مالیات بر عایدی سرمایه؛ سیاستی برای کاهش جذابیت کارگزاری
به گزارش خبرگزاری ای بی اس نیوز ، برخی می گویند ما برای سودآوری سرمایه و افزایش ارزش آن کاری نکرده ایم، پس چرا باید مالیات بدهیم. برخی دیگر با آن مخالفت می کنند تا سرمایه ای که در این کالاها پس انداز کرده اند ارزش خود را از دست ندهد و این بازار جذابیت خود را حفظ کند.
از سوی دیگر برخی از اقتصاددانان با تحلیلهای غیرعلمی و بدون بررسی عوامل شناختی واقعی ناشی از عوامل رسانهای بازار، سیاستهای نادرست مجلس و دولت را مورد خطاب قرار میدهند و از آنها میخواهند این سیاست را اصلاح کنند.
اما اگر با نگاهی به علوم شناختی و تأثیرات رسانه ای و یا به اصطلاح نظریه تأثیر به موضوعاتی که بعد اجتماعی-شناختی دارند نگاه کنیم، می بینیم که مشکل به سیاست ساده اقتصادی محدود نمی شود، بلکه به تأثیر شناختی رویدادها محدود می شود. تحولات اقتصاد ایران در دهه گذشته مردم را وادار به سوار شدن بر تانکی کرده است که با دستان خود به حرکت در می آورند یا حداقل سرعت آن را افزایش می دهند.
سرمایه گذاری مردم در خارج از حوزه تولید مانند خرید کالاهای سرمایه ای مانند زمین، ملک، طلا، خودرو و غیره از دیرباز در خانواده های ایرانی نه برای افزایش درآمدها یا جلوگیری از استهلاک، بلکه برای حفظ آن تا اول اردیبهشت یا اول اردیبهشت ماه مورد توجه بوده است. نسل های آینده.
اما طی یک دهه گذشته، این روند باعث ایجاد آگاهی در اذهان مردم ایران نسبت به تغییرات مهمی شده است که به دلیل سیاستهای نادرست اقتصادی دولتها، تحریمهای ظالمانه دشمنان و تأثیرات شناختی بر مردم تحمیل شده است. دشمن از طریق رسانه ها، به ویژه فضای عملا غیر شخصی. و این باعث تغییرات عظیمی به زیان اقتصاد ایران شد به طوری که هر کالایی که بتوان آن را برای مدت طولانی نگهداری کرد و به راحتی در بازار به فروش رساند اعم از خودرو، مسکن، طلا، انواع ارزهای خارجی (بسته به نوع تقاضا) ) سکه، ارز دیجیتال و غیره تحت شرایط خاصی توسط طبقات متوسط و بالای جامعه به عنوان کالای سرمایه ای خرید، نگهداری و فروخته می شود.
اولین مشکل این دور باطل این است که خرید این گونه کالاها (عمدتاً ارزهای خارجی) باعث ایجاد این اقلام می شود که بیشتر جنبه تامین منابع مالی برای مواد اولیه خطوط تولید و یا تامین نیازهای اولیه خانوار را دارد. مسکن و خودرو)، کمبود جدی در بازار وجود دارد و طبیعتا نیاز به تامین آنها افزایش چشمگیری خواهد داشت.
این کمبود نقدینگی منجر به افزایش قیمت پول و در نتیجه افزایش هزینه های تولید می شود. در مورد مسکن و خودرو نیز قیمت مسکن و خودرو در حال افزایش است و زندگی و افزایش درآمد خانوار را با مشکل مواجه می کند. هزینه. ثانیاً کاهش این اقلام در بازار باعث افزایش قیمت، ایجاد حباب قیمتی و در نتیجه حرکتی برای ایجاد عطش عمومی و ترغیب بقیه مردم به خرید آن آغاز می شود که باعث افزایش قیمت می شود. جذابیت خرید و سرمایه گذاری روی این کالاها.
به عبارت دیگر، وقتی در دنیای اقتصاد مردم کالاهای سرمایه ای مانند طلا و دلار می خرند، نتیجه اقتصاد خود به خود به شدت تورم زا می شود… دقیقاً مانند تاکتیک تانک در تکنیک های متقاعدسازی است، به طوری که وقتی یک تانک شروع به حرکت می کند. افراد دیگری که سوار نشده اند خود را بازماندگان آن گاری یا تانک می دانند، بنابراین سعی می کنند به هر حال سوار شوند…
از دیدگاه علوم شناختی وقتی بخشی از مردم مشتاقانه اقدام به خرید دلار طلا، سکه و … می کنند و کاهش این کالا در بازار باعث ایجاد حباب قیمتی می شود، طبیعتا بقیه مردم نیز به دنبال آن می روند. کت و شلوار. همان مسیر با ترس از دست دادن این قطار. و با کاهش این کالاهای سرمایه ای در بازار، قیمت آنها به شدت افزایش می یابد و حباب قیمتی متورم می شود که خود باعث تورم بسیاری از کالاهای دیگر می شود، به خصوص اگر این کالای سرمایه ای پول باشد. و دلار که برای تهیه سایر کالاها استفاده می شود. در این صورت سیاست های تورم زدایی دولت مانند تزریق دلار به بازار و … تاثیری بر تورم ایجاد شده ندارد و یا اثر موقتی دارد. و کوتاه مدت و کاهش تورم را نمی توان به راحتی با سیاست ها یا قوانین حل کرد.
بنابراین اجرای قانون مالیات بر عایدی سرمایه منجر به افزایش هزینه خرید و نگهداری کالاهای سرمایه ای می شود و تمایل مردم به خرید آنها کاهش می یابد و افراد مذکور جذابیت ترغیب کننده خود را برای اقناع عمومی از دست خواهند داد.
به همین دلیل نه در کوتاه مدت، بلکه با صبر و حوصله و در بلندمدت با کاهش اثر شناختی خرید و سرمایه گذاری در کالاهای سرمایه ای، این سیاست باعث کاهش تورم می شود.
از سوی دیگر، برای کسانی که عموماً متعلق به قشر ثروتمند جامعه هستند و بیشتر سرمایه خود را از پول ملی به دلار، ارز، طلا، سکه ارز، خودرو، مسکن و سایر سرمایه ها تبدیل کرده اند، کاملا طبیعی به نظر می رسد. کالاها برای جلوگیری از کاهش ارزش آن، از اجرای این قانون به شدت نگران و ناراضی هستند، زیرا با اعمال این قانون باید بخشی از بار تورمی را که با انباشت این نوع کالاها ایجاد کردهاند، بپردازند. آنها و کاهش آنها. افزایش تقاضای خود در بازار و افزایش تورم حباب قیمت در قالب مالیات برای تامین بخشی از هزینه های ایجاد شده برای سایر اقشار جامعه.
اسماعیل کفاشی کارشناس اقتصادی
انتهای پیام