راز عکس های 4 عروس و داماد ایرانی فاش شد/ از عروس فومنی تا عروس خانم شیرازی که حالا معروف شده اند!

این مطلب دیدنی است چرا که عکس هایی را در آلبوم های قدیمی برای شما قرار داده ایم که حتماً مشابه آن را در آلبوم های خود داشته باشید. داستان های مرتبط با هر عکس، نقل قول از خود اعضا خانواده او در عکس است، بنابراین سعی کردیم دستخط هر متن را حفظ کنیم تا روح متن مخدوش نشود. با این مقاله به یاد ماندنی، آشکار و جذاب همراه باشید. شما ضرر نخواهید کرد. این بار تصاویری از ازدواج زری خانم، آنا خانم، مرضیه و زهرا را مرور کردیم.

خانم آنا و آقای یعقوب در سال 59 توسط بندر انزلی

عروس زیبا تعریف می کند که من اهل فومن هستم، عروسی ما سنتی بود، شوهرم مرا در عروسی خواهرم دید، من در 45 سالگی به دنیا آمدم و شوهرم 36 ساله بود، او در بندر انزلی زندگی می کند، من فومن هستم چون خیلی جوان بودم، او هنوز 13 ساله نشده بود، بدون اطلاع من، خواستگاری و ازدواج. من فقط روزی ازدواج کردم که رفتم لباس طلا بخرم. این رسم آن زمان بود.

روز سوم عقدمون بندرانزلی تو حیاط مادرشوهرم بود. من چهار پسر دارم. یکی از آنها پسر دوم من است که در سال 1961 در یک کشور خارجی به دنیا آمد. او چندین مدال قهرمانی قایقرانی را به دست آورد و قهرمان شد. متاسفانه در سال 1994 در سوئد تصادف کرد و فوت کرد. او در آنجا پلیس بود. سامی اکنون 11 سال دارد. سامی 4 ساله بود که پدرش فوت کرد. اکنون او در حال گذراندن دوره قایقرانی است. او می خواهد مانند پدرش قهرمان شود.

باید بگویم که در ابتدا هیچ علاقه ای به همسرم نداشتم، او خیلی عاشق من بود، با وجود اینکه من چیزی از زندگی زناشویی نمی دانستم.

عروسی زهرا خانم و علی آقا در روز عید سعید فطر سال 1359 شیراز

دختر دوست داشتنی آنها توضیح می دهد که: پدرم 24 ساله و مادرم 13 ساله بود. چون مامانم جوون بود آرایشگر خانم باغچه بان طبق سلیقه خودشون خیلی مهربونن برای مراسم عقد آرایش میکنن خونه پدربزرگم گرفته شده. مادرم تعریف می کند که به روش سنتی ازدواج کرده و هیچ احساسی نسبت به پدرم نداشته است، اما به مرور زمان یاد گرفت که پدرم را دوست داشته باشد و عاشق او شود، من سه برادر بزرگتر دارم و در شهر خودمان شیراز زندگی می کنیم. آنها دو نوه دوست داشتنی دارند، یک پسر و یک دختر.

عروسی زری خانم و آقا رضا در گیلان 74

عروس زیبا توضیح می دهد که: پدران ما با هم دوست هستند و تصمیم به ازدواج گرفته اند. وقتی ازدواج کردم 19 سالم بود و همسرم 22 سال، همسرم در آن زمان سربازی بود. حاصل این ازدواج یک پسر و یک دختر است. چهره محجبه عروس و البته تصویر محجبه او در چادر و داماد از نکات بارز این عکس است.

عروسی خانم مرضیه 14 ساله از کرج و آقای محمدرضا 23 ساله از تهران

تاریخ ازدواج: 11/11/1364، دارای دو پسر، نوه های پسر اول، هستی، هلنا. خوشبختانه یا متاسفانه تمام عکس های عروسی را پاره کردم، بچه یتیم بودم، ازدواج نکردم و شانس آوردم که این عکس را با چادر مشکی به خانه آوردم. برادرم این عکس را داشت و به من داد. نکته عکس ژست بی دقتی عروس و داماد است!

منبع: بهترین ها