سرمایه گذاری در دهه 90 چگونه بود؟
یکی از اعضای هیات علمی پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بازرگانی معتقد است: با نگاهی به رشد اقتصادی کشور از دهه 60 تا به امروز می توان دریافت که این شاخص در سال 90 متوقف شده و به پایین ترین سطح خود در سال گذشته رسیده است. 6 دهه. و همچنین روند خالص سرمایه گذاری در این مدت با کاهش مواجه شد.
به گزارش ای بی اس نیوز، ولی بیگی از اعضای هیات علمی موسسه مطالعات و تحقیقات بازرگانی در یادداشتی نوشت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و درگیر شدن کشور در جنگ تحمیلی، میانگین رشد اقتصادی نسبت به دوره قبل افزایش یافت. دهه و نسبت به دهه 1940 کاهش یافته است. پس از پایان جنگ و آغاز بازسازی اقتصاد، ثبات نسبی بازارها و آزادسازی های حاصل شده در اقتصاد ایران و همچنین سرمایه گذاری در زیرساخت های تخریب شده در طول جنگ، دهه 1970 با میانگین اقتصادی رو به رو شد. رشد 3.4 درصدی و دهه 80 نیز با سرمایه گذاری ها در توسعه تولیدات پتروشیمی کشور، بلوک های صادراتی و تحرک صادرات، رشد اقتصادی در این دهه به 4.6 درصد افزایش یافت که نسبت به سه دهه گذشته بیشتر بود. اما در دهه 1390 با شروع تحریمهای اقتصادی و تداوم آن در میانه دهه، این کشور مسیر رشد کم و متوسط 0.6 درصدی را که کمترین مقدار در 60 سال گذشته است، طی کرد. سوال جدی این است که در این دهه که این نرخ رشد برای کشور حاصل شد، چه بر سر اقتصاد ایران آمد؟
بر اساس ادبیات کلاسیک اقتصادی، سرمایه گذاری به عنوان یکی از اجزای تولید ناخالص داخلی، یکی از مهم ترین محرک های رشد اقتصادی است. روند خالص سرمایه گذاری در دهه 1390، همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است، طی چهار سال گذشته کاهش یافته و حتی منفی شده است (سرمایه گذاری حتی استهلاک را نیز پوشش نداده است). بنابراین یکی از دلایل کاهش رشد اقتصادی در این دهه سرمایه گذاری است.
در این مقاله، ما سعی کردیم با استفاده از چارچوب پیشنهادی اقتصاددانان ریکاردو هاسمن، دنی رودریک و آندرس ولاسکو، محدودیتهای رشد را تحلیل کنیم. آنها یک چارچوب تحلیلی ارائه می کنند که طیفی از مشکلات را که مانع رشد اقتصادی می شوند، شناسایی می کند. این چارچوب به سیاست گذاران، برنامه ریزان و متخصصان توسعه اجازه می دهد تا سرمایه سیاسی محدود، ظرفیت نهادی و منابع مالی خود را بر حذف یا کاهش شدیدترین محدودیت ها متمرکز کنند و در نتیجه به سطوح بالاتری از رشد اقتصادی دست یابند.
عوامل کاهش سرمایه گذاری
به طور خلاصه در این چارچوب سطوح پایین سرمایه گذاری به سه دلیل بالا بودن هزینه تامین مالی، پایین بودن کارایی اجتماعی فعالیت های اقتصادی و زیرساخت های ضعیف شکل می گیرد. شکل زیر این عوامل را نشان می دهد.
شواهد آماری نشان می دهد:
1- تشکیل خالص سرمایه ثابت که در دهه 1980 روند صعودی داشت، طی سال دوم (1390) دهه 90 با کاهش شدیدی روبرو شد و این روند طی سال های بعد ادامه یافت تا اینکه در سال 1397 به کمترین مقدار مثبت خود رسید. در سه سال بعد (1398-1400) با رشد منفی مواجه شد. این بدان معناست که تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، کاهش ارزش سرمایه در این سال ها را جبران نکرده و موجودی سرمایه که یکی از موتورهای رشد است، غیرفعال شده و در بلندمدت نقش بازدارنده ای در رشد اقتصادی ایفا می کند.
2- بررسی شکلگیری سرمایه ثابت ناخالص به تفکیک ماشینآلات و ساختمان نشان میدهد که سهم ماشینآلات از کل از 35.7 درصد در سال 1389 به 27.3 درصد در سال 2019 کاهش یافته است، در حالی که سهم ساخت و ساز از 64.3 درصد به 72.7 درصد کاهش یافته است. افزایش یافت که نشان دهنده روند سرمایه گذاری به سمت ساخت و ساز است و بخش ماشین آلات محرک تولید با کاهش سهم خود مواجه شد.
3- سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت در سال 2010 که 26.8 درصد در سال 2010 بود، در سال 2019 به 19.1 درصد و در سال 2010 به 16.7 درصد کاهش یافت (میانگین دوره 23 درصد). در سال 2021، میانگین جهانی این نسبت 27 درصد بود. با توجه به اینکه سرمایه گذاری محرکی برای توسعه اقتصادی کشورها است و نرخ سرمایه گذاری بیانگر تزریق سرمایه لازم برای حمایت از روند توسعه است، این روند نشان می دهد که روند توسعه کشور از این جنبه حمایت نمی شود.
4- در دوره 1391-1400 به طور متوسط حدود 25 درصد سرمایه گذاری ها توسط بخش دولتی و 75 درصد توسط بخش خصوصی صورت گرفته است. البته این روند همیشه یکسان نبود، اما سهم بخش دولتی از 22 درصد در ابتدای دوره به 19 درصد در پایان دوره افزایش یافت. در واقع، سهم بخش عمومی به عنوان سازنده پلتفرم و سرمایه گذاری زیرساختی در طول دوره کاهش یافته است.
5- سیر تحول موجودی سرمایه حاکی از کاهش آن در سالهای پایانی دهه 1390 است و از سال 1397 رشد منفی موجودی سرمایه بر اقتصاد کشور سایه افکنده است که نشان می دهد سرمایه گذاری های انجام شده نه تنها انتظار می رفت محقق شود. سطح مطلوب انباشت سرمایه، اما همچنین سرمایه استهلاکی کافی را فراهم نمی کند. پیامد این روند کاهش پتانسیل رشد تولید ناخالص داخلی، رشد درآمد سرانه، رفاه و ظرفیت اشتغال کشور است. از سوی دیگر، کاهش سرمایه گذاری ها به ویژه در تحقیق و توسعه و گسترش فعالیت های اقتصادی (افزایش مقیاس تولید)، رشد بهره وری همه عوامل تولید و در نتیجه دو عامل محرک اقتصادی را تحت الشعاع قرار می دهد. رشد با رشد مواجه خواهد شد. چالش ها.
محدودیت های رشد سرمایه گذاری:
8- شاخص خودکفایی (نسبت پسانداز/سرمایهگذاری) بیشتر از یک نشان میدهد که عدم پسانداز محدودیت نیست. علاوه بر این، نرخ سود تسهیلات بسیار کمتر از تورم کشور است و نرخ سود واقعی تسهیلات را منفی می کند که به عنوان محدودیتی برای رشد سرمایه گذاری تلقی می شود. در مقابل، دسترسی دشوار به منابع مالی برای تامین مالی به ویژه در گروه بنگاه های کوچک و متوسط و ضعف سیستم واسطه گری مالی از جمله محدودیت های پایین بودن میزان سرمایه گذاری در کشور است.
9- تورم بالا و نوسانات ناگهانی نرخ ارز بدون برگشت پذیری همراه با تحریم های بین المللی، فضای کلان اقتصادی کشور را برای سرمایه گذاری های خارجی مخاطره آمیز کرده است و سرمایه گذاران خارجی ترجیح می دهند در کشورهای کم ریسک سرمایه گذاری کنند.
10- وجود ریسک های قابل توجه در اقتصاد کشور، کارایی فعالیت های اقتصادی کشور را در سطح پایین نگه داشته است. تورم بالا، رشد اقتصادی نزدیک به صفر، نوسانات شدید نرخ ارز، گرانی تامین مواد اولیه ناشی از تحریم ها و وجود انتظارات تورمی در اکثر سال ها، اقتصاد کشور را در دهه 90 برای فضای کسب و کار نامناسب کرده است. کاهش امنیت سرمایه گذاری قابل قبول نبوده و فعالیت های تولیدی از بازده پایینی برخوردار است. به این ترتیب وجوه (مازاد پسانداز ملی بر سرمایهگذاری) تا حدی به بازارهای موازی (مستغلات، خودرو و …) با همان ریسک و بازدهی بالاتر فرستاده میشود و بخشی دیگر به صورت سرمایه از کشور خارج میشود. . پرواز.
11- در سطح خرد، مداخله دولت در بازار با کاهش سودآوری کسب و کار، نظام مالیاتی و تامین اجتماعی، بهره وری پایین، رواج فساد، هزینه های بالای تجارت و عوامل ضعیف نهادی، محیط تولید کالا و خدمات را با محیطی بالا مواجه کرده است. چالش ریسک و با ایجاد هزینه های بالا برای کسب و کارها، کارایی آنها را کاهش داده است.
12- در نهایت ضعف زیرساختهای فیزیکی کشور، کاهش سرمایهگذاریهای دولتی به عنوان بستر حضور بخش خصوصی در اقتصاد و نیز بیثباتی و شفافیت پایین قوانین و مقررات و قابلیت تفسیر آنها، موجب تضعیف اقتصاد شده است. فعالیت ها و کاهش انگیزه سرمایه گذاری در کشور.
راه های اصلی بهبود وضعیت فعلی:
1- کنترل تورم به عنوان مهمترین مشکل اقتصاد کشور
2- بخشی از چالشهای اقتصادی کشور بدون شک به تحریمهای بینالمللی مربوط میشود و بنابراین، تکمیل مذاکرات برجام با در نظر گرفتن منافع ملی و عضویت در گروه ویژه اقدام مالی مبارزه با پولشویی (FATF) باید در اولویت قرار گیرد.
3- تثبیت نرخ واقعی ارز: پیشنهاد میشود در اجرای بند «ت» ماده 20 قانون تشکیل دستور دائمی برنامههای توسعه، میانگین نرخ واقعی ارز در پایان برنامه هفتم 10 درصد اختلاف داشته باشد. از مقدار متوسط 1401.
4- به منظور توسعه، تعمیر و نگهداری زیرساختها، وقف حوزه سرمایهگذاری صندوق توسعه ملی برای توسعه زیرساختها با مشارکت بخش خصوصی با استفاده از ظرفیتهای قانونی پیشنهاد میشود.
5- بهبود شاخص فضای کسب و کار، شاخص حکمرانی خوب و شاخص رقابت پذیری جهانی در برنامه هفتم توسعه گنجانده شود و برای هر یک سالانه 10 امتیاز کاهش یابد.
6- ارتقای بهره وری تمامی عوامل تولید، بهره وری نیروی کار و سرمایه.
انتهای پیام