تصور کنید در دنیایی بیدار میشوید که از زامبیها پر شده و تنها ابزار شما برای بقا، خلاقیت و سرعت عملتان است. در این جهان، هر چیزی، از یک رختآویز و نارگیل گرفته تا کاتانا و تفنگهای اتوماتیک، میتواند به سلاحی مرگبار تبدیل شده و شما را به رهبر ارکستری از بالهی خون و زامبیهای تکهپاره شده بدل کند. چنین توصیفاتی بدون شک بسیاری را به یاد بازیهایی همچون دد آیلند (Dead Island) میاندازد؛ اما امروز میخواهیم به سراغ همان اثری برویم که اینجور بازیها را در دنیای گیم جا انداخت: دد رایزینگ/ Dead Rising.
در سالهایی که مجموعه رزیدنت ایول (Resident Evil) استانداردهای جدیدی برای بازیهای اکشن سومشخص تعریف میکرد، کیجی اینافونه و تیماش در شرکت کپکام (Capcom) با ساخت و عرضه بازی دد رایزینگ محصولی متفاوت و جذاب را به دنیای بازیها معرفی کردند. سال ۲۰۰۶ و نسل هفتم از بازیهای ویدیویی، دورانی بود که خلاقیت در بازیسازی کلان (AAA) به اوج خود رسید و استودیوها بدون ترس از شکست، تهدید شدن به مرگ و کرانچهای تحمیل شده، ترس از جریانهای اینترنتی و هزاران مورد دیگر، ایدههای نوآورانه خود را به محصولاتی موفق تبدیل میکردند.
یک بازی ریمستر شده، اثری است که با ایجاد بهبودهایی در جلوههای بصری/صوتی و «بدون دست بردن در شاکلههای گیمپلی»، بازی مد نظر را برای مخاطب و پلتفرمهای جدید بهینه میکند
دد رایزینگ نهتنها بازیکنان را در دنیایی مملو از زامبیها قرار داد، بلکه با آزادی عمل مثالزدنی در سندباکسی جذاب و قصهای که مصرفگرایی انسانِ آن دوره را نقد میکرد، تجربهای منحصربهفرد را بهوجود آورد. حالا، هشت سال پس از انتشار دد رایزینگ 4، کپکام با تولید نسخه Dead Rising Deluxe Remaster در مسیر احیای مجموعه قدم برداشته و حالا، کنجکاو است تا ببیند آیا بازیکنان امروزی همچنان به این سبک بازیها علاقه دارند یا نه. من هم دقیقا با چنین سوالی بهسراغ تجربه بازی رفتم و حالا در این بررسی ، همراهبا شما علاوهبر یافتن پاسخ این سوال، اثر مورد بحث را کالبد شکافی خواهم کرد. پس همراه زومجی باشید.
برای حمایت از زومجی لطفا ویدیو را در یوتیوب تماشا کنید
در زمان بررسی این ویدیوگیم، باید درنظر داشته باشیم که یک «ریمستر» را با چه متر و معیارهایی باید بررسی کرد؟ یک ریمستر چگونه تعریف میشود؟ یک بازی ریمستر شده، اثری است که با ایجاد یک سری بهبود در جلوههای بصری/صوتی و بدون دست بردن در شاکلههای گیمپلی، اثر مد نظر را برای مخاطب و پلتفرمهای جدید بهینه میکند. پس با این تعریف، به سراغ بازی میرویم. نسخه ریمستر ددرایزینگ بهترین فرصت را برای همراهی مجدد با فرانک وست، عکاس خبری مستقل، فراهم میکند. شخصیتی که ادعا میکند خبرنگار جنگی بوده و حالا به شهر خیالی ویلامت (Willamette) سفر کرده تا بزرگترین خبر زندگی خود را شکار کند. شهری که بهزودی تبدیل به مکانی پر از زامبیها و نیروهای نظامی میشود. اگر زامبیها برای لیان.اس.کندی روزگار سیاه ساختند، برای فرانک وست چیزی جز فرصتی طلایی نبودند. پس برای همین بود که در زمان فرود اضطراریاش در فروشگاه ویلامت، به از خلبانش خواست تا بهاو ۷۲ ساعت وقت بدهد بلکه بتواند برای بهترین گزارش زندگیاش سند و مدرک جمع کند.
قصهی دد رایزینگ را هنوز هم میتوان از نگاه سیاسی، اجتماعی و رویکرد ذن بودیسم تحلیل کرد.
برای کسانی که هنوز دد رایزینگ را تجربه نکردهاند، شاید داستان و شخصیتهای فکاهی بازی در نگاه اول چندان مهم به نظر نرسند، اما طرفداران قدیمی میدانند که زیر این لایه رنگارنگ، داستانی تیره و کاراکترهایی خاکستری پنهان شدهاند. روایتی که مصرفگرایی انسانها را به نقد میکشد و شخصیتهای مختلفی را با چالشهای بنیادین نمایش داده است؛ از مغازهداری که بهخاطر از دست دادن شغلاش به جنون رسیده و دلقکی که از مرگ کودکان دچار فروپاشی روانی شده، تا فرماندهی که هنوز نتوانسته با مرگ همرزمان و زامبی شدن خانوادهاش کنار بیاید؛ شخصیتهایی که مشخصا گونههایی متنوع از «حرص» را بهتصویر میکشند؛ از حرص زدن برای پول گرفته تا مسولیتپذیری افراطی؛ اگر هر کسی نتواند، ژاپنیها خیلی خوب میتوانند سیاهیها و مرگ را لابهلای کاغذ کادوهای رنگارنگ بپیچند و پنهان کنند؛ اما اوضاع دقیقا زمانی کنایهآمیز میشود که یک «قهرمان» آمریکایی برای نجات اوضاع وارد قصه میشود. ریزبینی کیجی اینافونه و اعضای تیماش در خلق دنیا و قصه ددرایزینگ هنوز هم مثالزدنی است. قصهی دد رایزینگ را هنوز هم میتوان از نگاه سیاسی، اجتماعی و رویکرد ذن بودیسم ژاپنی (مکتب دینی حاکم بر جامعه ژاپن با تاکید همیشگی بر دوری انسان از حرص و طمع) تحلیل کرد و دقیقا اینجاست که میبینیم با قصهای طرفیم که حتی گذر زمان هم نمیتواند لکهای بر آن بیندازد.
منبع: https://www.zoomg.ir/game-review/400233-dead-rising-deluxe-remaster-review/