و در این میان انتقاد اصلی به این برمی گردد که روزنه های نور و امید را بر مردم به ویژه نخبگان کور می کند و با همدستی کمتری به مسیر همواری استعمار تبدیل می شود: «… اما چه؟ باطل، هجرت است 1400/08/26 سخنان مفتضح اخیر به همین جنبه از ماجرا اشاره دارد؛ چهره ای که گاه حتی در مجامع علمی کشور لانه می کند و نفوذ می کند، در خورش غفلت از مسئولیت تاریخی در ساختن ایران.کشور و جامعه ای که بیش از دو قرن زیر پرچم استعمار رنج کشیده است و هر وقت تصمیم می گیرد سرپا بماند با پرچم استعمار گرم شده است. جمهوری اسلامی بررسی تاریخ غم انگیز کشور در قرن اخیر گواه روشنی بر این مدعاست.
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
چه زمانی که مشروطه که هدف اصلی آن «عدالت» و «تاسیس قوه قضائیه» بود و با کمک روشنفکرانی که مسئولیت سفارت خارجی را برعهده داشتند، بر کودتای 1299 انگلستان غلبه کرد. چه شد که سرنیزه جبر رضاخانی با کمک روشنفکران به روشنگری منتهی شد و سرانجام در سپتامبر 1931 بر فراز موریس در آفریقای جنوبی پرتاب شد – رضاخان میرپنج نمونه عالی شد که “بیگانه عاقبت بیگانه خواهد آورد” – و چه شد. زمانی که کودتای 28 اوت 1943 منشأ مداخله سیاسی غرب – این بار توسط ایالات متحده – در تاریخ بینالملل شد تا گفتمان سرنیزهای از هر جنبش استقلالطلبی و آزادیبخش غیروابسته به غرب را کور کند.
“… اما چیزی که اشکال دارد مهاجرت است.” 1400/08/26
نامه های بالا فقط نشان از گم شدن راه است، اگر نگوییم هر ایرانی آزاده ای در داخل و خارج ایران که خود را مدیون مردم و جامعه و تاریخ می داند، احمدی نژاد، شاهزاده، حسابدار و… دارد. نسبی در شخصیت او – و به تعبیر رهبر معظم انقلاب این مهم است – ایشان خود را مدیون مردم و کشورش می دانند. در این میان، اگر مقصری هم هست، بقایای سیستماتیک دو قرن استعمار است که همیشه ایران و ایرانیان را دست خالی گذاشته است.
صفحات درخشان تاریخ از استاد حسابی تا شهید شهریاری
نامه اصلی را از دست ندهید
برای آنها فرقی نمی کند که قاجارها در راس کار بودند یا پهلوی ها در خدمت استعمار بودند یا جمهوری اسلامی که تصمیم به عبور از گردنه استعمار گرفتند. آنها با هر چیزی که بوی اعتیاد نمی دهد مخالفند. در این میان، طنزی در این داستان وجود دارد. رسانههایی که زمانی رمز کودتا علیه دولتهای مستقل این کشور را پخش میکردند، اکنون به بستری برای هدف قرار دادن کسانی تبدیل شدهاند که علم و استعداد ایرانی را در درجه اول برای مردم، تاریخ و جامعه این کشور میخواهند و مخالف «مهاجرت» هستند. “.
اما صفحات کتاب تاریخ قرن گذشته ما چندان تاریک نیست. مردان و زنانی بوده اند که نه در برابر کوری سنگین آینده ایران تسلیم شده اند و نه از مسئولیت تاریخی خود غفلت کرده اند. چهره هایی که مطمئن بودند، برخلاف دنیای درخشانی که او را به تصویر می کشیدند، اما امید به هر چیزی جز بازو و زانوی او سراب است. از محمود حسابی، محمد قریب و جلال آل احمد گرفته تا مصطفی چمران، عباس بابایی، منصور ستاری و دیگرانی که بار سنگین مسئولیت تاریخی آنها را بر آن داشته تا به تمام زرق و برق ها پشت کنند تا آینده ایران را بسازند. اهدای خون و زندگی از مسعود علی محمدی و مجید شهریاری گرفته تا داریوش رضایی نژاد، مصطفی احمدی روشن و محسن فخری زاده.
این جمله را می توان محور اصلی بحث اخیر رهبر معظم انقلاب در موضوع مهاجرت نخبگان کشور دانست. محوری که در رسانه های اخیر جاسوسی انگلیس، آمریکا و عربستان کاملا به حاشیه رفته و به موضوعی فرعی تبدیل شده است. نشانه اصلی محکومیت اخیر، ترجیح شخصی افراد برای انتخاب محل زندگی یا تحصیل نیست، بلکه نیات سازمان یافته و شبه سازمان یافته ای است که در قالب یک ماشین تبلیغاتی عظیم سعی در بستن روزنه امید و فعالیت دارند. . در کشور و در نهایت رهبری و اخراج نخبگانی که به صورت حرفه ای در خارج از کشور زندگی و کار می کنند و جامعه ایرانی را از استعدادهای ایرانی تخلیه می کند.
گاهی تصمیم شخصی است و گاهی جریان سنگینی است که در خدمت استعمار است. موضوعی که در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب به صراحت به آن اشاره شده است و این دو موضوع از یکدیگر جدا هستند: «یک وقت دانشجو میخواهد در کشوری بر اساس نیازش تحصیل کند. نیازها یا بحث خانوادگی او این مشکلی نیست؛ منظورم این است که من چند بار گفته ام که مانعی نیست. 1300/08/26 ممکن است افراد به هر دلیل موجه یا غیرموجه از کشور خارج شوند اما در اختفای روحیه و شخصیت خود فراموش نمی کنند که در چه بستر اجتماعی و فرهنگی و در کدام جامعه رشد کرده اند. و مردم، محیطی مساعد برای تعالی و توسعه. فراموش نکردن این سوال بسیار ارزشمند است: “مهم این است که فراموش نکنیم که او مدیون کشورش است و درس بخواند و برگردد…” 1400/08/26
تحریریه ABS NEWS | ای بی اس نیوز