داریوش مهرجویی بههمراه ساموئل خاچیکیان، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی و فرخ غفاری از اولین کارگردانان جریانساز در سینمای ایران بودند. مهرجویی سال ۱۳۴۶ بعد از بازگشت به ایران با زحمت فراوانی توجه تهیهکنندگان را به خود جلب کرد و اولین فیلماش یعنی «الماس ۳۳» را ساخت. او بعد از ساخت این فیلم وارد مسیر موردعلاقهاش شد و با ساخت «گاو» نشان داد که به دنبال سینمایی برخلاف سینمای بدنه است. مهرجویی در دوران پیش از انقلاب ۵ فیلم را کارگردانی کرد، که همهشان تصویری از جامعهی روستایی و شهری ایران بودند. با اینحال او از همان ابتدا نشان داد که کارگردان شخصیتهاست و نمیتواند بدون خلق کارکتری منحصربفرد، وضعیت جامعه را بهتصویر بکشد. برای مهرجویی برخلاف کیمیایی، موقعیت وجودی انسان نسبت به جامعه ارجحیت دارد و او جهان فردیتها را محترم میشمارد. این دیدگاه مهرجویی بعد از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد و در آثار مهم او به اوج خود رسید.
با شروع انقلاب اسلامی داریوش مهرجویی یکی از معدود هنرمندانی بود که با ممنوعالکاری مواجه نشد. انقلابیون فیلم «گاو» او را پسندیده بودند، بههمین دلیل به سرعت مجوز ساخت فیلم بعدیاش یعنی «مدرسهای که میرفتیم» صادر شد. مهرجویی همانند دوران پیش از انقلاب، در دوران پس از انقلاب نیز تبدیل به فیلمسازی جریانساز شد و جز اولین کارگردانانی بود که با پایان جنگ و با ساخت «اجارهنشینها» سینمای ایران را بهسمت تولید فیلمهای اجتماعی برد. مهرجویی در این دوران توجه ویژهای به «زن» نشان داد. او در یکی از مصاحبههایش گفته بود که علاقهمند به نمایش زنان قوی است، آنهایی که در بازی مردان شکست نمیخورند. مهرجویی در «آقای هالو»یش گرفته تا «مهمان مامان»، «نارنجیپوش» و… این زنان هستند که نقشهای مهم را در دنیای او بازی میکنند.
مهرجویی اما بعد از ساخت فیلم «سنتوری» و با ورود به دورهی سوم دوران فیلمسازی خود، دیگر آن مهرجویی سابق نبود. این دوران با فیلم «طهران تهران» شروع شد و درنهایت به «لامینور» آخرین فیلم او رسید. مهرجویی در سالهای آخر زندگی خود گویا از آن همه وسواس و هنر خسته شده بود. در آثار او دیگر خبری از دیدگاههای اجتماعی و انسانی نبود و قصههایش کاری با طبقهی ضعیف جامعه نداشتند. «چه خوبه که برگشتی»، «نارنجیپوش»، «اشباح»، «آسمان محبوب» و «لامینور» همهشان متعلق به طبقهی مرفه جامعه هستند و جهان و دغدغههایشان هیچ ربطی به دنیای «گاو»، «مهمان مامان»، «دایره مینا»، «هامون» و… ندارد.
سینمای مهرجویی در ارتباط تنگاتنگی با ادبیات است. قصهی برخی از فیلمهای مهم او مثل دایره مینا و گاو از نویسندگان بهشدت چپگرایی مثل غلامحسین ساعدی میآید و داستان برخی دیگر مثل سارا برگرفته از روایتهای خارجی هستند. آثار مهرجویی به دلیل موضوعات اجتماعیشان همیشه در دایرهی سانسور و حذف بودند. از اولین فیلم دوران پس از انقلاب او یعنی «مدرسهای که میرفتیم» تا «لامینور»اش سانسورهای زیادی را تجربه کردهاند. جنجالهایی که بخاطر دو فیلم سنتوری و لامینور او در سینمای ایران به راه افتاد، از پرسروصداترین اتفاقات سینمایی سالهای اخیر بود. در سینمای مهرجویی انسان در رتبهی نخست قرار دارد. شخصیتهای او همانند هامون و مش حسن در دنیایی آشفته دچار سرگشتگی میشوند. بحران هویت در آقای هالو و گاو یقهشان را میگیرد و در پری و هامون وارد جهانهای عرفانی و فلسفی میشوند. آنها در سنتوری و لامینور به رویارویی با جامعه و سنتها برمیآیند و در پری، بانو و سارا تبدیل به زنانی قوی میشوند و در مقابل جهانی مردانه میایستند. حال ما در این مقاله به بررسی فیلمهای داریوش مهرجویی و ویژگیهای سینمای او پرداختهایم.
فیلمهای این مقاله براساس نظر اعضای بخش سینمای زومجی رتبهبندی شدهاند
منبع: https://www.zoomg.ir/cinema-articles/400034-mehrjoii/