اخبار سیاسی روز

دو مسیر دشوار برای آمریکا و متحدانش در مذاکرات هسته ای

سومین پیامد منفی اعلام صریح شکست مذاکرات برای طرف مقابل، قطع امید ایران به این مسیر است. قطع امید که از یک سو در کوتاه مدت اثرات نامطلوبی بر اقتصاد ایران خواهد داشت، اما از سوی دیگر پیامدهای میان مدت آن قطعا منجر به خودمختاری و شناخت بیشتر و استفاده بهینه از توانمندی های گسترده ملی خواهد شد. ایران قوی تر و رها از انگیزه های واقعی یا ساختگی بین المللی خواهد شد.

چهارمین اثر منفی شکست مذاکرات از دیدگاه آمریکا و متحدانشتقویت بینش شرق در ایران و سنگین کردن تنها رقبای اصلی آمریکایی در معادلات جهانی. این موضوع ممکن است افول ابرقدرت آمریکا را تسریع کند، به ویژه با توجه به نگرانی فزاینده ایالات متحده در مورد پیشی گرفتن اقتصادی چین و جایگاه اول این کشور در اقتصاد جهانی.

خبر فارس؛ یادداشت مهدی فدایی: پرونده هسته ای ایران موضوعی است که همچنان در محافل سیاسی داخلی و بین المللی مطرح است. پرونده ای که ساخته، پرداخت و زنده نگه داشته شد تا وسیله ای برای توجیه خباثت ها و موانع علیه مردم و نظام اسلامی ایران باشد.

چرا ایران با سازش در این معامله ساختگی از شر خود خلاص نمی شود؟ و چرا آمریکا و متحدانش با توافق با ایران بر سر برجام یا اعلام شکست مذاکرات و خروج کامل و جهانی کار را تمام نمی کنند؟

معامله واقعی با ایران به معنای لغو واقعی تحریم ها است و کشور از منابع پولی و درآمدی مسدود شده مانند صادرات نفت و سایر اقلام بهره مند می شود که دست ایران را برای پیشرفت باز می کند و سرعت آن را افزایش می دهد و باعث می شود رونق بازار و افزایش رضایت مردم. آثاری که همگی برای دشمن آزاردهنده و ناخوشایند است و گزینه دیگر پاسخ منفی و صریح به مذاکره و اعلام شکست آن است.

پنجمین و آخرین پیامد منفی شکست و قطع مذاکرات هسته ای برای طرف غربی، تأثیر منفی بر بحران انرژی است که در تامین انرژی پس از بحران اوکراین به وجود آمده است. شرایط خاصی که اروپا با سرد شدن هوا با مشکلات سختی روبه رو خواهد شد و اکنون نشانه های آن قابل مشاهده است. در هر صورت آمریکا و متحدانش زمان زیادی برای تصمیم گیری ندارند و هر تصمیمی که بگیرند باید منتظر عواقب آن باشند.

منطق عدم سازش ایران دو جنبه مهم و موجه دارد. اول این است که اطمینان حاصل شود که سازش نه تنها بی اثر، بلکه مضر است. اعتمادی که خود را در مذاکرات دهه 80 با تروئیکای اروپایی و همچنین در مذاکرات دهه 90 با برجام با 1+5 ثابت کرد. این دو دور مذاکرات منجر به افراط و تفریط طرف غربی و کاهش سرعت هسته ای شده و ما را از منافع توافق و سازش خالی کرده است. دلیل دیگر اهمیت و استراتژیک بودن انرژی هسته ای به ویژه برای آینده کشور است و سرمایه گذاری های در حال انجام برای آینده این امر را ثابت می کند.

دوم، اعلام شکست مذاکرات برجامبه معنای نابودی تنها سکویی است که غرب و به ویژه آمریکا (البته در حال حاضر با واسطه) می توانند بر روی آن با ایران گفتگو کنند. بدیهی است که در صورت تخریب این سکو، بعید است تا مدت ها جایگزینی برای آن بیابند و افزایش این شکاف ممکن است عواقب شومی برای غرب و متحدانش داشته باشد.

اما چرا آمریکا و متحدانش همه کارها را با هم انجام نمی دهند و با دست رهبری نمی کنند و با پا عقب نمی زنند؟ !

دو وسیله ای که دشمن را گرفت چیست؟

در این مورد، اولاً «جمهوری اسلامی ایران» صنعت هسته‌ای خود را به طور کامل و بدون هیچ محدودیتی (به استثنای محدودیت‌های شرع مقدس و معاهده NPT) ادامه خواهد داد که از نظر طرف مقابل به معنای نزدیک‌تر شدن ایران به نابودی هسته‌ای است. نکته یا به بیان واضح تر ساخت سلاح هسته ای است که علیرغم اعلام فتوای رهبر انقلاب و عدم یافتن نشانی در بازرسی ها، بسیار از آن می ترسند و کل برجام را برای دور نگه داشتن ایران از این نقطه طراحی کرده بودند!

واقعیت این است که این رویکرد دلایل مختلفی دارد. یک جهت گزینشی و عمدی است تا ایران را معلق و بلاتکلیف نگه دارند و ابزاری برای جلوگیری از پیشرفت کشور و بازی با افکار عمومی مردم زنده نگه دارند، اما جهت دیگر بلاتکلیفی خودشان و گیرکردن در آن است. یک دوراهی، چه باید بکنم؟

جهت اول با اتخاذ سیاست خنثی سازی تحریم ها و تفکیک مسیر پیشرفت کشور از مسیر رفع تحریم ها توسط دولت سیزدهم، بسیار کمتر اثرگذار خواهد بود، هرچند بازی با افکار عمومی تا به نتیجه رسیدن ادامه خواهد داشت. این سیاست! اما جهت دوم که ناشی از بلاتکلیفی آمریکا و متحدانش است نیاز به توضیح دارد.

absnews




این مقاله را برای صفحه اول پیشنهاد دهید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا