پنجشنبه یک روز پاییزی بود، پنجمین زوج جوان به همان شکلی که 4 زوج قبلی در تالار عروسی در حال رقص و پایکوبی بودند به قتل رسیدند.
پلیس در بیانیه ای اعلام کرد که به زودی این قاتل زنجیره ای را پیدا خواهد کرد. پس از آن با پیگیری های انجام شده هنوز علت دقیق مرگ این افراد مشخص نشده است.
با وجود پیشرفت تکنولوژی در سیستم های نظارت شهری، این قاتل زنجیره ای توانست 5 زوج را در شب عروسی خود به طرز وحشتناکی بکشد و حتی پس از گذشت بیش از 2 ماه هویت او مشخص نشده است، بنابراین بدون شک می توان او را مهمترین شخصیت دانست. در سریال قاتل جهان، دنیای مدرن آن را می دانست. قاتل که به دلیل پرتاب گل نرگس به داخل ماشین عروس و داماد به قاتل نرگس معروف شد.
نسخه خطی 75
“شما باید دوباره بنویسید. همانطور که من هر روز می نویسم. می ترسم در پایان این مقاله چیزی پیدا کنم و اتفاقی بیفتد که نباید بیفتد. اما راه دیگری وجود ندارد زیرا اگر نمی نویسم، مطمئناً از این باتلاقی که در آن گیر کرده ام بیرون نمی روم و راه دیگری نمی بینم.
راستش هیچ وقت فکر نمی کردم بتوانم چنین کارهای وحشتناکی انجام دهم و این همه خون بریزم، اما حالا تبدیل به یک قاتل سریالی طبیعی شده ام. تقصیر من هم نیست، چون کشتن در ژن های گذشته من است.
از روزی که پدر، پدربزرگ، پدربزرگم برادرش را برای یک زن کشتند و او را در زیر زمین دفن کردند تا کسی متوجه این کار شیطانی او نشود، اما سرانجام همه چیز آشکار شد و او با درایت خود هجرت کرد. که قتلی را که مرتکب شده فراموش می کند. نمی دانم در آخر عمر به فکر پایان دادن به زندگی انسان بود یا نه، اما می دانم که این قتل را نسل به نسل به ما منتقل کرد تا شاید با قاتل شدن روحش آزاد شود. از تنهایی و عذاب وجدان.
پلیس: یک قدم با قاتل نرگس فاصله داریم
فرماندهی نیروی انتظامی در اطلاعیه ای اعلام کرد که همراه با اشراف اطلاعاتی پایتخت دیگر اجازه نمی دهند قاتل گل نرگس به جولان برود و دست به قتل دیگری بزند، این افراد در این زندگی دستگیر می شوند.
قاتل نرگس از سم کشاورزی استفاده می کند
در یک سری آزمایشات در داخل و خارج از کشور مشخص شد که این 5 زوج با استنشاق سم کشنده کشاورزی که در دسته گل نرگس جاسازی شده بود کشته شده اند. سمی که در ساعات اول هیچ علامتی ندارد اما بعد از 2.5-3 ساعت پس از استنشاق ابتدا به سیستم عصبی حمله می کند سپس فرد فلج و خفه می شود.
نسخه خطی 76
باید به زودی چمدان هایم را ببندم و مثل پدربزرگم از این کشور بروم، او را نبخشیده ام، شاید وقتی رفتم چهره مردگان از ذهنم پاک شود و بتوانم حتی برای یکی از آنها خوابی عمیق بدون کابوس داشته باشم. البته، به هر حال، من باید آن افراد را می کشتم تا برخی حتی از ترس یا کمبود آن سوال را نپرسند. به ازدواج فکر کنید، چرا باید عاشق کسی شویم که یک روز یا یک ماه یا یک سال به ما خیانت می کند؟ آیا ما برای خودمان کافی نیستیم که باید خود را در شخص دیگری پیدا کنیم؟ به همین دلیل در ماشین عروس و داماد گل نرگس سمی گذاشتم تا با بوییدن آن و وارد شدن سم به ریههایشان، حتی لحظهای به یاد بیاورند که گل نرگس پس از مرگ نرگس ظاهر شد و در ساحل رودخانه افتاد. مرگ نه برای عشق به دیگری بلکه برای عشق به خود.
بله، وقتی همدیگر را دوست داریم و عاشق هم می شویم، همدیگر را فراموش می کنیم. آنچه بودیم را رها می کنیم و کس دیگری می شویم. درست مثل اینکه یک بار خودم را فراموش کردم و میلیاردها نفر در طول میلیاردها عمر انسان با خودشان این کار را کرده اند. بنابراین برای پایان دادن به این چرخه باید کاری کرد. او باید برخیزد و همه عاشقان را بکشد.»
قاتل نارسیس شناسایی شد
طبق وعده داده شده، قاتل گل نرگس با یکسری اقدامات اطلاعاتی، شناسایی و پلیسی به مخفیگاه این جنایتکار اعزام می شود. آیا او همچنان از مرگ جان سالم به در خواهد برد؟
نسخه خطی 77
«این آخرین دست نوشته من است. راستش را بخواهید دیگر نمی خواهم ادامه دهم. البته این به معنای پایان زندگی من نیست. من زنده خواهم ماند و نام من قرن ها توسط مردم بر زبان خواهد آمد. حقیقت این است که من مجبور شدم برخی از حرف هایم را به گوش جهانیان برسانم، اما هیچکس علاقه ای به شنیدن آنها نداشت، بنابراین با اعمالم آنها را بیان کردم. بی شک دیگر نخواهی دید که عاشقی به معشوقش گل نرگس بدهد، اما بشر از نادانی بیرون آمده و عاشق خود شده است، زیرا انسان خودبسنده است و آن کشتارها نشانه من بود که باید در آنجا می گذاشتم. داستان مثل پدربزرگ من است، فرقش این است که او این کار را برای یک زن دیگر انجام داد، اما من این کار را برای من انجام دادم. حالا که دارید این نامه را می خوانید، شلیک گلوله تمام اتاق را خونی کرده و لبخند شادی بر لبانم نشسته است. اما شما بیچاره ها حال خوبی ندارید چون پشیمانید که قبل از این مرگ خودخواسته مرا دستگیر نکردید. تمام آن روزها با تو بودم و از اعمالت نوشتم.
قاتل کیست؟!
پلیس در را شکسته و وارد خانه می شود، اما تنها یک جسد باقی مانده و دست نوشته هایی حاکی از حضور یک بیمار روانی است. مریضی که بالاخره به خواسته اش رسید، حتی به قیمت منفور شدن، جاودانه شد.