چالش بنزین برای اقتصاد: ما نه راه پیش داریم و نه راه پس؟
باتلاق ادواری اجتناب ناپذیر تصمیمات خاص مدیران اقتصادی کشور، گاه نظام تصمیم گیری اقتصادی کشور را با چالش های جدیدی مواجه می کند. سال گذشته مهمترین این تصمیمات شوک ناشی از حذف ارز 4200 دلاری بود و امسال نیز صداهای وحشتناک اما مزمنی از اختلال در ساختار قیمت و توزیع بنزین به گوش می رسد. مشکل بنزین دقیقا کجاست و منطقا چه باید کرد؟ بیایید کمی بیشتر به صحنه تصمیم گیری نگاهی بیندازیم:
رشد روزافزون مبادلات تجاری بین کشورهای مختلف جهان که از دهه 1960 با توسعه صنعت هوانوردی و بعداً با پیدایش و اشاعه ابزارهای ارتباطی و حتی در دهه های پایانی هزاره سوم میلادی شدت گرفت. ، اساس الگوهای تجارت جهانی از مدل های یک طرفه و کلاسیک – که در آن جریان کالا عمدتاً از کشورهای توسعه یافته دارای فناوری به کشورهای بدون فناوری می رسید – به مدل های گرانشی (Gravity Models in Business) تبدیل شد – که بر اساس آن جریان کالا بین کشورهایی که از نظر فناوری یکسان یا نزدیک به هم هستند شکل می گیرد.
در این مورد بیشتر بدانید:
با این تحولات اساسی، مسائل جدیدی در حوزه حکمرانی اقتصادی پدیدار شده است. اما نظریه پردازی های متمرکز بر این پرسش ها نتوانسته اند به درستی چالش های میدانی ناشی از این تغییرات را مدیریت و کنترل کنند. در کشور ما، این چالش ها بیش از هر چیز تحت تأثیر یک «پارادوکس آشکار» عمل می کنند و در اقتصاد مؤثر هستند: پارادوکس کنترل و عدم کنترل!
به این معنا که از یک سو، این یک چالش فراگیر در کشورهایی مانند ایران است – که اولاً منابع فراوان (و طبیعتاً نسبتاً ارزان) دارند و ثانیاً مدتها تحت تأثیر ایدههای مارکسیسم و بلوک شرق بودهاند. – سبک سیاسی و در غیاب “نظریه بومی دولت” رویکرد سیاسی “دولت محور” نزدیک به کمونیسم را دنبال می کنند – چالش مهم و جهت دار “مداخله غیرضروری و مخرب دولت در امور اقتصادی” است که علاوه بر اقدامات حفاظتی با هدف تأمین «اقلام ضروری» (که حتی اگر اساس آن امری ستودنی و ضروری باشد، اما عموماً دیدگاهی افراطی دارد) و همچنین بهای از جمله مواردی مانند دخالت مستقیم در بازار محصولات صنعتی مانند خودرو، دخالت مستقیم در فعالیت های اجباری بانک ها، حضور مستقیم کارتل های دولتی یا بازیگران بزرگ خصوصی در اقتصاد که رقبای جدی بخش خصوصی هستند، حضور دولت در سرتاسر بالادست و پایین دست زنجیره بهره برداری از منابع فعالیت های طبیعی و غیرقانونی و نمونه های بی شمار دیگر نمونه هایی از دخالت های غیرضروری یا شدید دولت ما در اقتصاد است.
اما از سوی دیگر همین دولت (که باید توجه داشته باشیم که قرار است رهبر را تعیین کند) از اعمال کنترل های معقول بدیهی و پذیرفته شده فعالان اقتصادی ناتوان و ناتوان است! این مثلاً برخلاف عقل سلیم و احکام شرع مقدس و احکام مورد قبول در سراسر جهان است، از آمار مواردی مانند «میزان دارایی افراد و مشاغل»، «میزان درآمد آنها، «مشاهده کالای قاچاق از مبادی رسمی»، «میزان مبادلات غیرقانونی ارز» و یا حتی «میزان دقیق تولید مایحتاج اولیه حتی گندم» ناتوان بود!
بنابراین ما با دولتی طرف هستیم که از یک سو ابزارهای کنترلی کافی برای داوری، نظارت، تنظیم و عدالت بازار و اقتصاد را ندارد و از سوی دیگر نیازمند مقررات در زمینه های مختلف است. حوزه های اقتصادی وارداتی این پارادوکسی است که ذکر شد. این همان چیزی است که باعث می شود ایده های اقتصادی محلی در نظر گرفته شده برای دوران تجارت آزاد برای کشور ما کارساز نباشد.
واقعیت این است که حل مشکلات اقتصادی کشور منوط به توانایی ناظر و سکاندار اقتصادی کشور در کنترل اقتصاد و تسلیم آن است. این امر با استفاده از ابزارهای کلیدی مانند اصلاح نظام مالیاتی (به ویژه اجرای همزمان مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر درآمد و درآمد سوداگرانه)، شفافیت، ثبت رسمی دارایی ها و غیره با سرعتی باورنکردنی انجام می شود. و از سوی دیگر، بدون عملیاتی کردن این ابزارها، میتوان با قاطعیت و اصرار مدعی شد که نه تنها هرگونه «شوک»، بلکه حتی «توسعه اقتصادی» به نفع ثروتمندان و آسیبپذیرترین قشرها خواهد بود. تاکید شده است: همه توسعه اقتصادی! این یعنی افزایش یا ثابت نگه داشتن نرخ ارز، باز یا بسته شدن باب ورود محصولات وارداتی، اعطای وام به مردم یا جلوگیری از آن، خصوصی سازی بنگاه ها یا ملی کردن آنها، افزایش یا کاهش نرخ حامل های انرژی، هدف گذاری یارانهها یا نبود سیستم یارانهای، چه برجام اجرا شود یا نه، چه به FATF بپیوندد یا نه و غیره. بازرگانان قدرتمندی که تحت نظر نیستند در هر اقدامی اقتصاد را به هم می ریزند و برای خود کلاهی آماده می کنند و مشکلات و مصائب ناشی از اجرای این سیاست برای مردم باقی می ماند. این واقعیتی است که سال ها در اقتصاد ایران اتفاق افتاده و تجربه کرده است.
چالش مهمی که این روزها بر سر زبان ها افتاده و اصلاح آن مورد توجه مدیران اقتصادی کشور قرار گرفته است، چالش تجربه شده و متناقض «قیمت و نوع توزیع منبع بنزین ارزان» است. رهبر اقتصادی بین دوگانگی گیر کرده است: اگر قیمت ها را افزایش دهد، با چالش های اجتماعی و اقتصادی مانند تورم مورد انتظار و نوامبر 2018 مواجه خواهد شد و فشار تورمی بر جمعیت را افزایش خواهد داد. اما از طرفی تا کی می تواند قیمت را در این سطح پایین نگه دارد یا چرا باید یارانه 50 درصدی را که خودرو ندارند را به ماشین دارها و به قشرهای ممتاز بدهد. در جامعه؟ و هزینه سوخت قاچاق را تامین کند؟
در یادداشتی دیگر این چالش را از زوایای مختلف به تفصیل بررسی خواهیم کرد و راه های مفیدی را برای غلبه بر این چالش کلیدی و مکرر در نظر خواهیم گرفت.
absnews