خاتمی در جمع سیاستمداران و فعالان رسانه ای گفت: جمهوری دارای معنا و تاریخ است و اسلامی که در انقلاب 57 در کنار جمهوریت قرار گرفت، اسلامی بود که باید خود را با جمهوری تطبیق می داد.
– جمهوری تاریخ، معنا و لوازمی دارد. از زمان روم باستان، یونان و تا به امروز، جمهوری به اشکال مختلف وجود داشته و توسعه یافته است و امروزه اشکالی از آنها در جهان وجود دارد و در حکومتداری موفق بوده اند.
– اینکه جمهوری اسلامی در ایران معنایی دارد یا نه، باید بحث شود، اما من شخصاً معتقدم نسخه ای از اسلام که با عرف سازگار است مشکلی ایجاد نمی کند.
– متأسفانه برای اولین بار از مفهوم مردم سالاری دینی استفاده کردم، اما منظور ما از دموکراسی دموکراسی و دینداری به عنوان اخلاق دینی سازگار با آداب و رسوم بود. امروز می بینیم که جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی گرایش پیدا کرده است، در حالی که بنیانگذاران جمهوری اسلامی از حکومت آخوندها سخنی به میان نیاوردند.
– یکی از فرماندهان ارتش در همان روزهای اول پس از پیروزی انقلاب – که فکر می کنم تیمسار مصطفی رحیمی بود – نگران کلمه جمهوری اسلامی بود و نامه ای به امام نوشت و به دلایلی ابراز نگرانی کرد. من شخصاً نامه را دنبال کردم و می خواستم بدانم نظر امام چیست؟ توسط مرحوم احمد آقا [سید احمد خمینی] پرسیدم چه اتفاقی افتاده است. سید احمد آقا به من گفت که امام نه یک بار بلکه دو بار نامه را خواند و به رحیمی گفت به رحیمی بگو جمهوری اسلامی به معنای حکومت آخوندها نیست، اینها می ترسند که اراده اسلام با جمهوری سازگاری نداشته باشد.
– مردم در همه پرسی تعیین نظام به کدام جمهوری اسلامی رأی دادند؟ اگر همان موقع می گفتیم که با اسلام گرایی سر شما را می زنیم، آیا کسی به آن رای می داد؟
– می گویند اگر روسری زن تا نیمه باشد، اشکالی ندارد و بچه های ما هستند، اما اگر روسری بیفتد و چهار تار موی آن دیده نشود، دیگر بچه های ما نیستند. بله، اسلام در مورد حجاب ناب حرفی برای گفتن دارد و البته اختلاف نظر بسیار است، اما اسلام دین رکود نیست، بلکه در زمان و مکان انعطاف پذیر است.
بارانداز می گوید این نظام باید برود، تفکر اصلاح طلبی مبتنی بر تغییرات و اصلاحات کم هزینه است. من معتقدم که اگر زندگی و آزادی میخواهید، آن را در براندازی و انقلاب جستجو نکنید، اگر این اتفاق بیفتد، ایران تفریح نخواهد کرد. اگر «زن، زندگی، آزادی» می خواهیم، باید بدانیم که براندازی زندگی مردم را بهبود نمی بخشد.
– جای بحث دارد که آیا ترکیب «جمهوری اسلامی» معنا دارد یا خیر. مدافعان آن دلایل خود را دارند و قائلین به ضد عرف و دین نیز برای خود حقایق و دلایلی دارند، اما من شخصاً معتقدم اسلام را می توان به گونه ای دید و درک کرد که او جایگاه «عرف» را در آن تشخیص دهد. حوزه زندگی اجتماعی چون امام برای آن جایگاه مهمی قائل بود.دیدگاه اسلامی.
– من شعار زن، زندگی، آزادی را شعار زیبایی تعبیر کردم، اما معتقدم اگر زندگی بخواهیم، زندگی در براندازی پیدا نمی شود. زیرا در این صورت ایران روزگار خوبی نخواهد داشت و هرج و مرج و ناآرامی سنگینی را به دنبال خواهد داشت. اصلاح طلبان می گویند وضعیت فعلی دست جمهوری اسلامی نیست و باید از راه مسالمت آمیز اصلاح شود، اما براندازان می گویند جمهوری اسلامی است و باید سرنگون شود.
سخنان خاتمی در مورد احترام به جمهوری 100 درصد مخالف سیاست های اوست و برخی تندروها خواستار اصلاحات هستند. در انتخابات 2008 نه تنها علیه اسلام، بلکه علیه جمهوری و رای محترم اکثریت مردم که گام به گام توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل دیکته میشد، دست به شورش زدند.
مایه تاسف است که بهانه اصلی ایجاد هرج و مرج از سوی باندها و احزاب خاتمی و موسوی مانند پرتاریش و دلالان، ادعای تقلب در انتخابات بوده است و اکنون تاج زاده اعتراف کرده است که 11 میلیون رای ممکن نیست. تقلب شده بودند. و خاتمی فقط در پستو و مجامع خصوصی اعتراف کرد که معتقد نیست در انتخابات تقلب شده است، اما در خیابان و در سیاست، در کنار موسوی، شورش علیه جمهوری را مدیریت کرد تا انتخابات را ببندد و رای اکثریت 24 میلیونی را خراب کند. مردم. سقوط شخصیت و انحطاط اخلاقی و انسانی بدتر از آن؟ خاتمی اکنون که بازیچه اشراف سیاسی و اقتصادی غرب زده در قیام علیه جمهوریت بوده است، چگونه نام جمهوری را تلفظ می کند؟!
ثانیاً خاتمی به عنوان حامی دو دولت آخوندی، گندم و جو فروخت و مانند خیانت هایی که به نظام و مردم حکومتش کرد، حقوق جمهوریت و اسلام را زیر پا گذاشت. تورم 700 تا 1000 درصدی اقلام مختلف به مردم یکی از جفاهای فراوان او علیه رئیس جمهور و به نفع اشراف فاسد است.
ثالثاً مردم سالاری دینی ادبیات رهبر معظم انقلاب و برگرفته از اسلام ناب است و قطعاً با رویکرد عناصر لیبرال هر دین و اشراف غربی متفاوت است. از این جهت مورد منفور و منفور شبح مذکور قرار گرفت. مغالطه قدرت آخوندها – در چارچوب ادبیات رادیویی اسرائیل – این است که خاتمی، حداقل در ظاهر، خود آخوندی است که سال ها در دفتر وزارت و ریاست جمهوری بوده و از دفتر حمایت کرده است. مرحوم هاشمی و حسن روحانی. لذا این قسمت از سخنان ایشان اغراق آمیز است.
رابعاً در فتنه و آشوب سال 1387 گروهک ها و آشوبگران موتلف خاتمی زیر بار جمهوری اسلامی خط و نشان کشیده و حاکمان و اقتدار اسلامی حضرت سیدشهدا (علیه السلام) را به چالش کشیدند، لذا ادعای نگرانی از جمهوری اسلامی ناشی از همکاری است. سازمان تروریستی منافقین و فسیل های سلطنت طلب و عناصر ملحد بهائیت و… نیایند. خدمات خاتمی و برخی از یارانش به گروه های ورشکسته و متلاشی شده به او اجازه نمی دهد خود را به عنوان یک اصلاح طلب معتقد به جمهوری اسلامی و هم مرز با براندازان معرفی کند.
خامساً در بحث حجاب حدود شرع مشخص است و تعریف روشنی از بدحجابی و بی حجابی وجود دارد. این در حالی است که نظام قطعاً بین غافل و غافل فرق گذاشته و در عین حال بر الزام شرعی و شرعی حجاب تأکید دارد. اما برخلاف برخی از تندروهای اطراف خاتمی، رژیم به تمسخر افراد بی حجاب و غیره اعتقادی ندارد. و البته به قول امیرمومنان علیه السلام که در کنار رفتار برخی چپ های انقلابی پشیمان است که می فرماید: «جاهل را اگر افراط نکند نمی بینی».