اعتراف زن خیانتکار پس از مرگ همسرش/ به دوست پسرم نگفتم شوهر دارم! • رکنا

خائن ندیم را به خانه ای در یکی از مناطق شمالی تهران برد. این زن وقتی شوهرش مریض بود مرتکب زنا شد و پس از مرگ شوهرش پشیمان شد. این زن جوان از خیانت خود پشیمان شد، اما نتوانست راهی برای جبران گذشته تلخ خود بیابد. خیانت این زن با ندیم زندگی او را تباه کرد.

در یکی از شبکه های اجتماعی با «ندیم» آشنا شدم، او خوش تیپ و از من کوچکتر بود. در مورد ازدواجم چیزی به او نگفتم و شروع به تبادل پیام و چت تصویری کردیم. پس از مدتی از این رابطه پنهانی، ندیم به من پیشنهاد داد که برای دیدن او به تهران بیایم. برای همسرم که مریض بود بهانه آوردم و راهی تهران شدم.

ندیم مرا به خانه ای در یکی از مناطق شمالی تهران برد. او و برادرش نگهبان خانه های گران قیمت این محله بودند. چند روزی مرا آنجا نگه داشت و مدیر ساختمان هم همینطور. او مرا به عنوان همسرش معرفی کرد. فکر می‌کردم این رابطه برای او هم جدی است و کلی برنامه در ذهنم ریختم تا بفهمم چطور. طلاق من میگیرم و نمیبینمش ازدواج روزها او را ندیدم و بدون اینکه تعهدی به همسر بیمارم که بدون اطلاع از همه چیز در خانه منتظرم بود بدهم، تسلیم وصیت او شدم.

مدتی گذشت، یک روز ندیم به من پیشنهاد خرید از بازار تهران را داد. با خوشحالی قبول کردم و رفتیم بازار. ندیم از من خواست جلوی یکی از مراکز خرید منتظرش باشم. من هم آنجا بودم. من هیجان زده بودم و فکر می کردم ندیم با خرید یک هدیه ویژه من را غافلگیر خواهد کرد. یک ساعت بعد از رفتنش و خبری نشد به موبایلش زنگ زدم گوشیش خاموش بود. باورم نمی شد اما ندیم مرا آنجا رها کرده بود. درست مثل ابزار بی مصرفی که چند روزی از آن استفاده کرد و حالا که دلم گرفته بود مرا در میان جمعیت در خیابان رها کرد.

من عاشقش شده بودم و به خاطر همین عشق شهرم را به مقصد تهران ترک کردم، به همسر بیمارم خیانت کردم و چند روزی همسر ندیم ماندم و او مرا به عنوان ماده رها کرد.

ناامید و شرمنده به شهرم برگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم به گذشته برسم و با پنهان کردن خیانت خود با همسرم به زندگی ادامه دهم، او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکن روزهای آخر زندگی همسرم به جای اینکه در کنارش باشد با یک هوسباز که اصلا علاقه ای به من نداشت خوش و بش می کرد. تنها چیزی که به ذهنم رسید انتقام بود. من می‌خواهم علیه ندیم به‌خاطر تجاوز جنسی متهم کنم.

می دانم شکایتم راه به جایی نمی برد زیرا با میل و آگاهی این مسیر را رفتم و حتی مدیر ساختمان شهادت داد که خودم را به عنوان همسر ندیم به او معرفی کردم. اما این تنها کاری بود که می توانستم برای انتقام انجام دهم و البته با انجام آن ننگ دیگری بر پیشانی ام انداختم. چون من در ندیم تظاهر به تجرد می کردم و تعهد زندگی ام را نادیده می گرفتم، برای خوش گذرانی با پسر جوانی به تهران رفتم. وقتی به سرنوشت غم انگیز همسرم فکر می کنم، می بینم که شایسته اتفاقی بودم که برایم افتاد.