سعید حجاریان در بخشی دیگر از این یادداشت با اشاره به اینکه فعالیت گروهها و تروریسم سازمان مجاهدین خلق و جنگ هشت ساله ایران و عراق در سالهای 1377 تا 1378 دو طرف منحنی توزیع نرمال را تحت تأثیر قرار داد و نابسامانی را نسبت داد. به سیاست و حتی «روزمرگی» حاکم شد، ادامه می دهد: در یک سو بخش بزرگی از مردم ایران و در سوی دیگر مخالفانی بودند که در یک پروسه از صحنه سیاست داخلی محو شدند. پس از آن و در فاصله سال های 1367 تا 1376، سطح درگیری از درگیری های خونین و تروریسم به حوزه فرهنگ و اقتصاد و البته سیاست رسمی تغییر کرد.
وی در بخشی دیگر از این یادداشت این سوال را مطرح می کند که در مورد مطالبات امروز جامعه ما چه می توان گفت؟ وی افزود: نگاهی به مواضع، کنشها و واکنشهای صحنه اعتراض نشان میدهد که مطالبات معوق که زمانی رنگ سیاسی و گاه سیاسی داشت، اکنون خلع ید شده و به شعارهای غیرمناقشهای و فراگیر مانند «زن، زندگی آزادی”. این روند نشان می دهد که جهت گیری مطالبات فوری جامعه از “سیاست” به “حقوق شهروندی” تغییر کرده است. اگر قبل از این دموکراسی، صندوق های رای و کنش سیاسی منشأ “به رسمیت شناختن” و “اعطا” بوده است. حقوق”، امروزه الزام شهروندی چنین نقشی را ایفا می کند. ادعایی که برخلاف دموکراسی – که عموماً بر طبقه متوسط شهری تکیه داشت – بین طبقاتی تلقی می شود و هر شهروند بر اساس تجربه خود ترجمه ای از آن دریافت می کند. از سوی دیگر، حاملان این شعار، وضعیت قطبی شده سیاست را که در سال های اخیر متبلور شده است، نادیده گرفته اند. ما دوشاخه شدند و با دور زدن تحمیل ها، انواع بدیل ایجاد کردند یا نمادهای اقتدارگرایی را رد کردند. از سوی دیگر، با فراتر رفتن از سیاست سنتی، سبک جدیدی از الزام را نشان دادند.
وی در این مقاله به بررسی برخی رویدادهای سیاسی دوران اصلاحات پرداخته و از آنها به عنوان عوامل فرسایش تدریجی اجلاس دوم خورهاد و سقوط آن به طرفین (اصولگرایان و براندازان) یاد کرد.
حجاریان در ادامه به این سوال که آیا می توان با مقایسه تاریخی در جست و جوی کلیت از وضعیت عادی صحبت کرد، پاسخ مثبت داده است؟
سعید حجاریان در یادداشتی با عنوان «در آبگرفتگی این بندر چه باید کرد؟ به اتفاقات اخیر کشور اشاره کرد و تاکید کرد: باید همواره به عرصه سیاسی وفادار بود، زیرا عرصه سیاست به ویژه سیاست عادی در درازمدت بر سایر عرصه ها تأثیر می گذارد و فرآیندهای اجتماعی را غیرقابل برگشت می کند.
در ادامه این یادداشت، این نظریهپرداز جریان اصلاحات اظهار میدارد که دولت اصلاحات نقطهشکنی در این تداوم بود و میدانست چگونه «استثنا» را تا حد زیادی و با ایده «همه چیز – مهار کند» حول توسعه، سه حوزه فرهنگ، اقتصاد و سیاست یا به عبارتی قاعده بودند. «عادیسازی» و ضربه زدن به ثبات در زمینهای صخرهای سیاست.
به گزارش ای بی اس نیوز، در قسمت اول یادداشت نظریه پرداز اصلاحات آمده است: اعتراضات شهریور و مهر 1401 که پس از درگذشت مهسا امینی به وجود آمد، حداقل از سه منظر قابل تحلیل است. سطح اول به موضوع اختصاص دارد، یعنی نهادی به نام گشت ارشاد، متشکل از بنیاد فقهی و قوای مجریه. سطح دوم به تحلیل کمی و کیفی مظاهر، به ویژه مسئله خشونت اشاره دارد. سطح سوم به تحلیل تقاضای جامعه متخاصم و رابطه آن با سیاست مرتبط است.
حجاریان در این یادداشت همچنین با بیان اینکه در دولت محمود احمدی نژاد طرح احیای «وضعیت استثنایی» با سرعت و عمق بیشتری اجرا شد، ادامه داد: در واقع کار ویژه دولت نهم و دهم بود. استثناگرایی، یک معجزه و یک سری عادت های ترک، که بسیار مهم است. گفته شده است. پس از آن و با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و روی کار آمدن دولت حسن روحانی با الهام از همین چارچوب، تاکید کردم که دولت در یک روند طولانی بر خلاف شرایط عادی حرکت کرده و شرایط استثنایی را ایجاد کرده است. هیچ راهی برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد، مگر با ورود به مسیر Normalization که من آن را “Normalization” نامیده ام. عادی سازی پادزهر شرایط استثنایی کشور بود و حتی در این شرایط بر «دموکراسی» یعنی نشانه محوری پروژه اصلاحات ارجحیت داشت. از این رو به رئیس جمهور وقت نوشتم: «اصلاح طلبان/اصلاح طلبان منتظر دموکراسی از سوی دولت نیستند، فقط می خواهند اوضاع کشور عادی شود. و این آرزو چیزی جز فراهم کردن شرایط عادی زندگی برای ایرانیان نبود.
حجاریان در پایان یادآور شد: اما نباید فراموش کرد که باید همواره به حوزه سیاست پایبند باشیم، زیرا حوزه سیاست به ویژه سیاست عادی در درازمدت بر دیگر عرصه ها تأثیر می گذارد و فرآیندهای اجتماعی غیرقابل بازگشتی را رقم می زند.
وی در ادامه این یادداشت گفت: برای توضیح آنچه امروز در جامعه ایران می گذرد، موظفم به منحنی توزیع نرمال اشاره کنم، در میانه این منحنی، وضعیت متعادل و پایداری را مشاهده می کنیم که این منحنی را اشغال می کند. حداکثر فضا، و در طرفین، نوعی عدم توزیع، تعادل و بی نظمی را تشخیص می دهد که تنها بخش کوچکی از نیازهای جامعه را نشان می دهد.
انتهای پیام
وی در ادامه با بیان اینکه این صورت بندی ها، تفاسیر و خواسته ها از دو طرف توهین و لعن بود، گفت: در دولت دوازدهم پروژه عادی سازی با همان دو نیروی ذکر شده شکست خورد و فصل جدید سریال موقعیت های استثنایی آغاز شد. و سطح این بار درگیری از عرصه سیاست رسمی خارج شد و به خیابان ها کشیده شد و به موازات آن از نوامبر 2018 اساسنامه جدید و نقش های برجسته یکی یکی تهیه شد. تهی شدن امر سیاسی از امر سیاسی که از بحران شناسایی مطالبات جامعه و بسته شدن سازوکارهای حل تعارض آغاز شد و منجر به عدم انتخاب انتخابات شد.
وی در تشریح نتایج این وضعیت گفت: اصولگرایان همه این اتفاقات را به یک دولت اصلاحات صحنه ای تقلیل دادند و براندازان وانمود کردند که دولت اصلاحات شکست خورده و آن را به مردم منتقل کردند. به این ترتیب وزن مخالفان اصلاحات به وزن احزاب اضافه شد و «قوی میانی» فرسایش یافت و اصلاحات از یک قله به یک وادی رسید، سپس منحنی «توزیع عادی» تبدیل به یک شد. “منحنی قوز دوگانه” – نشان دهنده قطبی شدن وضعیت است.
تحریریه ABS NEWS | ای بی اس نیوز