به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از تیرماه امسال در پی شکایت مرد میانسالی آغاز شد. وی که با پلیس صحبت می کرد گفت: مدتی پیش در پارک با پسر جوانی آشنا شدم. او از من دلش سوخت و من که برایش دلشکسته بودم او را به خانه ام دعوت کردم. اما او مرا در خانه ناک اوت کرد و اشیای قیمتی را از خانه ام دزدید.
در حالی که تلاش های پلیس برای ردیابی سارق جوان آغاز شده بود، چندین شکایت مشابه دیگر و با فرضیه شکایت های متعدد به پلیس راه رسید. پرواز قوی تر شد
شواهد نشان می داد سارق 22 ساله با ترفند خاصی قربانیان خود را از طریق فضای مجازی یا پارک ها و سفره خانه ها به دام انداخته و پس از جلب اعتماد آنها وارد خانه های آنها شده است. در لحظه مناسب طعمه را با نوشیدنی مسموم کرد ناخودآگاه سپس شروع به سرقت وسایل یا کارت های بانکی آنها کردند.
20 شاکی در دام متهم جوان
با رسیدن تعداد شکایات به 20 نفر، 20 زن و مرد به طور مشابه و برخی از آنها گرفتار شدند فیلم تاریک متهم 22 ساله کشف و دستگیر شد.
آرش که می دانست دستش به سمت پلیس کشیده شده است به جنایات سیاه خود اعتراف کرد.
وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: اهل همدان هستم. تا کلاس هشتم بیشتر درس نخواندم و فرزند اول یک خانواده هستم. پدرم فصلی و اغلب بیکار بود. به همین دلیل وضعیت مالی خوبی نداشتیم. حدود 6 ماه پیش برای یافتن شغل از همدان به تهران آمدم و در یک کارگاه تولیدی پوشاک مشغول به کار شدم. مدتی در خانه یکی از اقوام زندگی کردم اما بعد از مدتی مجبور شدم به خوابگاه بروم. ماهی 8 میلیون تومان درآمد داشتم اما مخارج زندگی ام زیاد بود و نمی توانستم خانواده ام را تامین کنم. اخیرا موتور سیکلت قسطی خریده بودم اما نتوانستم اقساط را به موقع پرداخت کنم و به فکر سرقت افتادم.
وی ادامه داد: در فضای مجازی یا در پارک هایی مانند پارک دانشجو و در سفره خانه ها با افراد میانسال صحبت کردم و با آنها دوست شدم. گفتم دانشجو هستم و وضع مالی خوبی ندارم. آنها مرا دوست داشتند و مرا به خانه خود دعوت کردند. در نوشیدنی‌هایشان قرص‌های خواب‌آور می‌گذاشتم و وقتی از هوش می‌رفتند کارت‌های بانکی‌شان را می‌دزدیدم.
وی درباره ترفند سرقت عابر بانک تومه توضیح داد: قبل از رفتن به خانه آنها یک خرید کوچک برایشان انجام می دادم و به آنها می گفتم بعداً پول خرید را حساب می کنم. وقتی می خواستند برای خرید در سوپرمارکت پول بپردازند، رمز کارت آنها را نگه داشتم تا بتوانم پول را در زمان مناسب از حسابشان واریز کنم، اما برخی از شاکیان ادعا کردند که از آنها سرقت کرده ام. اما من این اتهام را قبول ندارم.
وی ادامه داد: خانه ای را برای یک روز اجاره کرده بودم که یکی از طعمه ها را به آنجا بردم و نقشه پرواز را اجرا کردم. گاهی از قربانیان فیلم سیاه می ساختم تا از ترس آبروی خود نتوانند از من شکایت کنند.
با اعترافات پسر شیطانی وی در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
محاکمه پسر شیطان
در ابتدای جلسه شاکیان شکایات خود را یکی یکی مطرح کردند.
شاکی اول مردی 75 ساله گفت: اواسط خرداد بود که همسرم به مسافرت می رفت و من در خانه تنها بودم. صبح برای خرید صبحانه به سوپرمارکت رفته بودم که در بین راه با متهم روبرو شدم.
خودش را دانشجو معرفی کرد و گفت صبحانه نخورده است. ظاهرش آنقدر ساده بود که فکر نمی کردم کلاهبردار گفت: از شهرستان به تهران آمده و دنبال نان حلال است. به او گفتم که دارم در شهر خانه ای می سازم و می توانم برایش شغلی در شهر پیدا کنم. او را برای صرف صبحانه به خانه‌ام دعوت کردم، اما او در چایم قرص خواب‌آور گذاشت، بیهوشم کرد و طلاها، ظروف مسی، مته و پول نقد همسرم را که در خانه و روی کارت بانکی ام داشتم، دزدید. 8 میلیون تومان برداشت کرد. کامپیوتر همسایه ما را هم دزدید و متواری شد.
وی ادامه می دهد: همسرم که چندین بار با من تماس گرفت و نگران بود از دخترم خواست به خانه بیاید و جویای حالم شود. حدود 30 ساعت بیهوش بودم و 3 روز در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان ماندم. من دیابت دارم و ممکن است بمیرم. من از این متهم شکایت دارم.
شاکی دوم گفت: فروردین امسال مرد غریبه ای به من پیام داد و نوشت که جان دایی ام در خطر است. چند روز پیش دایی ام را می شناخت و قصد داشت با او دوست شود، به همین دلیل به خانه دایی ام رفت و او را ناک اوت کرد و از آن فیلم گرفت. او علاوه بر سرقت از عمویم، از من نیز اخاذی می کرد.
سایر شاکیان نیز خواستار مجازات شدید متهمان شدند.
متهم با حضور در برابر قضات اعلام کرد: به هیچ یک از شاکیان آسیبی نزدم. برای اینکه بعداً از من شکایت نکنند، از آنها فیلم گرفتم، فقط سرقت چند کارت عابر بانک را پذیرفتم و مبلغ سرقت شده به آن اندازه که شاکیان ادعا می کنند، نبود.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد دادگاه شدند.
فیلم گفتگو با روباه در پارک دانش آموزی تهران + عکس روی باز / با 20 زن و مرد هم اتاقی بود.
