به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری آنا، «وطن» واژه ای مقدس است. واژه ای برآمده از دل زندگی که مجموعه ای از مفاهیم خاص و خاص را در بر می گیرد. مفاهیم جهانی که در آنها معنای زندگی بالغ می شود و قداست و اهمیت آن فراتر از زندگی است. در طول تاریخ کشور همیشه یک کلمه خاص وجود داشته است که مقدس بوده است; آنقدر مقدس است که گاهی مردم حاضرند جان خود را برای دفاع از آن فدا کنند. اینجاست که این کلمه جهانی فراتر از زندگی اهمیت پیدا می کند. وقتی زندگی بهای کشور می شود تا عزیزترین و مهمترین کالای یک انسان در مسیر این پدیده مقدس خرج شود. انسان از دیرباز تعصب و دلبستگی خاصی به وطن دارد و به وطن خود احترام می گذارد. فرقه ای که تأثیر خود را در همه امور و رفتارهای زندگی گذاشته است; حتی در جزئی ترین تقسیمات. تعصبات و ارادت به همسایگی زندگی که از دیرباز در خرده فرهنگ ما ایرانیان حاکم بوده از همین جا سرچشمه می گیرد. دلالت بر دلبستگی و دلبستگی به وطن دارد و عجیب این است که این عشق بی پایان به مردم نیز سرایت می کند. ایشان به عنوان یک فرزند منطقه و همشهری همواره در برخورد ما با ایرانیان از احترام و عزت مضاعف برخوردار بوده است.
** ملی پوش اجاره ای
این مفاهیم در ورزش به شکل دیگری بیان می شود. هنگامی که پرچم یک کشور توسط یک ورزشکار به اهتزاز در می آید، جشن ملی برگزار می شود. زیرا وطن به این تعلق رنگ و بوی ملی و میهنی می بخشد. فرقی نمی کند این پرچم متعلق به کدام سرزمین باشد، شرق دور، غرب، شاخ آفریقا، قطب جنوب یا شمال، آمریکا و خاورمیانه در آتش است. همه جا وطن که نماد پرچم است ارزش و احترام مضاعف دارد و کاتالیزور اتحاد یک ملت شده است. همه ورزشکاران زیر این پرچم هموطن هستند و موفقیت آنها موفقیت یک کشور و یک ملت است. این مفاهیم متعالی، اما حالا راه دیگری پیدا کرده اند. هدف این است که کجا آن پرچم را به هر قیمتی برافراشته کنیم. آنقدر مهم است که برای موفقیت و شکوفایی آن می توان ملیت را خرید و وطن را هدیه داد. جذب ورزشکاران نخبه توسط کشورهای ثروتمند و اعطای تابعیت و ملیت نیز با همین ایده انجام می شود. وقتی ثروتمندان ستاره می خرند تا ستاره ها بتوانند آن پرچم را به اهتزاز درآورند و مایه افتخار یک ملت شوند. این امر باعث شده است که مفهوم وطن پاکی و باکرگی خود را از دست بدهد. اتفاقی که ممکن است مخالفانی داشته باشد، اما همین بدخواهان به هر قیمتی حتی به قیمت اجاره قایق های تندرو، خوشحال هستند که پرچم کشورشان را به اهتزاز در می آورند.
قطر به عنوان یکی از کشورهای صاحب سبک در ورزشکاران اجاره ای، در این زمینه پرچمدار است. آنها سال ها ستاره های کشورهای دیگر را در همه زمینه ها به خصوص فوتبال به خدمت گرفتند تا موفق شوند. سباستین کوئینتانا، مهاجم اروگوئه ای تیم ملی قطر در سال های اخیر شاید بهترین نمونه در این زمینه باشد. در جام جهانی اخیر، 6 بازیکن از تیم 11 نفره قطر شهروند این کشور بودند و زادگاهشان در کشور دیگری بود.
این سناریو منحصر به قطر نیست. حتی یک کشور قابل اعتماد بزرگ مانند آلمان نیز کم و بیش از این گزینه سود برده است. لوکاس پودولسکی معروف به پولدی ستاره تیم ملی و باشگاه بایرن مونیخ آلمان و ژروم بواتنگ مدافع تیم ملی و باشگاه بایرن مونیخ دو نمونه بارز در این زمینه هستند. پولدی اهل لهستان بود که با کشورش برای آلمان ها بازی کرد و بواتنگ که غنایایی بود و به کشورش پشت کرد تا پیراهن تیم ملی آلمان را بپوشد همانطور که برادرش کریس بواتنگ برای تیم ملی غنا بازی می کرد! چنین ستاره هایی در دنیای فوتبال بی شمارند. کسانی که حس وطن را جور دیگری گفتند.
**72 باشگاه ملی
مفهوم وطن در باشگاه معنای متفاوت و مفصل تری دارد. اینکه بازیکنان یک تیم باشگاهی متعلق به یک منطقه و یک شهر باشند، یک اصل سنتی است که از دیرباز در باشگاه های بزرگ و کوچک رعایت می شود. قانون 3+1 بازیکن برای باشگاه های اروپایی از این اصل ناشی می شود که سال ها به باشگاه های اروپایی اجازه می داد فقط از 3+1 بازیکن غیربومی در فهرست خود استفاده کنند. این قانون با حرفه ای شدن ورزش و نفوذ پول و سرمایه در فوتبال منسوخ شد. در آنجا قانون بوسمن در فوتبال اروپا اتفاق افتاد که محدودیت بازیکنان غیر بومی در تیم های باشگاهی را حذف کرد. طی دو دهه گذشته این روند تا جایی پیش رفته که باشگاه های اروپایی گاهی حتی یک بازیکن بومی در فهرست خود ندارند! در همه باشگاه ها هدف کسب جام هاست و این هدف از هر سنتی مهم تر است. در پایان فصل، مهم نیست که چه کسی جام را می برد. یک بازیکن رنگین پوست از آفریقا، یک بلوند سفید از اروپای شرقی یا یک سبزه از آمریکای لاتین. مهم این جام است که بالا می رود و هواداران یک تیم را به بهشت می فرستد تا از قهرمانی تیمشان مست شوند. من سیتی، قهرمان سه گانه اروپا در فصل جاری، نمونه بارز این مفهوم است. تیمی که در این فصل انگلیسی کمتری را در ترکیب خود داشت، اگرچه بیشتر اوقات روی نیمکت بود و ستاره های غیرانگلیسی در ترکیب سیتی بازی می کردند. حتی گاهی اتفاق می افتاد که هیچ یک از 11 بازیکن حاضر در زمین انگلیسی نبودند، در حالی که سیتی عملاً تیمی متشکل از 72 کشور بود.
** لیگ استرون
در فوتبال ایران بعد از فوتبال اروپا آرام آرام این ایده جا افتاده است. به گونه ای که تیم های هر شهرستان به تدریج از بازیکنان بومی خالی می شوند و جای آنها را بازیکنان وارداتی از خارج از این شهر و استان می گیرند. رویه ای که البته یک اصل پذیرفته شده و حرفه ای است. به یاد داشته باشید که تعداد بازیکنان حرفه ای در هر شهر و استان ممکن است به تعداد انگشتان دست هم نرسد و به همین دلیل بسیاری از نقاط خالی یک تیم را باید با واردات پر کرد. بویژه اینکه لیگ ایران در این سالها اساساً از تولد و تولید خود تهی شده و به لیگی منسوخ تبدیل شده که تقریباً هیچ چهره جدیدی در چنته ندارد و در آنجا متولد نشده است. چرخه استعدادیابی و بازیکن سازی در فوتبال ایران تقریبا متوقف شده است و به همین دلیل بازیکنان موجود هر فصل حتی در سریال پیرانه بین تیم های لیگ جابه جا می شوند. تیم هایی که لزوماً متعلق به شهر و خاستگاه این بازیکن نیستند.
بررسی بازیکنان بومی تیم های لیگ برتری تصویر واضح تری از این واقعیت به ما می دهد. همانطور که متوجه شدیم تعداد بازیکنان بومی هر تیم لیگ برتری به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد. نمونه هایی در این زمینه حقیقت را فریاد می زنند. در پرسپولیس به عنوان قهرمان مطلق فصل گذشته فوتبال ایران که موفق به کسب دبل شد، فصل گذشته تنها 2 بازیکن بومی عضویت داشتند که منشاء آنها پایتخت بود. مهدی ترابی و کمال ساغت نیا. البته اگر بخواهیم کرج را که مرکز استان البرز است بین تهران و پایتخت حساب کنیم چون ترابی بچه کرج است! در استقلال فقط دو بازیکن بومی و بچه تهرانی حضور دارند. روزبه چشمی و آرش رضاوند.
در سپاهان اما شرایط عجیب تر از سرخابی های تهران است و بازیکن بومی وجود ندارد. یعنی تیم نایب قهرمان ایران با آن همه آب و هوا و آکادمی داشتن حتی یک بازیکن اصفهانی در ترکیب خود ندارد. اتفاقی که به نظر می رسد در اصفهان مد شده است زیرا دیگر تیم این شهر یعنی ذوب آهن نیز خالی از بازیکنان بومی است. در واقع در استان اصفهان با دو نماینده لیگ برتری، هیچ بازیکن اصفهانی در ترکیب خود حضور ندارد. در دیگر تراکتورسازی، تیم محبوب و ریشه دار ایران، تنها 3 بازیکن بومی حضور دارند که البته یکی از آنها در پایان فصل از تیمش جدا شد و دیگری به تازگی به این تیم پیوسته است. سعید آقایی تنها بازیکن تبریزی در ترکیب فعلی تراکتورسازی است و محمد قنبری را هم می توان بومی نامید که زادگاهش ارومیه بود. مهدی کیانی کاپیتان باسابقه تراکتورهام تبریزی است که البته در پایان فصل رفت.
نگاهی به تیم های لیگ برتری از نظر نحوه برخورد با بازیکنان بومی در لیستشان جالب است و البته قابل ذکر است که آمار استخراج شده مربوط به بازیکنان اصلی در ترکیب فصل آینده است و ممکن است برخی از باشگاه ها بازیکنان بومی زیر نظر داشته باشند. 21 و 23 در ترکیب اما در ترکیب اصلی حضور ندارند در حالی که این آمار مربوط به باشگاه های رده بالای با سابقه لیگ برتر است.
پرسپولیس: کمال صغدا نیا، مهدی ترابی (کرج)
استقلال: روزبه چشمی، آرش رضاوند
سپاهان: نه بازیکن اصفهانی!
تراکتور: سعید آقایی، محمد قنبری (ارومیه)، مهدی کیانی (جدایی در پایان فصل)
منسوجات: حسین خطیر، مهرداد عبدی
آلومینیوم: امیر نوری و سجاد آقایی
رفسنجانی های من: فرشید باقری (کرمان)
چدن: نه بازیکن اصفهانی!
گلگر: مهران گلزاری (کرمان)، احمد زنده روح، مهدی تیکداری، علیرضا آرتا (کرمان)
فولاد: ایوب ولی، مجتبی نجاریان، حمید بوحمدان، سینا مریدی
نفت آبادان: محمد اهل اخلو (اهواز)، عباس بوادر (اهواز)، امید خالدی (رامشیر)، یوسف وکیا (اندیمشک)، طالب ریکانی (آبادان)، فاخر تهامی (ایادان)، حسین بیت سعید (سوسنگرد)، حکیم نصاری (ایادان) ، احمد شریعت زاده (آبادان)
با این آمار مشخص است که تنها نفت آبادان در ترکیب اصلی خود از بازیکنان بومی استفاده می کند، هرچند این تیم در سال های اخیر تقریبا همیشه کاندیدای سقوط به لیگ دسته اول است.