اخبار سیاسی روز

علاقه به حضرت امام (ره) از کودکی در خانواده ما نهادینه شده بود

اما بالاخره در یکی از دانشکده هایی که آن هم متعلق به ساواک بود ثبت نام کردم و در آن مدرسه فقط سه نفر بودیم که می توانستیم مخفیانه درس بخوانیم که یکی خواهرزاده آیت الله سعیدی و دوست دیگرم دو برادر ایشان در زندان بودند. رژیم، آنها پادشاه بودند. جالب این بود که ما سه نفری مدام مخفیانه از مشکلات انقلاب صحبت می کردیم و کتاب های حرام به هم می دادیم.

البته رژیم ستمشاهی نیز به این مسائل حساس بود و حتی بستگانی بودند که صرفاً به دلیل مذهبی بودن در دانشگاه توسط رژیم شاه از تحصیل محروم و زندانی شدند. یادم می آید یکی از این افراد بدون هیچ گونه اقدام سیاسی و فقط به دلیل پخش شیرینی در روز نیمه شعبان و جشن گرفتن این روز به همراه دوستانش به زندان افتادند. یکی دیگر از بستگانش نیز قبل از شهادت دکتر شریعتی به دلیل شرکت در جلساتش در حسینیه ارشاد به زندان افتاد. اما نکته مهمی که در این زمینه باید بگویم این است که این افراد هرگز از این سوال برای پیشرفت خود و کسب موقعیت بهتر سوء استفاده نکردند.

علاقه به حضرت امام (ره) از کودکی در خانواده ما نهادینه شده بود

عکس های آرشیو

در واقع باید بگویم که ما ظلم رژیم و دین ستیزی را در خانواده کاملاً تجربه کرده بودیم و می دانستیم که در پشت صحنه جریاناتی وجود دارد. لذا با پیروزی انقلاب اسلامی آرامش در خانواده ما احساس شد.

ای بی اس نیوز: اولین بار چه زمانی با امام خمینی (ره) آشنا شدید؟

قسمت اول گفت و گوی ای بی اس نیوز با دکتر مشایی را می خوانید.

مهم ترین خاطره ای که از روز درگذشت ایشان به یاد دارم و هرگز فراموش نمی کنم این است که با وجود اینکه لیسانس خود را در مشهد گذرانده بودم، قصد داشتم در کنکور ارشد در تهران شرکت کنم، بنابراین برای گذراندن روز به تهران رفتم. 14 خرداد در کنکور شرکت خواهم کرد. اما از غروب 13 خرداد از رادیو اعلام کردند که باید برای امام دعا کنند، چون حالشان خوب نیست و خدا را شکر می کنم که آن روز در تهران بودم تا بتوانم در مراسم ختم ایشان شرکت کنم.

چون پدرم روحانی بود و در مبارزات قبل از انقلاب فعال بود، در همان سال های قبل از انقلاب نیز با نام امام خمینی و مبارزات ایشان آشنا شدیم. سال 42 بود که پدرم اعلامیه های امام را به اشکال مختلف بین مردم پخش کرد و به برکت حضور پدرم بود که تا حدودی با امام آشنا شدیم.

ای بی اس نیوز/ خراسان رضوی ناهید مشایی متولد 1345 و عضو هیئت علمی گروه الهیات دانشگاه فردوسی مشهد است و در خانواده ای مذهبی بزرگ شده است. وی به دلیل روحانی بودن و مبارزات سیاسی پدرش قبل از پیروزی انقلاب، نام، نظرات و عقاید امام خمینی را می شناسد.

یادم می آید سال اول دانشگاه در سال 55 بود و با اصرار من که می خواهم به مدرسه بروم، پدرم تقریباً به چهار مدرسه رفت تا مرا ثبت نام کند، اما همه گفتند که دانش آموزان اجازه ندارند. با حجاب به مدرسه بیا تا برگردند پدرم نیز با رفتن من به مدرسه مخالفت کرد و دوباره به من قول داد که درس ها را به من بیاموزد و به سطوح بالاتر برسم.

علاقه به حضرت امام (ره) از کودکی در خانواده ما نهادینه شده بود

اما گاهی شاکی بودیم که نمی گذارند به مدرسه برویم. چون دیدیم دختر همسایه‌ها به مدرسه می‌روند و به پدرمان گفتیم که آنها به مدرسه می‌روند و باسواد می‌شوند، اما ما که مدرسه نمی‌رویم بی سواد می‌مانیم. اما او در پاسخ به ما گفت که هر زمان احکام اسلامی در مدارس اجرا شود، شما هم اجازه دارید به مدرسه بروید و تا زمانی که بخواهید می توانید به تحصیل ادامه دهید.

ای بی اس نیوز: خاطره ای از روز رحلت امام دارید که برایمان تعریف کنید؟

ای بی اس نیوز: از آنجایی که رژیم شاه با اجرای برخی احکام از جمله حجاب در مدارس مخالف بود، خانواده شما چگونه با این موضوع برخورد کردند؟

در واقع ما خیلی به امام علاقه مند بودیم، اما تنها باری که به دیدار امام رفتیم، جلسه عمومی در مدرسه علوی قم بود و بعد از آن نتوانستیم مستقیماً با ایشان ملاقات کنیم. اما علاقه ما به او همیشه وجود داشته و همیشه مورد توجه خانواده ما بوده است.

با توجه به اینکه پدرم روحانی بود و معتقد به احکام اسلامی بود و این احکام در خانواده به شدت اجرا می شد، بنابراین پدرم اجازه نمی داد ما به مدرسه برویم. چون در مدارس آن زمان بی حجابی اجباری بود و به همین دلیل از همان دوران ابتدایی به من و خواهرانم دروس دبستان را یاد می داد و در امتحانات مختلف شرکت می کردیم و دوران مدرسه را به همین شکل می گذراندیم.

ضمن اینکه خانواده ما قبل از انقلاب همیشه از امام خمینی(ره)، مظلومیت رژیم شاهنشاهی و دستگیری رزمندگان و شهادت تعدادی از آنها مانند شهید آیت الله سعیدی صحبت می کردند و به همین دلیل امام خمینی(ره) (علیه السلام) در خانواده بود. ما آدم سرشناسی بودیم.

در واقع، برای جوانان امروز ما، آن روز غیرقابل تصور است. من هرگز صحنه ای را فراموش نمی کنم که وقتی خبر ساعت 7 صبح منتشر شد، همه مردم به خیابان ها ریختند و وقتی از پنجره طبقه سوم خانه عمویم بیرون را نگاه کردم، تمام کوچه ها و خیابان ها سیاه شده بود و هیچکس در آن نمانده بود. خانه و همه به خیابان ها ریختند و این فقط برای پایین شهر نبود، بلکه برای مردمی که بالای شهر زندگی می کردند نیز بود و این که آنها ثروتمندان و فقرا را دوست داشتند مسئله بسیار مهمی است. واقعاً مربوط به رحلت امام است، بالا و پایین شهر نبود و اگر عده ای مخالف انقلاب بودند، اما به شخص امام علاقه زیادی داشتند.

وقتی مردم با خبر شدند که امام از دنیا رفته است، هر چند ناراضی بودند، اما مردم در مورد شخصیت امام به اجماع رسیده بودند و هیچ شکی در امام نداشتند و شخصیت ایشان را زیر سوال نمی بردند و می دانستند که او فرد سالمی است. و این خالص است، و بنابراین آنها همیشه او را می پذیرفتند.

البته خاطرات زیادی از آن دوران به یاد دارم که همگی شیرین است و هرگز نمی توانم آنها را فراموش کنم. اما اگر بخواهم به چند مورد اشاره کنم، باید بگویم که ما هر روز عصر به ضبط سخنان امام گوش می دادیم. ایشان در همه زمینه ها سخنرانی کردند و این سخنرانی ها با وجود اینکه ده ها سال پیش برگزار شده بود، هنوز آنقدر زنده است که به نظر می رسد امروز حضور دارند و از مشکلاتی که امروز به وجود می آیند آگاه هستند و در واقع استدلال می کردند که 40 سال بعد از انقلاب ، آنها هنوز زنده و سالم هستند.

ايسنا: با امام ملاقات حضوري داشتيد؟

absnews

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *