چرا اقتصاد چین بهبود نمی یابد؟
اتاق بازرگانی ایران در تازه ترین گزارش خود به تحلیل وضعیت اقتصاد چین پس از کاهش محدودیت های کرونا پرداخت.
به گزارش ای بی اس نیوز، داده های اقتصادی نشان می دهد که پایان سیاست صفراوی کووید در چین روند رشد اقتصادی در این کشور را بهبود قابل توجهی نکرده است. داده های ماه گذشته نشان می دهد که نرخ بیکاری جوانان به اوج خود رسیده و تقاضا برای وام های بانکی به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. همچنین از آنجایی که شرکتهای تجارت الکترونیک آمار کامل خرید و فروش خود را منتشر نکردهاند، میتوان نتیجه گرفت که میزان هزینههای مصرفکننده توسط مردم کاهش یافته است. کسبوکارهای کوچک برای مقابله با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و دولت در بحران به دنبال پاسخهایی از رهبران کسبوکار و اقتصاددانان برای حل مشکل اقتصادی است.
حتی قبل از شروع همهگیری، اقتصاد چین نشانههای کوچکی از رکود را نشان میداد. اما امروز بی اعتمادی مردم عامل اصلی اقتصاد بیمار کشور است. پس از گذشت چند سال از آغاز همه گیری، مردم دیگر نمی خواهند با کمترین ریسک ممکن هزینه یا سرمایه گذاری کنند. محدودیتهای کرونا، پسانداز خانوارهای چینی را نه تنها از طریق از دست دادن درآمد، بلکه از طریق افزایش هزینههای جانبی ناشی از کمبود کالاهای اساسی مورد آزمایش قرار داده است. در سال 2022، پس انداز خانوارها 80 درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است، اما این پول اکنون خرج نمی شود.
در طول همهگیری، کسبوکارهای کوچک و متوسط با وجود محدودیتهای شدیدتر نسبت به کشورهای غربی کمک کمتری دریافت کردهاند. اگرچه دولت چین تلاش می کند تا ادعا کند که پس از رفع محدودیت های کرونا، قرنطینه های جدید و موج جدیدی از همه گیری ها در این کشور رخ نداده است، اما مردم چین در این زمان دیگر ترسی از قرنطینه ندارند. قدرت دولت برای ایجاد تغییرات اساسی در زندگی مردم است.
کوچک کردن سیستماتیک شرکتهایی که زمانی بزرگ خصوصی بودند، این پیام را بیش از هر زمان دیگری تقویت میکند. مقررات جدید سال 2021، حرفه آموزش خصوصی را متحول کرده و منجر به بیکاری 60000 کارمند شده است. علاوه بر این، سرکوب بازی های ویدیویی توسط دولت چین باعث تعطیلی 14000 کسب و کار مرتبط با این صنعت شده است. در طول 3 سال گذشته، بخش فناوری چین از یک عزیز دولتی به یک تهدید بزرگ تبدیل شده است.
دلایل رویارویی با تجارت و بخش فناوری بیشتر سیاسی یا ایدئولوژیک بوده است، به عنوان مثال، دولت چین آموزش خصوصی را هزینه ای برای والدین در طول بحران جمعیتی نامیده است، یا با افرادی مانند جک ما، بنیانگذار علی بابا، که گاهی اوقات به چالش کشیدن کمونیست ها یا مشتاق شرکت در بازارهای سهام خارجی دشوار بود. بنابراین، تلاش لی کیانگ، نخستوزیر جدید چین برای آرام کردن بخش خصوصی تاکنون موفقیتآمیز نبوده است.
تنش های ژئوپلیتیکی بین چین و آمریکا از چشم عموم دور نیست. در حال حاضر یکی از نگرانی های اصلی طبقات متوسط و ثروتمند چین این است که این تنش ها به یک جنگ واقعی یا یک جنگ سرد تبدیل شود که تجارت بین دو کشور را به شدت مختل خواهد کرد.
همه این شرایط باعث شده چینی ها تمایلی به ریسک با سرمایه خود نداشته باشند. به طور معمول، این ترس می تواند آنها را تشویق به سرمایه گذاری در بخش املاک و مستغلات کند. بخشی که در دو دهه گذشته محرک اصلی اقتصاد چین بوده و 70 درصد سرمایه گذاری چین در آن صورت می گیرد. اما با ادامه بحران در بازار املاک و مسکن، این گزینه چندان خوشایند تلقی نمیشود و دولت همچنان قیمتها را پایین نگه میدارد تا حس اطمینان را در میان طبقه متوسط ایجاد کند. برخی از سرمایه گذاران در عوض به سرمایه گذاری در یشم و طلا روی آورده اند.
دولت چین احتمالاً به یک رکود اقتصادی به روشی آشنا پاسخ خواهد داد: یک بسته محرک اقتصادی عظیم که عمدتاً از بخش املاک و مستغلات و بازار مسکن حمایت خواهد کرد. مایکل پتیس، اقتصاددان معتقد است که این راه حل راه حل خوبی نیست و تنها می تواند مشکل را بدتر کند. دولت چین بارها تلاش کرده است تا بازار ملک و مسکن را اصلاح کند، اما پس از شروع شکایات عمومی در مورد مالیات بر دارایی، از آن عقب نشینی کرد.
انتهای پیام