مشکل بعدی نابرابری نظام بانکی کشور بود که به دلیل عدم رعایت قوانین و هنجارها در ساختار نظام بانکی کشور رخ داد. در واقع به دلیل این عدم تعادل، کشور با فشار مضاعف برای خلق پول مواجه شد که در نهایت منجر به افزایش زیادی در پایه پولی کشور شد. بخشی از تاثیر تورم بالا در کشور ناشی از همین ساختارهای معیوب سیستم بانکی بود که مدت ها برای اصلاح آن مانده بود.
محورهای این اصلاح ساختاری همانطور که اشاره شد اصلاح ساختار نظام بانکی، اصلاح ساختار بودجه کشور، اصلاح ساختارهای حامی تولید و توانمندسازی اقتصاد ملی خواهد بود.
در مجموع می توان گفت که عمده ترین تفاوت چالش های اقتصادی این دهه نسبت به دهه قبل، وجود عوامل بیرونی از جمله تحریم ها و تصمیمات نامناسب سیاستمداران و رهبران و همچنین عوامل ساختاری قدیمی در عرصه اقتصادی است. عدم تصمیم گیری و عمل های مناسب، اقتصاد این مشکلات را از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در اقتصاد کشور نهادینه کرده است.
absnews
از این رو، پس از گزارش ریچارد نیو (استاد ایران شناسی دانشگاه کلمبیا)، کشورهای غربی وارد مرحله جدیدی از طراحی و اعمال تحریم های بسیار شدیدی شدند که در دهه 1990 پس از روی کار آمدن دولت اوباما بی سابقه بود و در آن زمان به اوج خود رسید. . زمان؛ همانطور که به آن تحریم های فلج کننده می گفتند. اگرچه تصور کشورهای غربی این بود که ساختار سیاسی کشور ما از هم پاشیده است و با فشارها می توانند به نتیجه مطلوب برسند، اما نشانه هایی در ایران نیز به این تصور و حتی در برخی موارد شناسایی نقاط تاثیرگذار کشور کمک کرده است. و همچنین اقداماتی برای اعلام تحریم ها به کشورهای مختلف انجام شده است. بنابراین اولین ریشه مشکلات اقتصادی کشور موضوع تحریم های فلج کننده اقتصادی است که طی یک دهه گذشته علیه کشور اعمال شده است.
نکته بعدی عدم تعادل شدید در نظام مالی کشور بود که طی سالیان متمادی تراز مالی کشور را به هم ریخته و بودجه را با چالش بزرگی مواجه کرده و نظام مالی کشور را به سمت استقراض از بانک مرکزی سوق داده است. کشور به تعادل منطقی منابع و مخارج دست می یابد.
البته حتی اگر رفع تحریم ها باید در چارچوب مطالبات سیاسی و مردمی کشور باشد، اما پیوند همه مشکلات با لغو تحریم های هسته ای، عملا تمام توان و ظرفیت دولت یازدهم را صرف کرده و توجه را از آن منحرف کرده است. تقویت اقتصاد داخلی
تصمیماتی که گرفته نشده است!
برای رویارویی با چالش ها و بحران های دهه گذشته، باید تصمیمات متعددی در سطوح مختلف اتخاذ می شد. از اواخر جنگ تحمیلی تا قبل از دهه 90، طراحی و اجرای عوامل و اقدامات مهم زیرساختی و ساختاری در نظام اقتصادی ضروری بود. یکی از مشکلات اساسی وابستگی کامل دولت به درآمدهای نفتی بود. مسلم است کشوری که تا 80 درصد امور جاری خود را متکی به فروش و درآمد نفت باشد، کاملاً آسیب پذیر خواهد بود و در توسعه ساختارهای اقتصادی خود موفق نخواهد بود. منابع درآمد نفت باید برای سرمایه گذاری های مولد استفاده می شد تا زیرساخت های اساسی تولیدی و اقتصادی ایجاد شود که متأسفانه اینطور نبود.
سوال دوم مربوط به اقداماتی است که برای مقابله با تحریم ها و تقویت اقتصاد ملی باید انجام شود. در دهه 90 شاهد پایان دولت دهم و آغاز به کار دولت یازدهم بودیم. همانطور که در ماه های پایانی دولت دهم شاهد اقدامات و رویکردهای غیرکارشناسی و غیرکارشناسی بدون رعایت منافع ملی بودم، در دولت یازدهم نیز نحوه برخورد با مشکلات اقتصادی و حل آنها از درون به طور اساسی تغییر کرده و بحران را پیوند زده است. به مذاکره ایده دولت یازدهم این بود که با حل مشکلات هسته ای از طریق مذاکره، کشور را از مشکلات اقتصادی خارج کند. راهبرد بسیار بدی بود که در ساختار اجرایی کشور اتخاذ شد و تمام ظرفیتهای داخلی کشور که میتوانست درونزایی اقتصادی را تقویت کند، به دلیل ایده لغو تحریمها متوقف شد و در نهایت فراموش شد. این استراتژی به جای از بین بردن اثر تحریم ها منجر به افزایش اثر می شود. سیاستهای ضعیف اقتصادی و ارزی در پایان سال 1396 که منجر به افزایش فاجعهبار تورم و افزایش شدید قیمتها شد، ناشی از همین استراتژی بد بود. این خطا همچنین مسیر سیاسی کشور را به حدی تضعیف کرد که آمریکاییها که قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم، نامهای فرستادند و کشورهای عربی را برای مذاکره میانجیگری کردند که با مشاهده این رفتار، سطح رفع مطالبات خود را نیز افزایش دادند. قدرت و توان دفاعی کشور
آغاز یک دهه طوفانی
دو موضوع در شکلگیری فضای نابسامانیها و مشکلات اقتصادی این دهه مؤثر بوده است که در کنار چالشهای ساختاری اقتصادی کشور مؤثرترین عامل در ایجاد بحرانهای اقتصادی دهه گذشته بوده است.
به گزارش خبرگزاری ای بی اس نیوز ، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس یازدهم، مهم ترین چالش های اقتصادی دهه 90 را بررسی کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی (11/10/1300) فرمودند: آمارهای اقتصادی دهه 90 واقعاً و رضایت بخش نیست: آمار رشد تولید ناخالص داخلی، آمار تشکیل سرمایه در کشور، آمار تورم، آمار رشد نقدی; اینها راضی کننده نیستند. آمار عرضه ماشین آلات اصلا مطلوب نیست، مسکن و غیره هم اصلا مطلوب نیست. اینها واقعیت هایی است که اگر مسئولان می توانستند وضعیت را بهتر مدیریت کنند، قطعا امروز اقتصاد کشور بسیار بهتر می شد. خوب، آثار این واقعیت ها در زندگی مردم منعکس می شود. اهمیت دادن به معیشت مردم، همین. تحریم ها تنها عامل این مشکلات نیستند. البته تحریم ها بدون شک موثر بوده اند، اما این تحریم ها فقط تحریم نیست. بخش قابل توجهی به دلیل تصمیمات بد یا کاستی ها و غیره است. “اینطوری نمی شد.”
در رابطه با اصلاح ساختارهای تولید می توان به اصلاح نظام بهره وری در تولید، جلوگیری از خام فروشی مواد معدنی و نفت و گاز و … اشاره کرد که اگر سال ها پیش اتفاق افتاده بود، تاثیر آن تحریم ها و فشارهای زندگی اینقدر زیاد بود مردم و اقتصاد کشور کارآمد نبود.
اصلاح امکان پذیر است!
اتفاقی که طی ده سال گذشته در کشور افتاده است قطعا قابل برگشت است. اگر دولت سیزدهم سیاست های کمی اقتصادی ابلاغی رهبر معظم انقلاب را به عنوان یک برنامه عملیاتی طراحی و اجرا کند، بیشتر چالش های اقتصادی موجود کشور اصلاح می شود. مطمئنم بیشتر مشکلات داخلی کشور ناشی از عوامل داخلی است. عواملی که در اختیار ماست و با تصمیمات علمی و کارشناسی ظرفیت های اقتصادی ملی و غیرقابل تحریم قابل فعال شدن است. من معتقدم که امکان بازگشت به مسیر مستقیم و باریک وجود دارد. دولت فعلی مسئولیت بسیار مهمی بر عهده دارد و در کنار کار فعلی باید بر اصلاح ساختارهای اقتصادی تمرکز کند. البته این اصلاح هزینه دارد و جز با تلاش و کوشش محقق نمی شود. در این میان بحث تعامل بسیار مهم است و لازم است اقدامات ساختاری دولت در تعامل با افراد، مراکز علمی و تخصصی و ارکان نظام صورت گیرد.
این اولین مورد حمله آمریکایی ها و اروپایی ها پس از فتنه 1388 به دلیل خیانت سران فتنه با تهمت زدن به ارکان نظام سیاسی کشور است. از اوضاع داخل کشور احساس می کردند که در نظام اجتماعی یعنی مدیریت کشور یک فروپاشی به وجود آمده است و می توان با این اتفاق سیاسی و اجتماعی فشار بر جمهوری اسلامی ایران را افزایش داد.
بنابراین عامل دوم استراتژی اشتباه دولت یازدهم و دوازدهم «حل مشکلات اقتصادی از طریق اقدام دیپلماتیک در مورد مسائل هستهای» به جای «خنثی کردن تحریمها از طریق اعطای قدرت به اقتصاد برای رفع تحریمها» بود. همانطور که در بیانات مرحله دوم رهبر انقلاب اسلامی بیان شد، تحریم ها موثر است اما با تکیه بر ظرفیت های داخلی و توجه به اقتصاد مقاومتی و ظرفیت های داخلی اقتصاد می توان این اثر را خنثی و به صفر رساند.