به عنوان مثال در بخش مبانی ایران شناختی آمده است که «ایران یک نظام یکپارچه با تنوع زیست محیطی، قومی و اجتماعی اعم از الگوهای سکونتگاهی شهری، روستایی و عشایری است که وحدت فرهنگی و مذهبی آن دلیل ماندگاری آن در همچنین در بخش تدابیر سند ذکر شده است که «نهادسازی تقسیم کار ملی با توجه به استعدادهای طبیعی و ایجاد مزیتهای جدید در همه مناطق و ایجاد حلقههای هم افزایی اقتصادی منطقهای و گسترش پیوندها و روابط بین مناطق شهری، روستایی و عشایری به ویژه با گسترش صنایع تبدیلی کشاورزی به منظور تقویت نقش آنها در تولید و صادرات.
به گزارش ای بی اس نیوز، متن یادداشت هدایت درویشی، دانشجوی دکتری جغرافیای روستایی دانشگاه شهید بهشتی به شرح زیر است:
برنامه ریزی فضایی نوعی برنامه ریزی است که در آن تعامل انسان، محیط و فعالیت به عنوان عاملی اساسی و تعیین کننده در تامین اهداف توسعه مورد بررسی قرار می گیرد. آمایش سرزمین به عنوان رویکردی نهادینه شده، بخشی از جغرافیای تمدن ایران و ایرانیان در تمامی دوره های تاریخی بوده است. پس از انقلاب اسلامی، برنامه های توسعه اراضی در ایران زمینه مناسبی را برای برنامه ریزی های کلان در کشور ایجاد کرد. برنامه ریزی فضایی با هدف استفاده از محیط جغرافیایی و منابع طبیعی مختلف قلمرو انجام می شود و استعدادها و ظرفیت های هر منطقه را می سنجد و در سطح ملی اجرا می کند. توسعه روستایی بهترین و جامعترین آمادهسازی زمین تلقی میشود که با توجه به ظرفیتها، محدودیتها و مقتضیات مکان و زمان میتوان به تعادل در مسئله رابطه انسان و محیط زیست دست یافت.
دانشجوی دکتری جغرافیا روستایی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی به موضوع «سیاست گذاری در الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی» پرداخت.
مناطق روستایی نیازمند یک طرح کلی تحت عنوان آماده سازی زمین هستند تا نقش و جایگاه آنها به عنوان مولد جامعه مشخص شود و فاصله روستاها با شهرها کاهش یابد.
انتهای پیام
با توجه به اهمیت موضوع و جنبه تفصیلی سند الگو در این خصوص، پژوهشی در قالب پایان نامه دکتری انجام شد. در این تحقیق اهداف بر اساس روش تعریف شده است. این بدان معناست که هدف روش کیفی کشف الگوی ایدهآل برای سیاستگذاری در مناطق روستایی و هدف روش کمی شناسایی مؤلفههای معماری مدل (اصول، چارچوب، فرآیند)، اجرای معماری است. (مدیریت مدل)، نظارت و ارزیابی معماری و پیاده سازی مدل در سیاست گذاری، آزمون و اعتبارسنجی مدل خط مشی مناطق روستایی. بنابراین، نتایج بخش کیفی پژوهش نشان داد که از بین عوامل و محرک های مورد تجزیه و تحلیل، عوامل و محرک ها; نبود مکان مشخص برای تدوین سیاست های توسعه روستایی (تکثر و تناقض در قوانین)، نظام متمرکز (اجباری) تدوین سیاست ها، برنامه ریزی و مدیریت توسعه روستایی، عدم ثبات در تدوین سیاست های توسعه روستایی به دلیل وابستگی به درآمدهای نفتی، رویکرد جزئی و نابرابر به توسعه مناطق روستایی و بی توجهی به عنوان یک مقوله سرزمینی، فضایی و فرابخشی، عدم انطباق سیاست ها بر اساس تحقیقات سیاستی، عدم وجود چشم انداز آینده نگر در سیاست توسعه روستایی دریافت شده است. بیشترین تأثیر و سهم
در این راستا، سند الگوی اسلامی پیشرفت ایران به عنوان اولین سند تمام اسناد توسعه کشور، توجه زیادی به مقوله آمایش سرزمین داشته است.
نتایج معیارهای ارزیابی مدل اندازهگیری، برازش ساختاری و کلی مدل در بخش کمی پژوهش بیانگر این واقعیت است که مؤلفههای مؤثر در معماری مدل، اجرای مدل و نظارت و ارزیابی معماری و اجرای معماری. از سیاستهای آزمایشی، رویکردهای نهادی و مشارکتی و اصول آزمایش سرزمین تناسب قوی دارد.