یک وکیل دادگستری گفت: صرف ارائه آمار پرونده های مختومه شده کیفیت رسیدگی را بهبود نمی بخشد.
هوشنگ پوربابایی در گفت وگو با ای بی اس نیوز، درباره سخنان رئیس دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه باید ترتیب قانونی داده شود تا از تعداد پرونده های ورودی به دادگاه کاسته شود و به قضات ما فرصت رسیدگی به پرونده های تجدیدنظر داده شود، گفت: پرونده های ورودی. در دیوان عالی کشور از چند جهت قابل بررسی است. رسیدگی در دیوان عالی کشور به چند دسته تقسیم می شود. یکی تشریفات مربوط به دعاوی حقوقی و فرجام خواهی است که قانونگذار برای موارد خاصی پیش بینی کرده است و تجدیدنظرخواه می تواند پرونده خود را برای رسیدگی به دیوان عالی کشور ارجاع دهد و قضات حقوقی دیوان عالی کشور می توانند. پرونده تجدیدنظرخواه نیز رسیدگی و تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد شد.
وی افزود: بخش دوم مربوط به تعقیب کیفری است که مرجع تجدیدنظر آن دیوان عالی کشور است. یعنی جرایم عمده ای که مجازات سنگین دارد و پرونده هایی که در دادگاه کیفری رسیدگی می شود و مجازات های سنگینی دارد; به طور معمول، مرجع تجدید نظر آنها به دیوان عالی کشور است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: قسمت سوم مربوط به پرونده های کیفری است که فرد می تواند به استناد ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری تقاضای رسیدگی مجدد کند و در صورت احراز شرایط قانونی این درخواست به شعبه کیفری ارجاع می شود. با درخواست محاکمه جدید، درخواست محاکمه جدید پذیرفته می شود. قسمت چهارم به استناد ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری و در صورت تشخیص مخالف بین شرع می باشد. پرونده توسط رئیس محترم قوه قضائیه به ریاست دیوان عالی کشور ارجاع می شود و رئیس دیوان عالی کشور نیز پرونده را به یکی از شعب ارجاع می دهد و آن شعبه به موضوع رسیدگی می کند.
پوربابایی خاطرنشان کرد: تمامی پرونده های ارجاع شده به دیوان عالی کشور بر اساس موازین قانونی بوده و قانونگذار به دیوان عالی کشور اختیار رسیدگی را داده است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: در دیوان عالی کشور شعبه ای وجود دارد که شعبه وحدت رویه است و اگر در یک سوال دو رای قطعی از دو شعبه گرفته شود و با هم تعارض داشته باشند، این تعارض با آرای وحدت رویه حل می شود. دادگاه. کشور منحل می شود و یا آرای مستمری داریم که یکی از شعب دیوان عالی کشور با نظر دادگاه های بدوی موافق نیست و در این صورت دیوان عالی کشور وارد سوال می شود و رای مستمر می دهد. حکم.
وی تاکید کرد: دیوان عالی کشور به عنوان عالی ترین مرجع قضایی و به منظور نظارت بر حسن اجرای قوانین در محاکم، اولاً وظیفه رسیدگی به امور از هر نوع را ندارد. . هم اکنون نیز بر اساس ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری، در صورت احراز خلاف شرع از سوی رئیس قوه قضائیه، دیوان عالی کشور مجدداً رسیدگی و رسیدگی می کند. البته در این قسمت یکی از اصول مهم و اساسی دادرسی که اصل مطابقت است به کلی غایب است. حداقل باید به گونه ای باشد که یا از حیثیت دادگاه کاسته نشود، یعنی حق ورود به ماهیت پرونده را نداشته باشد و یا اینکه یک نفر استناد به تعارض بین شرع و رئیس قوه قضائیه، تعارض باشد. بین شرع، در صورت ارجاع به یکی از شعب دیوان عالی کشور، شعبه دیوان عالی کشور باید حداقل به صورت مکاتبه ای و با حضور طرفین، تا زمانی که به حرف طرف مقابل گوش فرا دهد، رسیدگی را آغاز کند. و سپس تصمیم مقتضی می گیرد.
پوربابایی افزود: اولاً رسیدگی دیوان عالی کشور با ورود به ماهیت پرونده، خلاف مقررات است و در هیچ یک از رسیدگی هایی که در کشورهای دنیا جریان دارد، وارد ماهیت پرونده نمی شود. ثانیاً، اگر بنا به دلایلی نظر قانونگذار این باشد که دیوان عالی کشور وارد ماهیت پرونده شده است، شخص به تنهایی وارد پرونده شده و بدون اطلاع طرف مقابل، با ادعای خود رأی قبلی را نقض می کند. این برخلاف اصل مطابقت است.
وی ادامه داد: اینکه رئیس دیوان عالی کشور گفته است که قضات محترم دیوان عالی کشور 79 هزار پرونده را فقط بر اساس آمار و بر اساس تعداد پرونده ها و تعداد پرونده های مختومه به شیوه جهادی مختومه کردند. بهبود کیفیت روش اگر نظرخواهی کنید و نظرات دیوان عالی کشور را در چهار مورد ذکر شده منتشر کنید، می بینید که آیا قضات دیوان عالی کشور واقعاً نظر جهادی نسبت به کیفیت نظراتی که داده اند دارند؟ بنابراین کلمه جهادی باید هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی ارتقا یابد. صرف ارائه آمار کمی رضایت مردم را جلب نمی کند و افتخاری برای دیوان عالی کشور نیست. مگر اینکه قضات صالح و مجرب دیوان عالی کشور فرصت کافی و انگیزه لازم برای توجه به تمامی جوانب پرونده و استماع اظهارات طرفین و صدور قرار کیفری را داشته باشند و این تصمیمات یک رویه تصمیم گیری صحیح قضایی محسوب شود. ، اگرچه اجباری هستند، خیر، اما به عنوان راهنمایی برای قضاتی که تجربه کمتری دارند.
پوربابایی در پایان گفت: نظرات قضات دیوان عالی کشور باید مورد استفاده اصحاب دعوا یا وکلای دادگاه های بدوی قرار گیرد. بنابراین، از قضات باتجربه دیوان عالی نمی توان انتظار بیشتری داشت. اعم از اینکه رد دعوی را اعلام کنند و یا دعوی را پذیرفته باشند، نحوه اظهار نظر و استناد به موازین قانونی و ادله ارائه شده توسط قضات محترم دیوان عالی کشور در پرونده می تواند رضایت طرفین را جلب کند. در برخی جاها این ممکن است راهی به جلو باشد و ممکن است به عنوان یک دادرسی ثابت در دادگاه استفاده شود. بنابراین، صرف نگاه به تعداد پروندههای موجود و تعداد پروندههایی که در دیوان عالی کشور مطرح شده و صرفاً به عنوان یک اقدام جهادی، بدون توجه به کیفیت رویه، نمیتواند قانع کننده باشد. جامعه حقوقی
انتهای پیام