قتل 4 نفر از اعضای خانواده شیرازی در جنایت عشقی یک دختر 14 ساله + عکس • رکنا

به گزارش رکنا، سال ها پس از حادثه جنجالی شاهرخ و سامیه که جامعه را در دهه 70 شوکه کرد، اتفاقی مشابه در شیراز رخ داد و خاطره این ماجرای باستانی تکرار شد. اتفاقی که شاهرخ و صومیا کردند در زمستان 1354 رخ داد و آنها که تنها مانع ازدواج خود را پدر و مادر صومیا می دیدند، طرح جنایت را انجام دادند و با وجود اینکه توانستند برادر و خواهر صومیا را بکشند، نقشه آنها به سرانجام نرسید. سرانجام. متوقف شد تبدیل شد

پس از گذشت سال ها از این پرونده جنجالی، در 14 تیرماه امسال، حادثه وحشتناکی در روستای تفیحان شیراز رخ داد که بسیاری از مردم را شوکه کرد. اما شروع داستان به حدود یک سال پیش برمی گردد. وقتی تانیا که فقط 13 سال داشت با پسری 16 ساله آشنا شد و عاشق یک قلب شد نه صد قلب.

این نوجوان اهل افغانستان بود و در یک میوه فروشی کار می کرد. همچنین باغبانی در اطراف روستا بود که شب را در آنجا می گذراند. از طرفی تانیا دختر بزرگ خانواده ای 6 نفره بود که در ویلایی در تفیهان زندگی می کردند. پدر و مادرش در یک شرکت بسته بندی میوه کار می کردند و او یک خواهر دوقلوی به نام تارا، یک برادر 8 ساله به نام متین و یک برادر 3 ساله داشت که بسیار به او وابسته بود.

دادگاه

از آنجایی که تانیا و پسر افغان با هم دوست شده بودند، تصمیم به ازدواج گرفتند. یک سال از ملاقات آنها گذشته بود که تصمیم گرفتند تصمیم خود را اعمال کنند. پسر افغان در دادگاه تانیا رفت، اما زمانی که او این پیشنهاد را ارائه کرد، با مخالفت شدید پدر تانیا مواجه شدند. این پدر 39 ساله گفت: دخترش هنوز به سن ازدواج نرسیده است و از سوی دیگر قصد ندارد به دخترش اجازه دهد با یک خارجی ازدواج کند. حتی اصرار تانیا برای تغییر تصمیم پدر هم نتیجه ای نداشت و باعث شد که نوجوان و دختر نقشه ای وحشتناک به ذهنشان خطور کند.

شب حادثه

حدود ساعت 10 شب 5 جولای بود که طبق هماهنگی تانیا و خواستگارش، پسر افغان دوباره نزد پدر تانیا رفت.

یکی از آشنایان این خانواده می گوید: آن شب نوجوان دوباره به خواستگاری تانیا آمد. اما با شنیدن دوباره رد، بین او و پدر دختر دعوا شد. این نوجوان ناگهان با چاقو به پدر تانیا حمله کرد و بارها به او ضربه زد. سپس با گلدان به سر مادر تانیا زد و به خواهر دوقلوی تانیا حمله کرد. در همان زمان متین با دیدن این صحنه به سمت دستشویی گریخت و از ترس مخفی شد.

وی ادامه می دهد: پس از آن پسر افغان و تانیا تصمیم به آتش زدن خانه گرفتند. آنها قبلاً برای این منظور نفت تهیه کرده بودند. تانیا که برادر کوچک 3 ساله اش را خیلی دوست داشت، دست او را می گیرد و از خانه بیرون می برد. پسر افغان خانه را به آتش می کشد، سپس همراه با تانیا و برادرش به باغی می روند که سرایدار آنجا بود.

وقتی همسایه ها متوجه شدند که خانه در حال سوختن است، پلیس و آتش نشانی را مطلع کردند و آنها شروع به اطفای حریق کردند. اما با پایان یافتن کار آتش خاموش شد و پدر، مادر، خواهر دوقلوی و برادر 8 ساله تانیا جان خود را از دست دادند. پلیس در تحقیقات اولیه در حالی که آنها عمدی بودند آتش آنها مطمئن شدند که تحقیقات را برای یافتن تانیا و پسر افغان آغاز کردند و در نهایت 2 روز بعد در حالی که در باغ پنهان شده بودند دستگیر شدند. با دستگیری متهمان اواخر هفته گذشته هر دو به محل جنایت منتقل شدند و در آنجا برای بازپرس جنایی و کارآگاهان آگاهی توضیح دادند که چگونه نقشه شیطانی خود را اجرا کرده و جان 4 نفر را گرفتند. بر اساس این گزارش، رسیدگی به این پرونده همچنان در مراجع قضایی و سازمان اطلاعات ادامه دارد.

راهکارهایی برای غلبه بر بحران نوجوانی

سهیل عزیز روانشناس

در نوجوانی شدت احساساتی که فرد با آن مواجه می شود زیاد است و منطق نمی تواند این حجم از احساسات را کنترل کند. به همین دلیل وقتی نوجوانی با فرد دیگری آشنا می شود نمی تواند به همه جوانب قضیه خوب نگاه کند و فقط گرما و جذابیت اولیه فرد برایش مهم است و به آن فکر می کند.

وقتی نوجوان احساس می کند که این رابطه جدی شده است و باید خانواده ها را مطلع کنند، در عین حال بیشتر جذب فرد مورد نظرش می شود و احساس می کند که این ماجرا باید به ازدواج ختم شود. اما اغلب واکنش های احساسی خانواده ها نسبت به این ماجرا باعث می شود که این مشکل بین نوجوان و خانواده ریشه دوانده شود. به این ترتیب 2 نوجوان منطق خود را از دست می دهند و سرسختانه جذب یکدیگر می شوند که کار را پیچیده می کند. گاهی از راه حل های عاطفی استفاده می شود زیرا مهارت حل مسئله خانواده یا یکی از نوجوانان کمتر است. این راه حل ها در موارد شدید می تواند منجر به خودکشی یا خودکشی شود یا منجر به فرار، اعتیاد یا سایر اقدامات تلخ شود.

اما در چنین مواقعی چه باید کرد؟ اولا خانواده ها نباید به این موضوع مشکوک باشند. زیرا هر چقدر هم که برای برخورد با نوجوان تلاش کنید و مثلاً به شما بگویند باید خود را از طرف مقابل جدا کنید و … نتیجه معکوس می شود و نوجوان بیشتر جذب نوجوان می شود. بخش بنابراین باید به مرور زمان نوجوان را متوجه انتخاب اشتباه خود کرد. وقتی والدین روابط دختر و پسر را با یکدیگر کنترل می کنند، به دلیل اعتمادی که خانواده به آنها دارند، به خود اجازه یک سری رفتارها را نمی دهند. حداقل مرتکب رفتار پرخطر، فرار، رفتار عاطفی و غیره نمی شوند.

از سوی دیگر، والدین باید نوجوان را به استفاده و کمک گرفتن از مشاور تشویق کنند. مثلاً باید گفت با توجه به سن کم باید بتوانید یک سری مهارت های زندگی را با کمک مشاور یاد بگیرید تا اگر در زندگی تان مشکلی داشتید بتوانید آن ها را حل کنید. در عین حال والدین نمی خواهند این وضعیت منجر به ازدواج شود، اما با حمایت از فرزند و شرط مشاوره، نوجوان را در این مسیر متوجه انتخاب خود می کنند و به این نتیجه می رسند که تصمیمی که گرفته است منصفانه و منطقی نیست و فقط مبتنی بر احساسات زودگذر است.