اخبار ورزشی امروز

روایت وحشتناک بسکتبالیست ایرانی از زلزله ترکیه



کد خبر: 1873459
Mar 11, 1401 @ 4:28 PM
86 بازدید

0نقطه نظر

در حالی که نشسته بودیم به طبقه سیزدهم سر خوردیم!

ملی پوش لژیونر بسکتبال با ویلچر می گوید زنده ماندن او در زلزله ترکیه یک اتفاق باورنکردنی و شبیه یک معجزه بود.

روایت وحشتناک بسکتبالیست ایرانی از زلزله ترکیه

به گزارش ” ای بی اس نیوز ورزشی”، محسن بیگدلی بازیکن تیم ملی بسکتبال با ویلچر که هنگام وقوع زمین لرزه در شهر اسکندرون ترکیه حضور داشت، خوشبختانه به سرنوشت سه ملی پوش ایرانی که قطع شده و دچار قطع عضو شدند، دچار نشد. بتواند از این فاجعه بزرگ جان سالم به در ببرد. .
این بسکتبالیست با ویلچر درباره زلزله گفت: بیدار بودم که زلزله رخ داد و هم اتاقی ام خواب بود، وقتی زلزله رخ داد احساس کردم از جایم بلند شدم و فقط وقت داشتم هم اتاقی ام را بیدار کنم چون در طبقه چهاردهم بودیم. آسانسور هم قطع شد ما نمی توانستیم از ساختمان خارج شویم برای همین بدون ویلچر با همان لحافی که داشتیم خود را به چهارچوب اتاق کشاندیم و همانجا نشستیم تا زلزله تمام شد مثل اینکه داشتم فیلم ترسناک می دیدم. کمد یک یا دو اینچ فاصله داشت کنارم افتاد و من شانس آوردم که به من ضربه نزد.من و دوستم هول شدیم و تنها چیزی که به ذهنم آمد این بود که زیر روپوش بمانیم.زلزله بیشتر طول کشید. بیش از یک دقیقه لرزش آنقدر قوی بود که آن شب را همیشه به یاد خواهم داشت از ترس خوابم نمیبرد.چون ساختمانی که ما در آن زندگی میکنیم فرو نریخته روی ریل و مقاوم در برابر زلزله ساخته شده است. البته در همان زمان صدای ریزش یکی از دیوارهای خانه را شنیدیم که خوشبختانه آسیبی به ما نرسید».

بیگدلی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: به دلیل کار نکردن آسانسور به طبقه 13 نشستیم و پایین آمدیم تا از ساختمان خارج شویم، اگر ساختمان ضد زلزله نبود این کار انجام نمی شد. زنده ماندن برای ما ممکن نبود و من واقعاً فکر می کنم زنده ماندن ما مانند یک معجزه بود وقتی از ساختمان خارج شدیم خانه های زیادی ویران شد ، هوا بسیار سرد بود و باران می بارید ، به هر طرف که نگاه می کردیم یک جسد وجود داشت. روی زمین و واقعا نمی دانستیم در این شرایط چه کنیم، تنها کاری که می توانستیم انجام دهیم این بود که یک تلفن همراه با خودمان آوردیم، شانسی که داشتیم این بود که یکی از دوستانم زنگ زد تا ما را به جای امنی برساند. اگر او نبود، واقعاً نمی‌دانم در این شرایط زنده می‌ماندیم یا نه.»
او هنوز این ماجرا را فراموش نکرده است: «او ما را به روستایی برد که پس از چند روز با گذر از کنسولگری توانستیم ویلچر و مدارک اقامتی خود را برداریم و به ایران برگردیم. خیلی وقته اتفاق افتاده ولی من هنوز میترسم، تیک عصبی دارم و احساس میکنم هر لحظه یه زلزله میاد. بعد از زلزله تیم ما از لیگ انصراف داد و حالا به عنوان بازیکن آزاد می توانم به عنوان لژیونر البته در لیگ های دیگر ترکیه بازی کنم. زمان بازگشت من به ترکیه هنوز مشخص نیست و منتظر تصمیم فدراسیون ترکیه هستیم تا ببینیم چه زمانی شرایط بازگشتم تضمین می شود.

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا