گزارشی از اولین حضور رهبر انقلاب در پای صندوق های رای، عنوان یادداشتی است که محمد صادق علیزاده نوشته است و در آن جزئیات رای رهبر انقلاب را در دقایق ابتدایی رای گیری ذکر کرده است. انتخابات 1402.
به گزارش ای بی اس نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
پس از پایان مراسم، برداشت هایم را با خبرنگار چینی در میان گذاشتم. وی همچنین تایید کرد که عکاسان، فیلمبرداران و خبرنگاران بیشتری نسبت به گذشته برای پوشش اولین حضور رهبر انقلاب در انتخابات به حسینیه امام خمینی آمده بودند. غرفه ای سه طبقه در چند متری شعبه سیار 110 محل رأی گیری آقا برای حضور عکاسان و فیلمبرداران برپا شد. واضح است که حتی این مکان هم گنجایش این همه عکاس و فیلمبردار را ندارد. با عکاس هماهنگی نهایی لوکیشن را انجام می دهیم تا در زمان رای گیری بهترین کادر بندی ممکن را داشته باشیم. با این حال در یک چشم به هم زدن بیشتر برنامه ذهنی ما زیر و رو شد.
مسابقه دوربین عکاسی
موج خروشان خبرنگاران و فیلمبرداران – که سپس به سیل تبدیل می شود – ناگهان مانند آب جاری می شود و ورزشگاه را پر می کند. تراکم به جایی می رسد که دست یکی در آستین و پای دیگری در وسط سه پایه دوربین دیگری باشد. از همه عجیب تر، عکاس خبرگزاری فرانسه در کنار من است. او در حال تنظیم سه پایه دوربینش است که یکی یکی زیر فضای خالی سه پایه می خزد. فیلمبردار نگران این است که دست و پای دوستمان با سه پایه تماس گرفته و می لرزد و تصویرش را خراب می کند. دوست عجیب ما قول می دهد که حرکت نکند. مهم نیست که او چه کاری می خواهد انجام دهد، برای من مهم این است که او چگونه در این گروه قرار می گیرد!
من و فیلمبردارم قبل از بقیه به تریبون رسیدیم، بنابراین یک مکان استراتژیک را درست در کنار تریبون محمدجعفر خسروی مجری قرار دادیم که بعد از رای گیری از طرف خبرنگاران و مجریان سوال خود را مطرح خواهد کرد. البته محل طمع سایر عکاسان و فیلمبرداران است. گزارشگر پرس تی وی و فیلمبردارش بالاخره دریا را رها کردند و جلو رفتند تا بتوانیم اینجا بایستیم و بگوییم افلاطون. من به او توضیح می دهم که این بدبخت دقیقاً به همین دلیل اینجا ایستاده است. بعد از یک مذاکره غیررسمی به توافق می رسیم که چند لحظه این امتیاز را به خبرنگار می دهم، او داستانش را تعریف می کند و می رود و من به خانه برمی گردم.
قبل از آن یک روزنامه نگار خارجی دیگر مطرح شد. آنقدر فارسی حرف می زد که من نمی فهمیدم چه می گوید، اما او فهمید، من نفهمیدم! فی المجلس به انگلیسی رفت و گفت: می خواهی اینجا بمانی تا مراسم تمام شود؟ توضیح دادم که وقتی نوبت رای دادن رسید، قصد داشتم بگویم افلاطون و بعد بروم. طبیعتاً در این زمان دیگر قادر به التیام درد نبود. او رفت تا شانس خود را در جای دیگری امتحان کند. سفر می کنم تا تیم مطبوعاتی تلویزیون کارشان را انجام دهند. از سوی دیگر تصویربردار ایرانی یکی از خبرگزاری های اروپایی با یکی از مسئولین این برنامه قهر کرد. پروتکل های انعکاس اخبار امام خمینی (ره) و آقا را در رسانه های خودش تشریح می کند. مضمون صحبتشون هم باعث خنده و خوش گذرانی میشه و دمتون گرم جناب مدیر برنامه و اتفاقی نیست دمت گرم آقای عکاس! دل می دهند و می گیرند.
مسابقه لوگو
در کنار رقابت برای موقعیت استراتژیک عکاسی و تصویربرداری، مسابقه مهم دیگر نصب میکروفون و آرم شبکه های اطلاعاتی در محلی است که قرار است آقا دقایقی پس از رای گیری در آنجا سخنرانی کنند. تا جایی که من می دانم، این اولین بار است که این اتفاق می افتد. میکروفن ها و آرم های شبکه ها و رسانه های داخلی و خارجی مختلف همراه با تراکم بالا، از المنار و الجزیره و رسانه های منطقه ای و ملی گرفته تا تلویزیون مرکزی چین و رسانه های غربی مانند دویچه وله آلمان، AFP استفاده شد. و CNN؛ تلاش فراوان برای انتقال بیانات رهبر انقلاب.
تا خسروی از راه می رسد و پشت تریبون خود می رود، فضا آرام شده است. رقابت اولیه به نوعی همزیستی مسالمت آمیز رسیده است. اکنون همه محدودیت های خود را درک کرده اند و تا چه حد مجاز به حرکت و حرکت هستند تا خود را در قاب سایر عکاسان و فیلمبردارانی که در کناره ها یا پشت سر آنها گذاشته شده قرار نگیرند. بارها در اخبار تلویزیون دیده ام که عکاس یا فیلمبردار گاهی برای ضبط لحظه ای خود را با وسایلش از تیرک آویزان می کند، اما پس از پایان مراسم و بررسی عکس ها، آه عمیقی می کشد. او در میان دست ها، پاها، سر و آرنج سایر عکاسان و فیلمبردارانی است که در کادر خودنمایی می کند. این همان چیزی است که جماعت بصری را در جریان رویدادهای مهمی مانند این که در آن حضور داشته اند، به تن دادن به نوعی نظم خودجوش که از زمین میدان بیرون می آید، بدون نیاز به ناظر و ناظر برای دستور دادن به جمعیت، سوق داده است. . ; نوعی همزیستی مسالمت آمیز برآمده از عمق کار حرفه ای.
دقایقی قبل از ساعت 8 صبح و شروع رسمی انتخابات که دوربین پخش زنده روی مجری می رسد و کار خسروی آغاز می شود. همه منتظر ورود م از طریق میدان اصلی به حسینیه هستند. قاب خود را روی جایگاه بستند. ورود از درب غربی حسینیه گزارش شده است. انگار در لانه مورچه ها آب می ریزند. همه آن عکاسان و فیلمبردارانی که گاهی اوقات بیش از یک دوربین روی هر نفر آویزان است، مشغول تنظیم و حرکت دوباره هستند. مهمتر از همه، کسانی که می خواستند سطل بازی کنند، از جمله ما، باختند! فیلمبردار ما دیوانه است.
روکش کرکره های حسینیه
پس از یک محاسبه اولیه به این نتیجه می رسم که ارزش مکانی که در آن قرار داریم به اندازه ای است که ارزش آن را دارد که لحظه ورود را از دست بدهیم، به خصوص که از جایی که هستیم، دو ستون و یک فیلمبردار رادیویی با هرکولش و خسروی دوربین و پایه میکروفون همه در قاب ما هستند. تا زمانی که ما هستیم، دیگر نمی خواهیم این بازی را انجام دهیم! نتیجه را به فیلمبردار می گویم و او شوکه می شود. تصویربردار یکی از خبرگزاری های خارجی که با یکی از مسئولین اجرای برنامه دوست شده بود، دوباره خطاب به همان برادر مسئول می پرسد: «مطمئنی هستی که آقای خامنه ای بهبود پیدا می کند؟ شما لبخندی بر لبان مقام رسمی نخواهید شنید.
صدای شاتر دوربین نشانه ورود است. از کل عرض حسینیه پیاده به سمت تیم از صندوق شماره 110 فرمانداری واقع در شرق عبور می کنند. در سرم با صدای ده ها عکاس پرسه می زنم. او برای موسیقی پس زمینه یک پادکست می میرد. سریال و رگبار این لحظه ارتباط مستقیمی با اهمیت این رویداد دارد.
هر چه رویداد متوالی و رگبارتر باشد، اهمیت رویداد بیشتر می شود و اکنون این صدا به گونه ای شده است که فضای خالی بین فلپ ها در حسینیه امام خمینی (ره) نه شنیده می شود و نه تشخیص داده می شود. همه از صدای شاتر شوکه شده اند. کرکره ها این رویداد را پوشش می دهند. هر چه یک رویداد به یک پیشگویی بزرگ نزدیکتر شود، این وضعیت شدیدتر می شود. کرکره ها نشانه هستند. آنها مسئول توضیح اهمیت رویداد هستند. شاتر دوربین کارگزار خداست، حتی اگر دست عکاس غیر ایرانی و غیر مسلمان باشد.
11 مارس 1402 نیز یک پیشگویی بزرگ است. این را می توان با صدای کرکره هایی که حرم امام خمینی (ره) را در انتهای خیابان فلسطین می پوشاند، حتی اگر خناسان بخواهد آن را به حداقل برساند، فهمید: «به ملت عزیز ما بفهمانید که امروز چشمان بسیاری از مردم جهان است. افراد سیاسی و کسانی که مناصب معتبر ملی و سیاسی را اشغال می کنند به ایران توجه دارند، چشمشان به شماست… هم دوستان ما و هم علاقمندان به ملت ایران، به عنوان و همچنین افراد بد؛ آنها یکسان هستند. او ناظر کشور ما از هر سو و ناظر مشکلات ملت عزیزمان است. به این توجه کنید. دوستانت را خوشحال کن و کسانی را که از تو متنفرند ناامید کن.”
انتهای پیام