریشه در مبانی عملی سند الگو یعنی «اقتصاد مقاومتی» دارد. مبتنی بر عدالت اساسی، مردمی، درونی سازی و برون سازی و مدیریت جهادی».
در همین راستا، بر اساس پیشنهاد اتاق فکر تدبیری، پیشنویس سند الگوی اسلامی پیشرفت ایران با عنوان «تمرکززدایی در ساختار اقتصادی و مالی کشور با حفظ اختیارات دولت با انتقال برنامهریزی و تصمیمگیری». تخصیص اختیارات به استان ها در چارچوب سیاست های ملی» تدوین شد.
به طور کلی یکی از الزامات تحقق این طرح، ترسیم سند الگو، شناسایی ظرفیت های منطقه ای و لزوم تدوین سند ملی حکمرانی با ترسیم چارچوب و اختیارات مدیریت توسعه استانی و منطقه ای است. که در صورت استخراج سیاست های مطلوب از این طرح می تواند افق بلندمدت سند الگو را محقق کند و با توزیع منابع بر اساس آمایش سرزمینی با حداقل نابرابری های فضایی به ریشه کنی فقر، فساد و تبعیض در کشور کمک کند.
تمرکززدایی در ساختار اقتصادی و مالی کشور و نیز حفظ اقتدار سیاسی – حاکمیتی نه تنها می تواند از ضعف ناشی از گسترش نهادی و کارکردی دولت و نفوذ آن بکاهد، بلکه با نزدیک کردن مردم به دولت می تواند مشارکت فعال مردم را تضمین کند.
غیرمتمرکز توسط افراد منتخب محلی یا دولت مرکزی.
به گزارش ای بی اس نیوز، به نقل از دفتر ارتباطات مرکز الگوی اسلامی ایران پیشرفت، چنین حکمرانی و مدیریت قوی دولت باید همراه با ابلاغ قوانین با ضمانت اجرا، هماهنگی و انسجام در اجرای برنامه ها، اصلاح باشد. ساختارهای تصمیم گیری و تقویت یک نظام حقوقی و قضایی قوی.
تمرکززدایی منطقه ای اختیارات را به سازمان های عمومی مستقر در محدوده های سیاسی خاص مانند استان ها، ولسوالی ها یا فرمانداری ها منتقل می کند. گروهی از کارشناسان بر این باورند که در کشورهای در حال توسعه و در حال توسعه، به دلیل نبود ظرفیت کافی نهادهای محلی در مقایسه با دولت مرکزی، استفاده از سیاست تمرکززدایی به عنوان ابزاری برای گذار به اقتصاد بازار مورد تردید است. اما علیرغم انتقاد از اجرای سیاست های تمرکززدایی در کشورهای در حال توسعه و در حال گذار، اکثر کارشناسان اقتصادی منطقه به طور ضمنی به تأثیر بالقوه تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی اذعان داشتند.
تمرکززدایی به دو صورت میتواند انجام شود، تمرکززدایی عملکردی و تمرکززدایی دامنه. تمرکززدایی کارکردی اختیارات را به سازمانهای تخصصی کارکردی منتقل میکند، مانند انتقال اختیارات از یک وزارتخانه مرکزی به یک شرکت دولتی.
متمرکز و توسط یک دولت مرکزی
انتهای پیام
در واقع تمرکززدایی از ساختار اقتصادی و مالی کشور و واگذاری برنامه ریزی و تصمیم گیری به استان ها و شهرستان ها در چارچوب سیاست های ملی می تواند امکان مشارکت بهتر و بیشتر اقشار کوچک (شهروندی) و بزرگ غیر را فراهم کند. هلدینگ های دولتی در روند توسعه منطقه ای به عدالت فضایی و جلوگیری از نابرابریهای منطقهای، چابکی دولت در اداره فعالیتهای اقتصادی و رقابتیتر کردن مناطق در فرآیند توسعه منطقهای کمک کرده و علاوه بر جذب، حفظ و توانمندسازی سرمایههای انسانی در مناطق، از تمرکز بیش از حد سرمایه و نیروی کار در پایتخت و شهرهای بزرگ جلوگیری کرده است.
لازم به ذکر است که وظایف دولت در تخصیص منابع، توزیع درآمد و ثروت و تثبیت شرایط اقتصادی از دو طریق قابل انجام است: