اخبار ورزشی امروز

وقتی به تیم دعوت شدم همه گریه کردند

اما اکنون در آن طرف احساس خوشبختی وجود دارد. می خواستم بعد از تمرین آنها را ببینم. بنابراین به کاونتری رفتم و با خانواده ام شام خوردم. این لحظه برای همیشه مورد علاقه من باقی خواهد ماند. البته تماس تلفنی گرت ساوتگیت یک راز است و من نمی توانم به شما بگویم او چه گفت.


کد خبر: 1853882
25 نوامبر 1401 @ 7:08 ب.ظ
5K بازدید |

0نقطه نظر

جیمز مدیسون:

جیمز مدیسون گفت: “از زمانی که مصدوم شدم تست شدم و مثبت بود. چیز خاصی نبود و باید با کادر پزشکی در قطر کار کنم. هرگز احساس نکردم فرصت بازگشت به تیم ملی را از دست داده ام. اگر خوب بازی می‌کنید و در فهرست نهایی نیستید، ذهنیت درست و انگیزه برای رسیدن به اهدافتان دارید، و هرگز نباید فکر کنید که درها بسته است.

جیمز مدیسون ستاره خط میانی تیم ملی انگلیس گفت که هرگز از بازگشت به تیم ملی ناامید نشده است.

وقتی به تیم دعوت شدم همه گریه کردند

مدیسون بعداً اعتراف کرد که می‌ترسید تماس ساوت‌گیت حاوی اخبار بدی باشد. گفت: به نوعی آماده شنیدن داستان خوب یا بد بودم. من به بهترین ها امیدوار بودم، اما البته برای بدترین اخبار هم آماده بودم. سه سال در تیم غایب بودم. من ساده لوح نیستم و می دانم شرایط چگونه است. در نهایت باید بگویم که این تماس را فراموش نمی کنم.»

در دوران تصدی گرت ساوت‌گیت و در گذشته، او را دیده‌ایم که بازیکنان را زمانی که آماده بودند به یاد می‌آورد. دوری من از تیم ملی منجر به افزایش تمایل من برای بازگشت و استفاده از این رد شدن به عنوان انگیزه برای حضور مجدد در اردوی تیم شد. من هرگز احساس تلخ و بدی نداشته ام و می دانم که سرمربی بازیکنان بااستعداد زیادی در اختیار دارد. هدف من این بود که نشان دهم در این سطح هم می توانم بازیکن مهمی برای او باشم.”

به گزارش ” ای بی اس نیوز ورزشی”، جیمز مدیسون در روزهای پایانی قبل از جام جهانی در ترکیب لسترسیتی مصدوم شد و در ابتدا به نظر می رسید که او این مسابقات را از دست می دهد. اما بالاخره جیمز مدیسون در حال حاضر با دیگر بازیکنان این تیم در قطر تمرین می کند. حالا جیمز مدیسون از بازگشتش به تیم سه شیرها و البته زمانی که خبر دعوتش به جام جهانی را باخبر کرد، صحبت کرده است.

جیمز مدیسون در ادامه ادعا کرد که وقتی به خانواده‌اش گفت که به فهرست نهایی جام جهانی دعوت شده است، گریه کردند. وی افزود: پدرم هم که اهل گریه نیست اشک می ریخت، سال ها بود گریه او را ندیده بودم، البته آن اشک ها اشک شوق بود و خانواده و پدر و مادرت نیز در کنار شما هستند. در چند سال گذشته، زمانی که شما در تیمی بودید که من از آن حذف شده بودم، این ناامیدی به خانواده نیز سرایت کرده بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *